روزنامه بهار: دولت دونالدترامپ پس از ناکامی در اجماعسازی علیه ایران در موضوع برجام حالا در پی گشودن میدانهای جدید برای تحت فشار قرار دادن کشورمان است. اظهارات اخیر نیکی هیلی درباره ارسال موشک از ایران به یمن برای حمله موشکی علیه عربستان که دیپلماتهای ایرانی آن را «نمایش ساختگی» نامیدهاند یک بخش از این سناریو است. دونالدترامپ و تیم سیاست خارجی همراه او به دنبال آن هستند تا با تمرکز بر روی موضوعاتی از قبیل مسائل منطقهای، تسلیحات موشکی ایران و. . . روندی را مانند آنچه در پرونده هستهای شاهدش بودیم آغاز کنند.
اگر به یک دهه پیش و آغاز گشوده شدن پرونده هستهای ایران بازگردیم شاهد آن خواهیم بود که ابتدا آمریکا و کشورهای غربی به دنبال فشار وارد آوردن به ایران به دلیل این پرونده بودند و با گذشت چند سال و به دلیل بی تدبیری و بی کفایتی مسئولان وقت یک اجماع گسترده جهانی علیه کشورمان شکل گرفت. انتقال پرونده هستهای از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل و تصویب قطعنامههای تحریمی علیه ایران نقطه عطفی در مسیر اجماعسازی علیه ایران بود. حال و با پشت سر گذاشتن این تجربه تلخ پرسش اساسی آن است که تصمیمگیران کشور در برابر تحرکات اخیر آمریکاییها که با کمی دقت میتوان آن را به شکل یک زنجیره مشاهده کرد چه دستور کاری را انتخاب خواهند کرد؟
با نگاهی به جایگاه ایران در وضعیت پر آشوب خاورمیانه میتوان گفت که ما شاهد روابطی خصمانه میان برخی رژیمهای حاکم بر کشورهای منطقه با نظام سیاسی ایران هستیم. به طوری که دیگر حتی مطالبی از قبیل اینکه برخی در منطقه همکاری با رژیم اسرائیل را به همراهی با ایرانترجیح میدهند تحلیل چندان عجیبی نیست و میتوان نشانههایی از واقعی بودن آن را یافت. وضعیت کشورمان در سطح بینالملل هم قابل تأمل است. پس از به ثمر رسیدن توافق هستهای میان ایران و کشورهای گروه ۵+۱ و اجرایی شدن آن که سبب حلوفصل پرونده هستهای شد وضعیت ایران در سطح جهان به شکل قابل ملاحظه بهبود پیدا کرد اما برجام همانطور که قابل پیشبینی بود تنها بخشی از تنشها را برطرف کرده است. انتخاب سیاستی مبتنی بر سکوت و نوعی بی عملی در سایر موضوعات اختلافی میان ایران و جامعه جهانی سبب آن شده است که شاهد کُند شدن اجرای مفاد برجام باشیم. تاکید طرفهای مختلف برجام بر احترام به روح برجام که که همان همکاریهای بینالمللی بر اساس حسن نیت و گفتگوست دقیقا به همین خاطر بود که موضوعاتی اختلافی و تنشزای دیگر سبب تاثیر منفی بر اجرای توافق هستهای نباشد.
همانطور که شرح آن رفت وضعیت ایران در دو سطح منطقهای و جهانی وضعیتی قابل تأمل است و این مهم تاثیر ملموسی بر چگونگی مواجهه کشورمان با اقدامات آمریکا دارد. به بیان دیگر اگر روابط ایران با قدرتهای منطقهای و جهانی روابطی مناسب بود آنگاه میشد به سادگی از کنار تهدیدات و طرحهای ضد ایرانی دولتترامپ عبور کرد اما حالا و در شرایطی که موقعیت نظام سیاسی ایران در رابطه با برخی کشورهای قدرتمند منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح بینالملل با اما و اگرهایی روبروست میبایست با دقتی بیش از پیش به اقدامات دونالدترامپ و دولتش توجه نشان داد.
تجربه سرآغاز و سرانجام پرونده هستهای میتواند تصمیمگیران کشور را در تصمیمگیری در این خصوص یاری کند. بستن پرونده هستهای علیه کشورمان حدود یک دهه به طول انجامید و در این ده سال نظام سیاسی و مردم ایران متحمل هزینههای سنگین اقتصادی، سیاسی و انسانی شدند. این در حالی بود که میشد با الگویی مبتنی بر «برد-برد» زودتر از اینها و بدون پرداخت این هزینههای گزاف از تحریمهای اثرگذار بر معیشت مردم عبور کرد. این تجربه گرانسنگ امروز بیشتر از هر زمانی به کار کشورمان میآید و این انتظار در سطح جامعه وجود دارد که دولت و سایر ارکان تصمیمگیری در کشور اجازه ندهند که یکبار دیگر تجارب تلخ سالهای ۸۶ تا ۹۲ تکرار شده و کشورمان به دلیل بلاتکلیفی دیپلماتها و ضعف در نظامات تصمیمگیری دچار تحریمهای فزاینده و انزوای جهانی شود.