گروه فرهنگي- رسانهها: روزنامه ايران نوشت: امروز، بیستم مهرماه، روز بزرگداشت شاعر شیرین سخن سرزمینمان، لسانالغیب حافظ است و سال گذشته در چنین روزی از تغییرنام خیابان حافظ در سیو شش هفت سال پیش گفتم و امروز میخواهم از خوش حافظه بودن مردم تهران در ثبت و ضبط اسامی بگویم.
دیر زمانی نیست که هر کس در هر مکان و محلهای که قرار داشت، یا نام خود را بر آن میگذاشت یا آنکه مسمی به نامش میشد. حسنآباد، عباس آباد، همتآباد، ولی آباد و بسیاری از آبادهای دیگر که از میرزا حسن یا میرزا یوسف مستوفیالممالک، حاجی میرزا عباس ایروانی، معروف به حاجی میرزا آغاسی، محمد ولی خان سپهسالار تنکابنی، نام و شهرت مییافتند یا اسامی چهارراهها، میادین و خیابانها که به همین روش و سیاق، شهره میشدند.
گذر قلی، در نزدیکی چهارراه گلوبندک، چون محل زندگی میرزا عباس قلیخان بازرگان- پدر روانشاد مهندس مهدی بازرگان- بود، به نام وی شهره گشت و قدری آن طرفتر، گذر مستوفی، بهعلت سکونت میرزا یوسف مستوفیالممالک، در آن حوالی و گذر کردن هر روزهاش از زیر این «زیرطاقی» و بازارچه نام از او گرفت و قدری آن طرفتر، میرزا هدایتاللهخان، که او نیز مستوفی دیوان بود و معروف به «وزیر دفتر» پساز آنکه باملک تاج خانم نجمالسلطنه مادر دکتر محمد مصدق ازدواج نمود و دراین محل سکنی گزید، محل رفت و آمد او نیز، مسمی به نامش شد و به همینگونه جای جای تهران.
در نخستین سال سلطنت محمدعلی شاه- 1286 شمسی- بلدیه وقت تصمیم گرفت تا علاوه بر نامگذاری کوچهها و خیابانها، آنها را «نمره گذاری» نیز بنماید و شماره یا همان نمره روی کاشیای با زمینه سفید و شماره آبی متمایل به سرمهای، منقش و بر سر درخانهها و اماکن نصب میشد.
امروز به شمارهای که بر سردرخانهها نصب است «پلاک» میگوییم، در حالی که تهرانیهای قدیم برای دادن نشانی، اشاره، به «کاشی» میکردند و مثلاً میگفتند: کاشی شماره 24 و اگر روال شمارهگذاری از همان زمان در تهران رعایت میشد، امروز برای پیدا کردن نشانی مورد نظرمان، نیازی نبود تا به دکه «از من بپرس» مراجعه کنیم. علت مقاومت مردم در برابر شمارهگذاری معابر و خانهها، از نگاه یکی از شاهزادگان قجری، بیسوادی مردم بود، اما در روزگار ما چه؟ قهرمان میرزا سالور، در خاطراتش مینویسد: «کوچهها را نمره میگذارند و اسم میگذارند. اگر آن وقت در اسم کوچه و آدم سهو میشد، حالا در نمره آن میشود. زیرا از صد نفر اهل پایتخت ما، 10 نفر رقم هندسی را نمیتوانند بخوانند. آن وقت خانه فلان آدم را از دکاندار و عابر سبیل یا اهل آن کوچه جویا میشدند، حالا باید یک نفر را پیدا کنند که خانه نمره چهار را خوانده و نشان بدهد. بلکه به این واسطه مردم از تمام حساب، این 9 حرف را یاد بگیرند. در خانه ما قرب هفتاد نفر مستخدم است. امروز حساب کردم، شش نفر آنها رقم هندسه را میتوانند بنویسند و بخوانند...»
مخالفت عمومی با شمارهگذاری خانهها و معابر، همچنان نامهای عام و خاص را بر معابر باقی گذارده بود، از مشاغل گرفته، تا افراد خاص و حتی محل خاص. کوچه ماستبندها. بازار نجارها، کوچه حمام چال، کوچه نقاره خانه، سردر باغ ملی، گذر لوطی صالح، کوچه حسامالشکر، محله عربها، کوچه حاجی نایب، کوچه سیاهها، کوچه غریبان، گود عربها، گود زنبورک خانه، کوچه پشت بدنه، خیابان علاالدوله، خیابان چلواربافی، کوچه بلورسازی، کوچه حمام برق، کوچه حمام یکشنبه، کوچه لب تشنه، گذر مهدی موش و...؛ اما امروز: همه میدانیم خیابانی که از بلوار کشاورز منشعب شده و رو به جنوب، تا میدان حسن آباد را خیابان حافظ مینامند و به موازات آن، خیابانهای فردوسی و سعدی، که شهره خاص وعاماند.
اگر بخواهید بدانید سه راه یا چهارراه عزیز خان، چرا این نام را بر خوددارد، باید حکایت عزیزخان، خواجه حرمسرای ناصری را بخوانید و همچنین چهارراه سیدعلی، که قهوهخانهای داشت و دست به خیری و اهل گود و کباده بود و به مردی و مردانگی میشناختندش. چه خوب است، علتالعلل این نامگذاریها را به تمام و کمال، بر ابتدای ورودیها و خروجیهای معابر شهرمان بنویسیم و حالا که برخلاف بسیاری از کشورها، از شمارهگذاری خودداری میکنیم، با تذکر نامها، وسال نامگذاری، بیش از پیش، به هویت دهی و هویتسازی شهرمان کمک کنیم و یقین بدانیم، پس از یکی دو دهه، بسیاری از ساکنان و عابران تهران، با تاریخ این شهر بیشتر آشنا میشوند.