احمد ابوالفتحی
سالها پیش شعری خواندم از سید ابوطالب مظفری، شاعر افغانستانی. نجوایی بود با وطن. وطنی که در زمانه ناخلف شدن فرزندانش در حال سوختن بود:
مادر سلام، ما همگی ناخلف شدیم
در قحطسال عاطفههامان تلف شدیم
ای ماه! ما پلنگ شدیم و تو سوختی
ما صاحب تفنگ شدیم و تو سوختی
این شعر را در میانههای دههی هفتاد خواندم. زمانه سرداران سازندگی. شعر را وقتی خواندم که هنوز از «سد» جز خیر و برکت چیزی نمیتراوید (این را حبیباله بیطرف گفته بود. بههنگام افتتاح سدی که پنج سال بعد از افتتاح به افتضاحی فاجعهآفرین تبدیل شد) و ما خوشخیالانه به آینده روشن وطن میاندیشیدیم و به حال همسایههای وطنسوز افسوس میخوردیم و بیخبرانه شاد خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی بودیم.
فرق ما با همسایههای افغانستانیمان این بود که اگر آنها با جنگ داخلی و تفنگ کشیدن به روی همدیگر وطنسوزی راه انداخته بودند، به اشتباه بودن کارشان واقف بودند. حکایت ما اما حکایت آن کسی بود که نداند و نداند که نداند و بد ماجرا اینکه گویا بنا نیست از جهل مرکب بیرون بیائیم. همچنان با وسعت و شدت به وطنسوزی مشغولیم و اگر اندک فرصتهایی برای وقوف به آنچه در حال رخ دادن است هم فراهم شود، هستند خائنان بیشرفی که به خاطر منفعتشان نمیگذارند عمق فاجعه هویدا شود.
نمونه: فیلمی ساخته شده است به نام مادرکشی. درباره بلایی است که به سر منابع آبی کشورمان آوردهایم. فیلم اثرگذاری است که بر مبنای تحقیقات میدانی و آرشیوی قوی، با اتکا به یک ساخت روایی جذاب، عمق فاجعه را به خوبی نشان میدهد (از جمله تصاویر آرشیویاش، همان افاضات حضرت بیطرف است که در ابتدای نوشته نقل کردم و عمق نادانی سرداران سازندگی دههی هفتاد را نمایان میکند). تهیهکنندهی فیلم مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاستجمهوری است و ساخت چنان فیلمی در چنان نهادی امیدآفرین است. اما... یکسال بعد از ساخت فیلم، صداوسیما میپذیرد که فیلم را پخش کند و این هم اتفاق خوبی است. بناست علاوه بر نمایش فیلم، میزگردی هم برگزار شود و اهل فن ابعاد بحران آب را واشکافی کنند. اما... یک روز قبل از نمایش فیلم مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاستجمهوری جلوی پخش آن را میگیرد! در اثر فشارهایی از نهادهای قدرت!
اگر گفتم عدهای خائن و بیشرف هستند، به این خاطر نیست که به گفته عیسی کلانتری رئیس کنونی سازمان محیط زیست (در همین فیلم مادرکشی)، مهندسان نادان در دهه هفتاد زمام امور را در دست داشتهاند. به این خاطر است که همان مهندسان نادان دهه هفتاد به دلایلی واضح، هنوز در را بر همان پاشنه میچرخانند. دلیل چیست؟ دلیل سوددهی مالی صنعت سازههای عظیم آبی است. در یکی از جلسات مرتبط با همین فیلم مادرکشی، دکتر حسین پاپلی یزدی، مکانیزم مافیای آب در ایران را بهخوبی واشکافی میکند. فیلم سخنان دکتر پاپلی یزدی در اینترنت یافت میشود. ببینید. خود فیلم مادرکشی هم در اینترنت در دسترس است. ببینید تا از زبان محمد درویش بشنوید: استاندارد فرونشست زمین در اروپا زیر چهار میلیمیتر در سال است، فرونشست زمین اگر از این حد بگذرد وضعیت بحرانی باید اعلام شود. اما در شهر تهران، میزان فرونشست زمین در سال، در مناطق جنوب شهر به سیوشش سانتیمتر رسیده است.
این فیلم را ببینید تا با ابعاد و دلایل مسئله جنگ آب که در مناطق مرکزی ایران در جریان است، آشنا شوید. جنگ آب میان چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد. ببینید تا بفهمید چرا اهالی ورزنه اصفهان به تاسیسات انتقال آب از زایندهرود به یزد حمله کردند و تخریبشان کردند. ببینیم تا شاید دلمان بسوزد. تا اینبار که به حمام رفتیم آبی را کمی کمتر هدر بدهیم. در جایی از فیلم، یکی از بزرگترین صادرکنندگان پستهی ایران میگوید: سالهاست که در حال خیانت به ایرانم. او درست میگوید. سالهاست در حال خیانت به ایران هستیم. به درجات مختلف، با میزان مسئولیت متفاوت. از آقای بیطرف و کلانتری و هاشمی رفسنجانی تا آن باغدار پستهکار تا منی که بیمحابا دوش حمام را باز میکنم؛ مادر سلام! ما همگی ناخلف شدیم...