به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۵ ساعت ۱۶:۰۴
کد مطلب : ۱۳۸۳۷۴
گفته‌های متناقض مسئولان و کارشناسان درباره بحران بی آبی

ورشکستگی؛ آبی یا مدیریتی؟

روزنامه بهار: بی آبی یا کم آبی در شرایط آب و هوایی این روزها آن هم برای کشوری مثل ایران که نیمه بیابانی محسوب می‌شود چیز تازه‌ای نیست اما این که عده‌ای از مسئولین از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی می‌کنند و هدف خود را به «نمی‌شود، نمی‌توانیم و همه چیز تمام شده است» معطوف می‌کنند جای بسی تعجب دارد! جالب‌تر این که روز بعد از این سخنرانی‌های سراسر نا امیدانه، مسئول دیگری می‌گوید چنین نیست و دلیل و برهان می‌آورد که می‌توان اوضاع را بهبود بخشید! البته در این بین آدم نمی‌داند قسم‌ها را باور کند یادم خروس را، اما بد نیست که مسئولان محترم به یاد داشته باشند دلیل ا حضورشان در سازمان محیط زیست چه بوده است.
***

ایران به ورشکستگی آبی رسیده‌است
چند روز پیش بود که خبرگزاری‌ها خبر اعلام ورشکستگی آبی را از سوی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست عنوان کردند. در این خبر آمده بود که عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران گفته است: متاسفانه طی چند دهه گذشته انجمن‌های علمی در خصوص منابع طبیعی و محیط زیست به‌درستی عمل نکرده‌اند. انجمن‌های علمی از چند دهه قبل وضعیت امروز منابع طبیعی و محیط زیست کشور را پیش بینی می‌کردند ولی سکوت کردند و امروز دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم. بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می‌دانستند که سیاست‌های آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد. بسیاری از این صاحب‌نظران به علت این که اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث افزایش درآمدشان می‌شد نه تنها جلوی اجرای آن‌ها را نگرفتند بلکه خودشان پیش قدم اجرای آن‌ها شدند. به گفته کلانتری، سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید می‌شود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.

او با اشاره با وضعیت استحصال منابع آبی کشور گفت: امروز وضعیت استحصال از منابع آبی تجدید پذیر کشور به ۱۱۰ درصد رسیده و این وضعیت اسفبار است. انجمن‌های کشور طی دهه‌های گذشته با نیت خیر راه تخریب منابع طبیعی و محیط زیست را پیش گرفته‌اند. طی دهه‌های گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به خارج و واردات، ضربات محکمی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است. متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست محاسبه نکردند وگرنه امروز وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور این‌قدرغم انگیز نبود. بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان و... است.کلانتری همچنین یوز ایرانی را محکوم به انقراض دانسته و گفته بود: باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونه‌های ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است. تعداد یوزپلنگ‌های ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگ‌های موجود از آن‌ها تغذیه می‌کنند فراهم شود.

او که فاتحه تالاب‌های کشور را خوانده شده می‌دانست در رابطه با این موضوع گفته بود: امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است. طی این سال‌ها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم می‌شد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی‌داد. ما خودخواه‌ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت. امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کم کاری‌های صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لااقل بدتر نکنیم. او که با جمله آخر «باید سعی کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لا اقل بدتر نکنیم» آب پاکی را روی دستمان ریخته بود که نمی‌توانیم توقع بهترشدن اوضاع را از رئیس سازمان محیط زیست جدید داشته باشیم و همچنین با سخنرانی پر طمطراق خودهمه امید‌های محیط زیستیمان را نقش بر آب کرده و به نوعی به ما فهماند که دم را غنیمت شماریم که در سال‌های آینده خبری از آب و منابع طبیعی و تالاب و محیط زیست نیست و به سرعت کل خبر گزاری‌ها و فضای مجازی پر شد از این بیانات. اما روز بعد خبر‌ها حکایت دیگری داشتند.

ایران دچار بحران آب نیست
هنوز در شوک گفته‌های عیسی کلانتری بودیم که محمد درویش، مدیر کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در نشستی با عنوان مخاطرات طبیعی، چالش‌های زیست محیطی و بحران آب و خشکسالی در ایران که در دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران برگزار شد، اعلام کرد: ایران با بحران آب مواجه نیست بلکه معضل اصلی ایران فرونشست زمین است. به گفته او بدترین سناریویی که می‌توانیم در مورد وضعیت آب ایران مطرح کنیم این است که هم اکنون ۸۸ میلیارد مکعب آب قابل استحصال در یک سال داریم. این میزان در یک دهه پیش ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بوده است. میزان‌ آبی که ۸ میلیون ایرانی نیاز دارد حدود ۸ میلیارد متر مکعب است؛ ‌یعنی کمتر از ۱۰ درصد از کل آب نیاز است تا ایرانیان دچار مشکل تشنگی نشوند.

