رضا صادقیان
دولت دوازدهم در حال ثبت رکورد جهانی در زمینه نا امید کردن مردم است، در واقع دولت با سرعت در حال راندن رای دهندگان و حامیان خویش است. همین که بتوان با گذشت چند ماه بعد از انتخابات وضعیت سیاسی و اجتماعی را به سوی ناامیدی و دلسرد کردن رای دهندگان کشاند، برای خودش رکودی به یاد ماندنی و البته هزینهساز و به شدت مخرب برای امروز و فردای کشور است. در جستجوی مقصر نیستیم. اینکه حسن روحانی میتوانست و یا نخواست، بحث امروز نیست، سخن به همان روزهایی بازمیگردد که فتیله مواضع سیاسی را در تجمعهای انتخاباتی آنقدر بالا برد که عدهای از رای ندهندگان در دورههای قبل و تحریمیها به سوی صندوقهای رای رفتند و رای خود را به روحانی دادند.
زنان، جوانان و دانشجویان نیز آرای خود را به نفع وی به صندوق ریختند. رای مردم نشان داد، رای دهندگان تفاوت رویکردهای وی و کاندیدای طرف مقابل را در حوزههای سیاسی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی به درستی دریافتند و با رای خود به گزینهای که وضعیت کشور و شهروندان را بهتر درک کرده باشد و به مطالبات آنان توجه نموده، اقبال نشان دادهاند. روایت انتخابات وآن سخنان چیزی به غیر از این مسئله نبوده است. دیدن عکسها و صفهای طولانی روز رایگیری و مجادله وی با وزیر کشور بر سر میزان آرای اخذ نشده روایت دیگری از مردم بود، کسانی که میخواستند به روحانی رای بدهند ولی فرصت نیافتند و ایستادن در صفهای طویل و احساس اینکه کسی به صدای مطالبات آنان توجه کرده است نشان از حس مسئولیت برای رای شهروندان است. آرایی که این روزها از اوج شادمانی و خوشحالی در حال سرد شدن و کرختی است. برخی از رای دهندگان گمان میکنند روحانی به رای آنان توجهی نکرده است. چه پیام و برداشتی منفیتر از این با گذشت سه ماه از تشکیل دولت جدید در عرصه سیاسی سراغ داریم!؟ اگر اسحاق جهانگیری در انتخابات اخیر نبود وسازی دیگر کوک و یا سهمی بزرگتر برای آینده شخصیاش طلب میکرد و به آینده کشور توجه نداشت و یا علاقه داشت پرچم اصلاحات را بدون توجه به دولت اعتدال بالا ببرد، بیتردید امروز با وضعیتی دیگر روبرو بودیم! اگرتردیدی هست، یکبار دیگر فیلم اول، دوم و سوم مناظرههای انتخاباتی را نگاه کنید و دفع حملات و نقش موثر وی را در دوره تبلیغات بنگرید، که اگر آن حملهها و انتقادها به رقیبان نبود، مواضع وی در مناظره اول با بالاترین امتیاز نگاه ناظران سیاسی را به خود خیره نمیکرد. حال چنین گزینه تاثیرگذاری مجبور به سکوت میشود، بخشی از اختلاف نظرها را تکذیب میکند و اساسا کارکرد معاون اول رئیس دولت طی هفتههای اخیر خالی از معنا شده و چنین امری دارای پیامدهای جبران ناپذیری برای دولت است! طی کردن مسیر با چنین سرعتی در نهایت امر همچون ویرانهای بر سر دولتیها فرود خواهد آمد.
دولت دارای اختلافهای درونی و کسانی که در حال ناامید کردن مردم هستند، ولی همه با هم مدیون شهروندان و رای آنها هستند. اگر جایی نشستند، صاحب میز و مقامی شدند و تصمیمات کلان میگیرند، یادشان باشد که رای مردم آنان را در آن مقام قرار داده، شعبده بازی در کار نبوده است. با تک تک آرای مردم صاحب قدرت شدند. حال بازیگران سیاسی در ساختار دولت با انجام برخی رفتارهای هزینهساز در حال ورود به جاده دلسرد کردن مردم هستند. وقتی وضعیت تغییر استاندارها در هالهای از ابهام قرار گرفته و گزینههای اصلی استانهای بزرگ در برزخ شدن و نشدن به سر میبرند، این یعنی یک جای کار دولت و سیاستهای او میلنگد. وقتی نمایندگان مجلس بدون در نظر داشتن عواقب انتصاب استاندارها علیه کاندیدای اصلی دولت اقدام به مخالفت میکند و دولت توانایی ایستادگی از خود نشان نمیدهد، چنین رفتاری صرفا به ناامید کردن مردم ختم نخواهد شد و. . . وضعیت گزینه وزارت علوم نیز بهتر از سایر اقدامات نیست.
این روزها شاهد بیرون آمدن دود سیاه از دودکش دولت هستیم. همه مردم و تمام رای دهندگان نیز خیره به این دود نگاه میکنند و حسرت میکشند. در صورتی که روحانی به این مسئله دقت داشته باشد و زودتر در مقابل این دود سیاه ایستادگی کند، بدونتردید شاهد بازگشت امید و روی برنگرداندن مردم از رای خودشان خواهیم بود، در غیر اینصورت و تا دو سال آینده و به دلیل انتخاب نمایندگانی با تفکراتی دیگر دولت زیر شدیدترین ضربهها و حملهها قرار خواهد گرفت و جانی برای مقاومت و کوچکترین قدرت تغییر برایش باقی نخواهد ماند.