محمد توکلی
با نگاهی به وضعیت ایران در منطقه پرآشوب خاورمیانه شاهد شکلگیری نوعی اجماع علیه کشورمان هستیم. وضعیت این روزهای ایران شباهت بسیاری به زمانی دارد که در موضوع پرونده هستهای شاهد نوعی منزویسازی ایران از سوی قدرتهای جهانی بودیم. در آن زمان نیز مسئولان کشور از همراهی ملتهای جهان با ایران سخن میگفتند و در این روزها از قلب ملتهای منطقه خبر میدهند که برای ایران میتپد. ظاهراً قرار نیست از تجارب گذشته عبرتی بگیریم و مصداق «قلیل عبرتگیرندگان» از حوادث باشیم.
در پرونده هستهای شاهد آن بودیم که همین توهم همراهی ملتهای جهان با ایران در نهایت سبب آن شد که نمایندگان همین ملتهای دوستدار ایران در شرق و غرب به قطعنامههای تحریمی علیه کشورمان رای مثبت داده و بند به بند آن را به مرحله اجرا برسانند. حالا و یک بار دیگر و این بار در بحرانهای منطقه همان مسیر را میرویم؛ تکیه بر ادعاهایی مبنی بر اینکه مردم منطقه حامی و پشتیبان ایران هستند و بی توجهی به جنبه رسمی دیپلماسی. واقعیت آن است که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی هراندازه هم قوی باشد - که البته نیست - نیازمند دیپلماسی رسمی است.
پرونده هستهای به همگان باید آموخته باشد که دل خوش بودن به آنکه مردم جهان با ما هستند بدون آنکه با توانمندیهای دستگاه دیپلماسی همراه شود به جایی نخواهد رسید. دیگر علت آنکه ایران در حال فرو افتادن در انزوایی خودساخته است را میتوان بی توجهی به اصول علم دیپلماسی و دخالت بلاوجه در کار دیپلماتها دانست. ساختارهای موازی تصمیمگیری در نظامات تصمیمگیری کشورمان به خصوص در حوزه سیاست خارجی سبب به وجود آمدن ناهماهنگیهایی میشود که در نهایت میتواند سبب افزایش انزوای ایران در منطقه شود. ناهماهنگیهایی که در جلسات دفاع از کابینه دوازدهم از سوی رییسجمهور روحانی و وزیر امور خارجه نیز به آن اشاره شد. به نظر میآید در این روزها که حساس بودن شرایط کاملا روشن است میبایست شاهد اقداماتی سریع در جهت اصلاح این الگوی تصمیمگیری باشیم. نمیتوان از یک سو دستگاه دیپلماسی و دولت را مسئول آنچه در سیاست خارجی میگذرد دانست و از طرف دیگر اختیارات و امکانات در دست دیگران باشد.
آنچه در این جا واجد اهمیت است آن است که میبابست تا بیشتر از این دیر نشده است حداقل تکلیف خودمان را با خودمان در این موضوع روشن کنیم و کسانی که مسئولیت رسمی این امور را دارند اختیارات کافی را نیز داشته باشند. این انتظار زیادی نیست و از جهاتی یک امر بدیهی محسوب میشود. مطلب آخر آنکه ایران در پرونده هستهای یکبار تجربه تجمیع تصمیمگیریها در وزارت امور خارجه را داشته است و با اعتماد به دیپلماتها توانسته نه تنها کشور را از انزوایی سخت خارج کند بلکه امکان بالقوه منزویسازی ابرقدرتی مانند ایالات متحده را در اختیار تصمیمگیران قرار دهد. در موضوعات منطقهای نیز میتوان بار دیگر همان میزان از اعتماد به دیپلماتهای کارکشته ایرانی را تجربه کرد تا آنان نیز از انزوای کشورمان و یا به وجود آمدن تنشهای بسیار بزرگ در منطقه جلوگیری کنند.