منصور قنواتی - مدیر مسئول روزنامه بهار
{«در بند 6 نیایش به جای «سربازان ایران اسلامی» ، «سربازان انقلاب اسلامی» جایگزین گردد.»}
جمله بالا، ظاهرا یکی از بندهای دستورالعملی درباره اصلاح و تغییرات در «آئیننامه مراسم و احترامهای نظامی نیروهای مسلح» است که طی روزهای اخیر در فضای مجازی منتشر شده است. صحت این دستورالعمل که در برخی رسانههای داخلی نیز به صورت کمرنگ بازتاب یافته است هنوز به طور رسمی اعلام نشده و نگارنده امیدوارست به زودی تکذیبیه آن منتشر شود؛ اما چون، چند روز از انتشار آن میگذرد و طبق عرف، سکوت نشانگر «وقوع» و «صحت» است، این یادداشت با برداشت «صحت» آن نگارش یافته است. پس از مشاهده و مطالعه این خبر كه با موضوع اخراج یك هموطن زرتشتی از شورای شهر یزد (به خاطر مذهبش!) هم زمان هم شده، اولین سوالی که در هر ذهن كنجكاوی متبادر میگردد این است که واقعا اراده و نیت اصلی كه پشت این گونه تصمیمات و چنین تفکراتی هستند، چیست؟ و اصولا هدفشان از اینگونه امور كه مدتهاست خوراك و سوژههای ایدهآل برای مخالفان وحدت و اتحاد ایرانیان را فراهم میآورد، چیست؟ وقتی با خود کلنجار میرویم و در پی یافتن پاسخی به این سئوال و مشابه آن هستیم، معمولا و همچون همیشه به این نقل قولها برمیخوریم كه فرضا فلان نهاد نظارتی و یا ... بخاطر اینكه عموما از یك تفکر سیاسی و جناحی محسوب میشوند، چنین دستهگلهایی به آب میدهند لذا امر چندان «تعجبآور» و «بیسابقه» ای نیست.
سئوال و ابهام بعدی که به ذهن مبتادر میشود این است: چرا؟! درباره موضوع نماینده زرتشتی شهر یزد، این روزها اعتراض و نقدهای فراوانی صورت گرفته اما حالا و با انتشار خبر حذف واژه «ایران» آن هم در مراسم و احترامات نظامی نیروهای مسلحی که هدف اولشان پاسداشت تمامیت و نگهبان خطوط مرزی جغرافیایی آن است ابهامات پیچیدهتر میشود. میتوان در سادهترین نوع برخورد با این موضوع، و قبل از هر نگرش یا نگاه و نقد سیاسی و... آن را یك بدسلیقگی محض ارزیابی كرد. از ملیت، جغرافیا، مرزها، پیشینه، قدمت چند هزار ساله و... متعلق به این نام پرافتخار و غرورآفرین هم بگذریم، واژه «ایران» حتی به خودی خود آنچنان شوکت و ابهتی دارد که مخیله حذفش نیز به سر راه داده نشود. با این وصف، پس چرا و چگونه از عدهای صاحبمنصب چنین رفتارهای متضاد با یكپارچگی مردم و كشور سر میزند؟! از محروم كردن بخشی از شهروندان این كشور از حقوق مصرح قانونی تا چرایی حذف واژه «ایران» که تعلق خاطر و رمز اتحاد «ایران» است بسیار قابل تامل و تفكرند چون ناخواسته، وحدت این ملت بزرگ را نشانه گرفتهاند.
شوربختانه این که همین بخشنامه منتشر شده (در صورت صحت اصالتش) قبل از هر کس و هر چیز، یک جفا به نیروهای شریف مسلح جمهوری اسلامی ایران و ایضا جفایی مضاعف به «اسلام» و «انقلاب» است. به قول معروف برای ضربه زدن به مفهوم و معنای چیزی، «دفاع بد» کافی است. و چه دفاعی بدتر از این كه امور قابل احترام یك ملت را در مقابل هم قرار دهیم؟ «ایران» فقط یک «نام» متعلق به یک محدوده جغرافیایی نیست. ایران یعنی یک فرهنگ و خاستگاه اصیل و با قدمت، ایران یعنی فرهنگ انسانی، هنر بیبدیل، ادبیات سرافراز، یعنی فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ ایران یعنی سرزمین همواره توحیدی و یکتاپرست، ایران یعنی صلابت، مقاومت، اسطورهگی و شهامت، ایران یعنی سنگفرش تنوع و تكثر اقوام و زبانها، پس با این واژه پر معنا چگونه میتوان نامهربانی کرد؟! این نامهربانی از سوی هر که، هر تفکر، نگاه و نیتی باشد، عامدانه یا سهوا، هرچند هر از گاهی عدهای در حال آزمونش باشند اما تاریخ ایران نشان میدهد که نگاه سوء و احیانا درازدستی به نقاط اشتراک ملت ایران به درب بسته اتحاد همیشگی این مرز و بوم برخورد خواهد کرد.
در این سالها هر چند عدهای خواستند با مفاهیم سیاسی و جناحی و حتی اجتماعی و فرهنگی بازی کرده و تا توانستند سعی در بیاعتبار ساختن مفاهیم و مفاخر مورد احترام جامعه كرده و ناشیانه وحدت ملت را نشانه گرفتند كه خوشبختانه به در بسته خوردند. شوربختانه اما این که همه بانیان و طراحان اینگونه تصمیمات و اقدامات نامهربانانه، شناسنامه «ایرانی» داشته و «نمکپرورده» این سرزمین پهناورند و در بحث و جدل هم خود را از هر ایرانی دیگر، ایرانیتر و دلسوزتر برای اتحاد، یگانگی و وحدت ملت ایران هم بدانند! لذا فارغ از دو موضوع مورد بحث در این یادداشت (عضو زرتشتی شورا و حذف نام ایران از مراسم نیایش)، مشفقانه باید خطاب به همه صاحبان منصب، تریبونداران، فعالان سیاسی، فرهنگی و قومی یادآوری شود که هرگز نباید و مباد که به علایق و نقطههای اتصال این جغرافیای بزرگ انسانی را دستخوش تفکرات خاص ایدئولوژیک و سیاسی و قومیتی خود کنید. «ایران»، ایران است. نیروهای مسلح این سرزمین فدایی دفاع از وجب به وجب مرزهایش هستند.
شهروندان این قطعه كهن كرهزمین چه مسلمان شیعه باشند چه زرتشتی و ارمنی و چه مسلمان سنی و .... به این میبالند كه قبل از هرچیز ایرانیاند و متحد. فارس، ترك، كرد، بلوچ، عرب، لر، بختیاری، گیلك، مازنی، تركمن، سیستانی، یزدی و كرمانی، جنوبی، شمالی و ... هر تفاوت زبانی، فرهنگی و ... با هم داشته باشند اما بر اتحاد میان خود افتخار میكنند و به آن میبالند. لذا تفکرات ایدئولوژیک و سیاسی خود را وارد دایره «ایران» نکنیم و حداقل، پا روی نقاط اشتراک وحدت این ملت تاریخ کهن، نگذاریم. «ایرانیان» با هر زبان، قوم، مذهب، تفکر، روی این واژه «حساسیت» تاریخی دارند و در بزنگاههای تاریخی، «همیت» و «صلابت» خود را در دفاع از نام ایران با خون و ایثار و از جانگذشتگی خویش به اثبات رساندهاند. خط قرمز هر ایرانی، «وحدت ایران» است. این عزم را پاس بداریم و فدای منصب، گرایش سیاسی و ایدئولوژیك خود نكنیم.