مهدی خلیلی
در چهارمین روز از زمستان سال 1297 هجری شمسی، اولین شناسنامهی ایرانی به نام فاطمه ایرانی، -اسمی دینی و فامیلی ملی -توسط اداره کل ثبت احوال دارالخلافه مستقر در بلدیه تهران صادر شد. از آن پس شناسنامه دار کردن تازه متولدین و کسانی که قبلا به دنیا آمده بودند در دستور کار دولت وقت و دولتهای بعدی قرار گرفت. از آن زمان 99 سال میگذرد، اما بهتازگی سخنگوی سازمان ثبت احوال از ممنوعیت تغییر اسامی مذهبی به ملی و ایرانی گفت.
با این تصمیم به نظر میرسد مسئولان فرهنگی پس از تحریم مناسبتهای ملی، اسامی ملی را نیز تحریم نمایند! در واقع این تصمیم یکی از عجیبترین تصمیمات این سازمان ازبدو پیدایش سازمان ثبت احوال است. البته در گذشته، تحقیر اسامی ملی و ایرانی توسط صداو سیما رواج داشت. در برنامههای رادیو و تلویزیون، شخصیتهای منفی و حقیر دارای اسامی ملی و ایرانی چون رامبد، باربد، کوروش و. . . بودهاند و شخصیتهای کاریزما و مثبت، اسامی مذهبی و دینی داشته اند.
البته تاثیر نامگذاری برشخصیت افراد غیر قابل انکار است واسم هویت شخص و جوهر فرد است و حوزهی تعلیم و تربیت شخص با اسم آغاز میشود ونخستین گامتربیت پذیری در راه زندگی همانندسازی است. فرد، در اولین گام هویت یابی، میتواند به رضایت یا عدم رضایت از زندگی دست یابد. نامها شعاعی از شناخت و معرفت خانواده نامگذاران است و همانند آیینهای روشن و شفاف، گستره شخصیت آنان، نوعتربیت و چگونگی معرفت آنها را نمایان میکند.
لذا با این باور و از آغاز سازمان ثبت احوال با تدوین اسامی ممنوعه تلاش نمود تا اسامی اصیل و شایسته ملی و اسلامی انتخاب شوند. قطعا اسامی چون عذاب، نوشابه، گشنه، پرتقال، حیاط، پیرزن، قابله، پشه، گلابی، بستنی، میرخدا، میش، آبجی، آخرت، بخاره، بطری، بسته،ترکه، چرت، چرمی، حرفناز، خیال، دده، سبیله، شناور، طوطی وهزارتومانی و.. . باید ممنوع شوند اما با رویکرد جدید سازمان ثبت احوال، مبنی بر ممنوعیت تغییر اسامی مذهبی به ملی به نظر میرسد این سازمان نیز از درک تغییرات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ناتوان است و به رویکرد دستوری و فرمایشی رو آورده است!واقعیت این است که پدیدهی نامگذاری با تحولات اجتماعی، تغیرات سیاسی و تغییرات فرهنگی ارتباط معناداری وجود دارد. مروری بر افزایش یا کاهش رغبت به نامهای خاص و تطبیق آن با وقایع تاریخی و بستر زمانی حاکی از آن است که رویدادها و رویکردهای عمده جامعه، در زمان مختلف به طور محسوس بر میزان رغبت و یا عدم رغبت مردم به برخی نامها تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356، روح الله که نام رهبر این انقلاب بود با استقبال فراوانی روبه رو میشود و این رویکرد در سال 1358 به اوج میرسد. همچنین نام مهدی در صدر اسامی پرطرفدار سالهای پس از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی قرار میگیرد ولی در همان سالها اسم محمدرضا با کاهش شدید نامگذاری روبه رو میشود و یا اسم ابوالحسن پس از برکناری اولین رئیسجمهور وقت با کاهش تقاضا مواجه میگردد. نگاه به واقعیتهای موجود در تغییرات نامگذاری مبین تغییرات فرهنگی و اجتماعی است و سازمان ثبت احوال بایستی به این تغییرات و تغییرات توجه علمی نماید.