روزنامه بهار- سجاد خداکرمی: صحبتهای تند ترامپ علیه کشورمان با واکنشهای متعددی روبرو شد که بسیاری از آنها از موضع همدلی داخلی در برابر دشمن خارجی بود اما در این میان برخی شخصیتهای سیاسی اصولگرا و رسانههای آنها در موضعی متفاوت و ادبیاتی ضد برجامی نزدیک به رئیسجمهور ایالات متحده نشان دادند دعواهای سیاسی داخلی برای آنها از منافع ملی مهمتر و دارای ارجحیت بیشتر است. سید ابراهیم رئیسی که اصولگرایان تندرو را در انتخابات اخیر ریاستجمهوری نمایندگی میکرد و رقیب رئیس دولت اعتدال بود در واکنش به اظهاراتترامپ هم رئیسجمهور ایالات متحده را نواخته هم از نواختن بيموقع دولت مردان بهره برده است.
او در بخشی از پیام خود پیرامون این موضوع که در توئیتر شخصی اش منتشر شد، نوشت: واقعیت آن است که تهدیدها و اهانتهای نفر اول آمریکا علیه تاریخ، جغرافیا و عظمت ایران که پس از ۴ سال مذاکره با آنان حاصل شد، آنچه رهبر حکیم انقلاب مکرراً پیش بینی کرده بودند را بهعنوان یک تجربه در اختیار ایرانیان گذارد. اگرچه میتوانستیم غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را بدون پرداخت چنین هزینههای گزافی تجربه کنیم، اما همین که در تکامل تاریخی ملت ایران چنین رشدی حاصل شد را باید امداد الهی دانست و آن را به زبان و عمل پاس داشت. همزبانی ما مسئولان در موضعگیری علیه اظهارات رئیسجمهور آمریکا، اتفاق ضروری و مبارکی است، اما توقع مردم این است که پاسخ به این اظهارات منحصر در حرف نباشد و حق با مردم است.
جالب اینکه موضع رئیس آستان قدس رضوی تنها مشت نمونه خروار است و تنها موضع از این دست نبوده و نیست و موتور محرک این جماعت دلواپس بیش از اینها فعال است. همچنین و در سویی دیگر تیترهای دو روزنامه اصولگرا از نوع رادیکال و ضد برجام درباره سخنان دیشب دونالدترامپ رئيس جمهوری آمریکا نشان میدهد مشتاقانه و بيتابانه انتظار داشتند خروج آمریکا از برجام و الغای آن از منظر ایالات متحده را اعلام کند و حال که چنین نکرده سخت دژم شدهاند. مضحکتر آن که یکی از این دو رسانه دلواپس نوشته برجام را پاره کرد ! در حالی که دیگری تیتر زده حفظ کرد و لابد در قاموس اینان حفظ کردن همان پاره کردن است. این رسانهها نشان دادند که در واقع دوست داشتندترامپ برجام را پاره کند و حالا که چنین اتفاقی نیفتاده آرزوی خود را در این قالب منتشر کردهاند تا در شرایطی که بسیاری از رسانهها تلاش کردند واقع موضوع را آنگونه که هست بیان کنند، در مقابل اما این بوقهای تبلیغاتی دلواپسان نگاهی دیگر گون را با دروغترین عناوین ممکن به مخاطبانشان عرضه کردند.
همین دلواپسان و رسانه هایشان بودند که در روزهای پر التهاب انتخابات ریاستجمهوری اخیر در اردیبهشت امسال و در هفته آخر تیتر زدند آخر هفته روحانی رفته اما فضا انتخاباتی بود و دوست داشتند روحانی برود و خبر محسوب نمیشد والبته نرفت و باز هم بر مبنای همین نگاه سطحی و در موقعیت زمانی ویژه، در مقام اطلاع رسانی آرزوی خود را جار میزنند. هنر روحانی و ظریف همین است که اصول گرایی مدعی و رادیکال ایرانی را دچار پارادوکس و تناقض کردهاست، چون موضعگیری علیه برجام خاصه اکنون نه تنها افتخاری ندارد که در یک نگاه میتوان فاکتورهای مشترک بسیاری با آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و مریم رجوی در آنها جستجو کرد.
چه، تنها این چهارفقرهاند که در دنیای امروز علیه برجام سخن میگویند و خیلی بد است که ضلع پنجم که هیچ نسبتی و قرابتی با این چهار ضلع ندارد در برجام مثل آنان به نظر برسد. با این همه میتوان این نکته جالب را دریافت که سخنانترامپ بیش از همه ضد برجامیهای داخل را شوکه کرده چون خود را آماده ساخته بودند بگویند دیدید، نگفته بودیم؟ چی شد پس؟ و مانند اینها اما حالا اینترامپ است که رسما میگوید سر آمریکا کلاه رفته و اینها که میگفتند سر ما کلاه رفته دو جور موضع میگیرند. یکی میگوید امتیازات برجام از آنِ آنان است و محدودیتها برای ما و دیگری پاره کردنی را دیده که دیگران ندیدهاند! گمان نگارندهاین است که این گونه ذوقزدگی بيمناسبت و توجه دادن به چالش میان ایران و آمریکا از سوی دلواپسان و هیاهوی رسانهای برآمده از رویکردهای سیاسی و منارعات جناحی برخی که بيشک ضد منافع ملی است برای همه روشن است که آب به آسیابترامپ و افراطیون نئوکان آمریکایی میریزد و در مسیر هدف گذاری آنها قرار دارد اما با این همه چرا رسوایی عمل خلاف منافع ملی این عده گریبان گیرشان نمیشود را باید در جای دیگری سراغ گرفت.