لیلا واحدی
«گلایه شدید و مفصّل رئیس دولت اصلاحات از روحانی» تیتری است که طی دیروز و امروز نقل محافل رسانههای اصولگرایان شده است و آنچه آرزوی شنیدنش را دارند بی هیچ محدودیت اخلاقی و حرفهای به نقل از رئیس دولت اصلاحات نشر و بازنشر میکنند. یکبار خواندن متن منتسب به سید اصلاحات، کافی است تا هر خواننده عاقلی به سهولت متوجه شود که این نوع ادبیات و گفتمان هیچ تناسبی با آن لبخند و گویش تمدنمحور ندارد. جعل و دروغپردازی هرچند بزرگ اما این روزها به سرعت عیان میشود و دروغپردازان رسوا. تکذیب این نوع دروغپردازیها، به سبب تعداد فراوان و تنوع گاهی مضحک آن، از حوصله و شان رئیس دولت اصلاحات خارج و دور است و این نوشته نیز در پی تکذیب آن نیست.
آنچه میان این همه جعلبافی نباید از منظر صاحبنظران دور بماند چند نکته است که از متن منتشر شده و منسوب میتوان دریافت. «انگار ایشان جانشین آقای هاشمی است» این نقل قول دورغ در ابتدای این گلایه شدید! از زبان سید اصلاحات نشان میدهد که موضوع جانشینی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی تا چهاندازه برای این طیف مهم است که در ابتدای گلایه خیالی خود به آن استناد کردهاند.ترس از زعامت روحانی بر عقلای معتدل اصولگرا و اصلاحطلب، یعنی دقیقا آنچه هاشمی طی یک دهه گذشته پیشه کرده بود، طیفی از تندورهای اصولگرا را به پردازش جعلیات وادار ساخته تا اینترس و نگرانی را از زبان مردی منتشر کنند که فیزیکش هرچند ممنوع است اما هر «تَکرارش» برگی بر دفتر جمهوریت نظام میافزاید و اساسا جنس نگرانیها و دغدغههایش برای ایران، با آنچه این کوتهاندیشان از حسادتهای کودکانه به وی نسبت میدهند متفاوت است. هرچند مرحوم آیتالله هاشمی در سیاست چهار دهه اخیر ایران کنشگری بیرقیب بود، اما جانشینی حسن روحانی با همه نزدیکیهای فکری و سیاسی به او چندان ناممکن و دور از ذهن نیست و پاراگراف نخست این جعلیات فریاد همان نگرانی اما از زبان دیگری است. برپایه این جعلیاتِ دروغپردازان، رئیس دولت اصلاحات گلهمند روحانی است که چرا به دیدارش نمیآید و حرفش را نمیخواند. قطع به یقین بسیاری از فعالان سیاسی تندرو اصولگرا در جریان دیدارهای روحانی با رئیس دولت اصلاحات بوده و هستند و نزدیک به یقین این گروه چنان از این رایزنیها عصبانیاند که خشم خود را از زبان سید خندان فریاد میکنند. حتی اگر فرض محالی را بنیان نهیم با این مضمون که روحانی به دیدار رئیس دولت اصلاحات نمیرود، باز هم از منظر اجرایی چندان سرزنشی متوجه روحانی نیست. اگر پیام دعوت رئیس دولت اصلاحات را پیش از انتخابات ریاست جمهوری مرور کنیم متوجه خواهیم شد که حرکت در مسیر اصلاحات از سوی روحانی همان بیشینه خواست رئیس دولت اصلاحات از دولت دوم روحانی است و رئیس دولت اصلاحات با تجربه8 سال ریاست جمهوری بهتر از هر کسی میداند که فشار در چینش کابینه از سوی هر شخص و جریانی آینده دولت را با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد کرد.
موضوع یا چهره مهم دیگری که در این دروغپردازی باید مورد توجه قرار گیرد اسحاق جهانگیری و آینده سیاسی اوست. جهانگیری در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری به صراحت خود را نماینده جریان اصلاحات معرفی کرد و در این مناظرهها چنان خوش درخشید که بسیاری او را نامزد اصلاحات برای روز مبادا دانستند. پس اختلاف افکنی میان او و روحانی به بهانه دیدار و کابینه میتواند همان پسنددل سایتهای دروغباف باشد تا زمین و زمان را برای ایجاد اختلاف و در آرزوی تفرقه به هم بدوزند و از این آب گلآلود ماهیهای جناحی تور کنند.
آنچه این میان اما از دید و دیده مردم دور نخواهد ماند آن است که جعلبافی و انتساب آن به سید اصلاحات همان مشت خاکی است بر چهره آفتاب و دقیقا با همان کارکرد و اثر بخشی.