روزنامه بهار: تجمعات اعتراضی و حواشی آن در روزهای اخیر تبدیل به خبر یک رسانههای کشور شده است و سیاسیون هر یک به دنبال راه حلی برای این رخداد تازه هستند، گروهی در پی شبیهسازی وقایع96 و وقایع88 هستند و معتقدند باید همان شیوه برخورد را در دستور کار قرار داد، جریانی دیگر در پی جداسازی مطالبات مردم هستند و این نظر را مطرح میکنند که شعارهای اقتصادی مردم نشانگر نارضایتی جامعه از دولت مستقر است و نشانهای از نادرستی سیاستهای اقتصادی دولت روحانی است و شعارهای سیاسی مطرح شده در این تجمعات هم انحرافی است و به دلیل القائات بیگانگان! جریان اصلاحات نیز در روزهای اخیر با یادآوری اصول قانون اساسی تصمیمگیران کشور را به سوی به رسمیت شناختن حق اعتراض و حق مخالفت دعوت کرده است. در یکی دو روز گذشته مسئولان ارشد کشور هم به میدان آمده و بعد از مدتی سکوت درباره وقایع اخیر از لزوم شنیده شدن صدای مردم، دعوت معترضان به آرامش و تفکیک میان آنان که قصدی جز اعتراض دارند با مردم مطالبه گر سخن گفته اند.
اما در میان همه این موضع گیریها در چند روز اخیر جای حضور چهرههای مقبول جامعه خالی است. آنان که تا به امروز از ریشههای اعتراضات و راه حلهای خود برای عبور از این موضوع سخن گفتهاند همان چهرههای تکراری همیشگی و یا مسئولان رسمی کشور بوده اند. مشکل اساسی در اظهارنظرهای مطرح شده در خصوص وقایع96 آن است که بخشی از این اظهارنظرها متعلق به افراد و جریاناتی است که نگاهی نادرست به مقوله اعتراض دارند و در همه این سالها نشان دادهاند که که تجارب گذشته نتوانسته است تغییری هر چند اندک در نگاه تک بُعدیشان به این موضوع ایجاد کند.
آنان همواره – در عمل - اعتراض را برابر با آشوب و اغتشاش میدانند و با پررنگ کردن حواشی غیرقابل قبول به وجود آمده در چنین اعتراضاتی که برخی از آن هم اجتناب ناپذیر است از متن اعتراضات عبور کرده و توجه کافی را به اصل خواستهها و مطالبات بخشی از جامعه که خواستههایی دارند نشان نمیدهند. این نگاه که در حوادث سالهای 78 و 88 هم مشاهده میشد در قضایای روزهای اخیر نیز در حال تکرار شدن است. در نگاه رسانههای شناخته شده این جریان سیاسی به این وقایع و همینطور نوع انعکاس اعتراضات در برنامهها و بخشهای مختلف خبری صداوسیما میتوان نشانههای روشنی از چنین نگاهی را مشاهده کرد.
از طرف دیگر مسئولان رسمی کشور همچون رییس جمهور و دیگران به دلیل نقش حقوقی که دارند آن طور که باید و شاید بر روی جوّ ملتهب ایجاد شده تاثیری نمیگذارند و به اصطلاح صدایشان شنیده نمیشود. رییس جمهور روحانی در دو روز اخیر نکات مهمی را درباره ریشه اعتراضات، اقدامات اقتصادی دولت در چهار سال و چند ماه اخیر برای بهبود معیشت مردم و عبور از بحران اقتصادی به جای مانده از گذشته، حق اعتراض مردم و... مطرح کرد که به دو دلیل آن طور که باید و شاید در جامعه انعکاس پیدا نکرد. دلیل اول جایگاه حقوقی رییس جمهور به عنوان یک مسئول رسمی است که سبب به وجود آمدن نگاه بدبینانه جریان معترض به سخنان او میشود.
دلیل دوم نیز عدم همراهی رسانهها وتریبونهای عمومی در انعکاس دیدگاه دولت به جامعه است که واکاوی آن مجالی دیگر میطلبد و میبایست پس از پایان این وقایع به دقت مورد بررسی قرار بگیرد. حال و در چنین شرایطی به نظر میرسد که چهره هایی که میتوانند از به وجود آمدن بحرانی تازه در کشور جلوگیری کنند افرادی هستند که با وجود مقبولیت بالایی که در سطح جامعه دارند در سالهای اخیر دچار محدودیتهای مختلفی شده اند. رییس جمهور اسبق، آخرین نخست وزیر کشور و رییس مجلس ششم از جمله چهره هایی هستند که میتوانند با حضور خود فضای سیاسی کشور را به سمت و سوی مسیری ببرند که نه شاهد افزایش التهابات در جامعه باشیم و نه در راه طولانی تحقق خواستههای مردم خللی ایجاد شود.
در دورههای اخیر انتخابات مشخص شده است که رای و نظر متن جامعه نزدیکی قابل توجهی به نگاه این چهرههای سیاسی داشته است و هر جریان و فردی که دیدگاههای آنان را «تَکرار» کرده است رای اکثریت را هم از آن خود کرده است. به نظر میآید که نظام سیاسی برای عبور از این بحران باید از توان و پتانسیل چنین افرادی استفاده لازم را ببرد و با تغییر در شرایط آنان فضای کشور را برای ایجاد آشتی ملی فراهم آورد. مطلب آخر آنکه راه عبور از بحران هایی که در حوزههای مختلف از اقتصاد و معیشت مردم تا سیاست خارجی و تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای تا سیاست داخلی و مسائل اجتماعی وجود دارد تقویت وحدت ملی، شنیدن صدای مردم، پذیرش تنوع فرهنگی و تلاش برای عبور از شکافها و تنشها و ایجاد آشتی ملی است.