وی به مقایسه وضعیت ایران با کشور عربستان پرداخت و گفت: این کشور ۳۰ میلیون جمعیت دارد و برای تامین آب شرب به ۳ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد در حالی که کل آب قابل استحصال عربستان یک میلیارد متر مکعب است. یعنی ۳۰۰ درصد بیش از منابعی که دارد را باید تامین کند. اگر ما دچار بحران آب هستیم پس عربستان چه وضعیتی دارد؟ این شرایط با اندکی تخفیف در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد. بعد از سدسازی‌های عجیب و غریب‌ترکیه، وضعیت در کشورهای عراق و سوریه بدتر از عربستان است بنابراین با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه باز هم وضعیت ما از کشورها منطقه بهتر است. پس چه اتفاقی افتاده که دیگر چیزی از جازموریان نمانده است؟ ‌از هامون، صابوری، آلما گل، آرا گل و آچی گل هیچ چیز نمانده است؟ چه شده که خلیج گرگان خشک و تبدیل به چشمه گرد وخاک شده است؟ یک جای کار را اشتباه رفته‌ایم که این‌طور شده است.

درویش با بیان این که کشوری مانند ایران با اقلیمی خارق‌العاده چگونه ممکن است چنین بحران‌هایی داشته باشد به وضعیت فرونشست زمین‌ها در ایران اشاره کرد و گفت: ما دو بار رکورد فرونشست زمین را شکستیم. اگر قرار باشد برای سرزمینی بگرییم چیزی سزاوارتر از نشست زمین نیست. اگر رودخانه‌ای خشک شود، زلزله‌ای شهری را نابود کند، می‌توان آن‌ها را احیا کرد ولی اگر سرزمینی دچار فرونشست زمین شود، کار آن سرزمین تمام است. چرا باید رکورد فرو نشست زمین در کشوری ثبت شود که اصلا دچار بحران آب نیست و یا نباید باشد؟ این پرسشی جدی است که باید مطرح کرد. ما نباید گناه ندانم کاری‌هایمان و چیزی که می‌شود از آن به عنوان خشکسالی مدیریتی نام برد را به گردن آسمان‌ها بیندازیم. ما باید با افتخار خداوند را شکر کنیم که در سرزمین ایران به دنیا آمده‌ایم که ۱۷۲۸ گونه اندمیک دارد و فقط در تالاب بوجاق در کیاشهر مجموعه‌ گونه‌های پرنده‌ای ما برابر با کل گونه‌های اروپا است.

او با اشاره به این‌که ۲۶. ۷ میلیارد مترمکعب از آبی که در اختیار کشاورزی قرار می‌گیرد به ضایعات تبدیل می‌شود، گفت: میزان ضایعات آب کشاورزی ما ۶ برابر استاندارد است و این رقم بیش از سه برابر کل‌آب شرب مورد نیاز ۸۰ میلیون ایرانی است. آیا در این شرایط سزاوار است که مردم را از تشنگی و خشکسالی بترسانیم؟ ما حق نداریم توپ را در زمین مردم بیندازیم. مردم در ایجاد این اتفاق‌ها چه محلی از اعراب دارند؟ ما ۸ تا ۹ هزار میلیارد تومان صرف ساخت ۶۵۰ تا ۱۰۰۰ سد کرده‌ایم. برای انتقال آب خزر به سمنان ۹ هزار میلیارد تومان هزینه می‌دهیم. ما کشور فقیری نیستیم. درویش با هشدار نسبت به اهمیت فرونشست زمین گفت: ما سه برابر متوسط آب کشور خاکمان را از دست می‌دهیم. در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم. هر روز وضعیت آب و هوای تنب بزرگ و کوچک را در اخبار اعلام می‌کنیم تا مبادا همسایه ما هوس نگاه کردن به آن را در سر بپروراند اما به همان‌اندازه خاک را از دست می‌دهیم. کجای راه را اشتباه رفتیم؟ چرا کسی از فضای دانشگاهی این معادله ساده دو، دوتا چهار تا را حل نمی‌کند؟ هنوز نسبت به منتقدان در زمینه سدسازی مقاومت وجود دارد، این مقاومت‌ها را آدم‌های کوچه و بازار انجام نمی‌دهند. در دانشگاه شریف کسی می‌گوید که شما محیط زیستی‌ها احساسی هستید و غم نان نمی‌دانید چیست. اگر این طور است چرا مردم خوزستان این استان را‌ترک می‌کنند؟ انسان‌ها چه نیازی دارند در شهری زندگی کنند که دستگیره‌هایش از طلا باشد ولی هوا برای نفس کشیدن و آب برای نوشیدن نداشته باشند؟ آن‌هایی که می‌گویند اقتصاد مهم‌تر از محیط زیست است، ‌بیایند و به این سؤال‌ها پاسخ دهند.

پشت میز ریاست چه می‌کنید؟
این که صحبت هایی که از جانب عیسی کلانتری در باره بحران آب مطرح شده است تا چه حد درست است یا نقض این صحبت‌ها توسط محمد درویش تا چه‌اندازه معقول است به کنار، اما این که این مسئولان فعلی با چه هدفی بر منصب قدرت نشسته‌اند جای سوال دارد! باید از آقای کلانتری پرسیده شود اگر قرار است یوز ایرانی منقرض شود و تالاب‌ها خشک شوند و ایران در بحران خشکسالی غوطه ور شود، پس شما چرا به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست پشت میز و صندلی نشسته اید؟ شما چرا حقوق می‌گیرید وقتی برای بحران‌های محیط زیستی کاری از دستتان بر نمی‌آید؟ چرا مسئولیت به عهده گرفتید؟ شما که در همان سخنرانی‌های اولیه گفتید شرطتان برای قبول این پست این بوده است که صراحت کلام خود را از دست ندهید می‌توانید صراحتا بگوئید با شرایط موجود و این‌که به قول خودتان کاری از دست شما ساخته نیست! پشت میز ریاست چه می‌کنید؟