گروه سیاسی- رسانهها: نادر کریمی جونی در روزنامه جهان صنعت نوشت: چه کسی میتواند باور کند که جمهوری عربی سوریه که در اوج شکوفایی و در زمان حافظ اسد با پولهای ایران و در یک برهه با پولهای عربستان و کویت اداره میشد، اکنون و در زمان جنگ که همان زیرساختهای ضعیف را از دست داده و مهمترین درآمد آن – گردشگری- بهطور کامل قطع شده است، هزینههای اداره کشور هنگام جنگ و از آن مهمتر هزینههای جنگ را خودش بپردازد؟ آیا دمشق از پشتوانه مالی و درآمدهای هنگفت برخوردار بوده یا برخوردار است که میتواند علاوه بر هزینههای جنگ، هزینههای اداره کشور هنگام بحران را هم پرداخت کند؟
اوضاع یمن از این هم اسفبارتر است.
یمن هیچگاه چه از نظر اجتماعی و چه از نظر اقتصادی در موقعیت باثبات و آرامی نبوده و تنها در افسانهها میتوان از باغهای عدن نشان و خاطرهای به دست آورد. در این کشور چه هنگامی که در بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده بود و چه هنگام حضور یمن متحد در عرصه بینالمللی، هیچگاه رفاه نسبی برای همه شهروندان وجود نداشته و بالاخص شیعیان همواره در تنگدستی و سختی قرار داشتهاند. نگارنده خود شیعیان یمنی مشغول تحصیل در ایران را در مدارس دینی قم ملاقات و با آنان گفتوگو کرده و از این بابت اطلاعات قابل اتکا و قابل اعتمادی درباره اوضاع اقتصادی و صنعتی یمن به دست آورده است.
پیش از بروز اختلافها و وارد شدن یمن به منازعه میان اقوام و قبایل، عمده درآمد یمن از طریق اجاره پرچم روی شناورهای قانونی و غیرقانونی و نیز صیادی و مانند آن تامین میشد. در چنین صورتی اگر در یک کشور عقبافتاده و ضعیف جنگ رخ دهد آیا آن کشور ضعیف میتواند هزینههای اداره جنگ و کشور را توامان پرداخت کند؟ آیا چنین کشوری میتواند سلاحهای گرانقیمت و سنگین مانند موشک از بازارهای بینالمللی خریداری و آن را به مقصد جبهههای خود حمل کند. به این اوضاع اضافه کنید دوپاره شدن کشور و تقسیم منابع پولی و اقتصاد یمن میان گروههای رقیب را.
اوضاع عراق هم اگرچه چندان بد نیست و بغداد ثروت بزرگی مانند نفت خام دارد تا هزینههای جاری کشور و اداره جنگ را پرداخت کند اما تبدیل این دارایی به ثروت نقدی و پرداخت هزینهها به سادگی امکانپذیر نیست بنابراین در مواردی دولت بغداد از کمکهای کشورهای دیگر استفاده میکند. این کمکها به صورت دادن اعتبار یا کمکهای اعتباری برای دولت بغداد اختصاص مییافت و در میانمدت اعتبار پرداختی از طرف دولت بغداد بازگردانده میشد.
تا اینجا هر سه کشور درگیر جنگ که ایران در آنها حضور دارد از نظر اقتصادی محتاج کمکهای بیرونی هستند و حداقل در دو مورد (سوریه و یمن)، کشورهای یادشده چیزی برای هزینه کردن در امور داخلی یا پرداخت مخارج جنگ در اختیار ندارند. حال اگر بپذیریم که در دو مورد یمن و سوریه، اصلیترین و شاید تنها حامی دولتهای صنعا و دمشق، ایران است، آنگاه تنها کشوری که از دولتهای یادشده چه در امور نظامی و چه در امور اقتصادی حمایت میکند، ایران است. این در حالی است که مقامات نظامی کشورمان در چند مورد به حضور تمامعیار ایران در جنگهای یادشده اشاره کرده و بر اراده کشورمان برای تداوم بخشیدن به این حضور تاکید کردهاند.
اما با وجود این اطلاعات و شواهد غیرقابل انکار، حال نوبخت، سخنگوی دولت تصریح میکند که ایران در یمن، سوریه و عراق هزینهای برای جنگ نمیپردازد و تنها هزینههای مستشاری را پرداخت میکند. پرسش عمده آن است که وقتی ایران در جنگهای یادشده بهطور تمامعیار حضور دارد چگونه هزینههای پرداختی به مخارج مستشاری محدود میشود. محمدباقر نوبخت در این موضعگیری تصریح میکند که هزینههای جنگ توسط دولتهای محلی کشورهای یادشده پرداخت میشود اما او توضیح نمیدهد که کشورهایی مانند یمن یا سوریه که حتی پیش از جنگ داخلی نیز با پولهای کشورهای دیگر اداره میشدند اکنون که بسیاری از رکنهای اقتصادیشان نابود شده و درآمدهای ارزیشان قطع شده، از چه راه و با چه امکاناتی قدرت پرداخت هزینههای گزاف و گران جنگ را دارند. آیا نوبخت در واقع شهروندان ایرانی را سادهلوح حساب کرده است؟ آیا خود او باور میکند که تمام هزینههای دو جنگ یمن و سوریه از طرف دولتهایی پرداخت شده که برای نان شب محتاج کمکهای خارجی و حمایتهای مالی دیگران هستند؟
نه سازوکارهای اقتصادی و نه اطلاعات بینالمللی، این ادعای سخنگوی دولت را تایید نمیکند. مردم ایران خود جنگ را تجربه کرده و ملاحظات اقتصادی و تنگناهای مالی آن دوران را به یاد دارند و به همین دلیل اظهاراتی اینگونه برای شهروندان ایرانی قابل درک و باورپذیر نیست. این رفتار سخنگو در حالی است که در همین روزهای اخیر رییس دولت از مردم درخواست کرده برای شفاف کردن رفتار دولت و بازخواست از قوای کشور در مورد تصمیمها و رفتارشان به میدان بیایند. اما در نخستین گام، در حالی که حضور تمامعیار تهران در جنگهای یمن، سوریه و عراق از سوی مقامات نظامی کشورمان تایید میشود نه فقط آقای سخنگو این حضور تمامعیار را به حضور مستشاری تقلیل میدهد بلکه ایشان پرداخت هزینههای گزاف جنگ را به گردن دولتهایی میاندازد که آهی در بساط ندارند. آیا چهره شهروندان ایرانی به افراد خوشباور و نادان شبیه شده است؟