صادق صدرایی
نوع مواجهه مسئولان ذیربط با خبر تلخ درگذشت یکی از زندانیان زندان اوین که از صبح روز گذشته در فضای مجازی منتشر شد بهانه خوبی است که نوع عملکرد مسئولان در چنین مواقعی را با هم بررسی کنیم.با وجود آنکه این اتفاق در بامداد شنبه رخ داده بود و خبر آن هم مدتی بعد در فضای مجازی منتشر شده بود تا ساعت 17: 40 دقیقه که شاهد انتشار مصاحبه مدیرکل زندانهای استان تهران با یکی از خبرگزاریها بودیم هیچ گونه اطلاع رسانی رسمی در این زمینه صورت نگرفته بود و تنها دو تن از نمایندگان مجلس با اصرار خبرنگاران از شنیدههای مبهم خود درباره این موضوع گفتند. نکته جالب توجه آنکه توضیحات دیرهنگام مدیر کل زندانهای استان تهران هم ذرهای از ابهامات کم نکرد و اتفاقا بر آن افزود. آقای محبی میگوید «در بامداد روز شنبه مورخ 16 دی ماه یکی از زندانیان زندان اوین به نام سینا قنبری فرزند علی اکبر با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان اوین اقدام به خودکشی از طریق حلق آویز نمودن خود کرد. مراتب فوراً به دادستان تهران اعلام شد و بازپرس دادسرای جنایی در زندان حضور یافت و از مأمورین زندان و مطلعین تحقیق کرده و دستورات را صادر کرد.» با توجه به محدودیتهای رسانهای و همینطور عدم اطلاع رسانی دقیق درباره این موضوع از سوی مسئولان ذیربط سخن چندانی درباره اصل این پرونده نمیتوان گفت اما میتوان به این بهانه نگاه حاکم بر مسئولان کشور در چنین موضوعاتی را مورد بررسی قرار داد. واقعیت آن است که در چنین مواردی شاهد تکرار یک الگوی تکراری و شکست خورده هستیم که بر اساس آن اولین اقدام پنهانسازی موضوع از چشم رسانه هاست. این نگاه که به شدت کهنه و نامرتبط با وضعیت امروز فضای رسانهای چه در داخل و چه در خارج از کشور است سبب آن میشود که زمان طلایی اطلاع رسانی از دست برود. هر چه از این زمان طلایی بیشتر فاصله بگیریم امکان اعتماد و پذیرش مخاطب نسبت به روایت رسمی واقعه رخ داده کمتر و کمتر میشود. در همین نمونه اگر در همان بامداد شنبه که بنابرگفته مدیر کل زندانهای استان تهران گزارش این «خودکشی» به دادگستری ارسال شده بود شاهد صدور اطلاعیهای صریح و شفاف از سوی این نهاد بودیم قطعا امکان تحریف در واقعیت و همچنین کاهش اعتماد مردم به گزارش مسئولان رسمی کمتر میشد اما حالا و به دلیل این تاخیر زمانی که در این موضوع طولانی مدت است، هم اعتماد به گزارش رسمی کم شده است و هم رسانههای دیگر توانستهاند قرائت خود را – درست یا نادرست – از این موضوع به مخاطبان خود عرضه کنند. مطلب آخر آنکه شاید الگوهای کهنه مدیریتی در یک دورهای امکان اجرایی شدن و حل و فصل چنین مسائلی را داشت اما در دوران تازه دیگر امکان انجام وظایف با چنان الگوهایی نیست. صراحت، شفافیت و پاسخگویی به موقع سه اصلی است که در صورت عدم توجه به آن به وضعیتی دچار میشویم که در صورت بیان حرفی بر مبنای واقعیت هم نمیتوانیم اعتماد مخاطب خود را جلب کنیم، زیرا دیر رسیده ایم!