هوشنگ عطاپور
در تاریخ 11/2/1395، گزارش مکتوب و فیلمی از وضعیت اسفناک «آسیب دیدگان اجتماعی» در مناطق آسیب خیز و سکونتگاههای غیر رسمی کشور، در شورای اجتماعی توسط وزارت کشور، خدمت مقام معظم رهبری ارائه شد. بعد از استماع گزارش وزیر کشور و روسا و مدیران سازمانهای ذیمدخل در مدیریت آسیبهای اجتماعی و مشاهده فیلم، مقام معظم رهبری بیانات بسیار متین و هوشمندانهای برای جمع حاضر داشتند که به یکی از فرازهای بیانات ایشان درآن جمع، اشاره میکنم: «ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر. . . این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است. به مسئله آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آنجور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟
اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم. . . ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم. . . ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانواده خودمان باشد. 11/2/95» به درستی هم مردم و شهروندان یک کشور همچون عائله و اعضای خانواده مسئولین هستند.
در بین اعضای یک خانواده ناهمسانی در حوزه ظرفیتها و توانمندیهای فردی وجود دارد؛ ولی علیرغم همه این ناهمسانسیها، معمولاً پدر و مادر دانا، فرزندان خود را دوست دارند و برای موفقیت آنان تلاش میکنند و هرگز با القاب تحقیر کننده، آنها را مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهند. در پهنه یک کشور نیز، انسانها با توانمندی و ظرفیتهای فیزیکی، ذهنی و روانی متکثر و متنوع، با آستانه تحمل اجتماعی متفاوتی زندگی میکنند. همچنان که در عرصه سیاسی از طیف معاندین تا مخالفین در جامعه سیاسی یک کشور وجود دارند، در عرصه اقتصادی هم از افراد زیر خط فقر تا مرفه و متمول حضور دارند، در حوزه فرهنگی هم، میتوان طیفی از افراد فرهیخته، نخبه تا وندال و سرکش را شاهد باشیم.
در حوزه اجتماعی نیز از «فرد گرایی مطلق» تا «مشارکت جوی فعال» به چشم میآیند. ولی در یک جامعه نرمال، همه این صفتها اگر تحلیل آماری شوند، از «منحنی توزیع نرمال» تبعیت نموده و جمعیت افراد بسیار خوب به نسبت مساوی با جمعیت افراد بسیار بد، در طرفین منحنی توزیع نرمال قرار گرفته و عموم جامعه در بطن و درون منحنی زنگولهای شکل توزیع نرمال قرار میگیرند. هر قدر مدیریت فرهنگی- اجتماعی جامعه موثرتر و نفوذ کلام واعطان و خطبا، سخنوران و رسانههای اجتماعی و علیالخصوص آموزش و پرورش کارآمدتر باشد؛ جامعه به سمت نرمال و متناسب شدن حرکت خواهد کرد. در جامعه، سیاستمداران، مسئولین، اصحاب قدرت قضایی و تفنینی، افراد فرهیخته و صاحبتریبون، باید اطلاعات جامعه شناختی و رفتارشناسانه ازترکیب کلی و رفتار عمومی جامعه داشته باشند و باید دقیق صحبت بکنند و حواس شان به شعور اجتماعی باشد. برچسبهای مختلفی که در سطح عمومی جامعه، توسط شهروندان معمولی استفاده میشود؛ نباید عیناً مورد استفاده آنها قرار بگیرد. درترمینولوژی علوم اجتماعی افراد یا مبراء از خطا، یا مجرم، متهم، بزهکار و یا خلافکار هستند.
در عرصه عمومی، شهروندان میتوانند منتقد یا معترض باشند. اخلاقیات و ارزشهای دینی ایجاب میکنند با شهروندان با ادبیات کریمانه گفتگو شود و حیثیت و کرامت انسانی آنها در لفظ و عمل صیانت شود. «معتاد، نه مجرم است و نه مستحق مرگ» . میزان خودکشی در بین معتادان و جمعیت عمومی جامعه تفاوت آماری معناداری ندارد. یعنی قرار نیست هر کس معتاد باشد؛ خودکشی بکند. یا هر معترضی خس و خاشاک باشد. معترض و مخالف و حتی معاند شهروندان این کشور هستند که از حقوق سیاسی و اجتماعی غیر قابل سلب برخوردارند؛ مگر به حکم قانون و رای دادگاه صالح اگر، دادگاهی متهمی را مجرم شناخت، باز هم مجرم از حقوق مشخص و تعریف شدهای برخوردار است.
یعنی قاضی و ضابط قضایی حتی به یک اعدامی حق تعرض فیزیکی و روانی ندارند. وقتی مقام معظم رهبری، به عنوان شخص اول مملکت، مردم را عائلهی مسوولین میدانند؛ تکلیف بقیه کاملاً مشخص است و باید حیثیت افراد و کرامت آنها در هر شرایطی توسط مسوولین صیانت شود. تحقیر، توهین و تخریب شخصیت افراد نباید درتریبون و رسانههای ملی و رسمیترویج شود که میتواند به اخلاق زدایی در جامعه منجر شود. و جالب آن که وقتی رئیس جمهور، به عنوان مسوول اجرای قانون اساسی و تضمین کنندهی حقوق شهروندی به صاحبان این ادبیات تذکر میدهند، با همان ادبیات با ایشان برخورد میکنند.
حقیقتا تنها رسانه شجاعی هستید که بی هیچ ترس و واهمه ای حقایق را بیان می کنید احسنت..... (357579)