محمد درویش
1- آیا باید همچنان توپ را در زمین مردم انداخت؟ آیا اگر صحبت از کمبود آب میشود، با کم کردن مصارف آب آشامیدنی در بخش شرب توسط مردم مشکل حل خواهد شد؟ آیا مردم باید گلدانهایشان را کمتر آب بدهند؛ در آستانه نوروز آب کمتری در خانه تکانیها مصرف کنند و خودروهای خودشان را با آب شرب نشویند؟
پاسخ البته مثبت است و همه باید تا آنجا که میتوانیم قدر قطره قطره آب را دانسته و کمتر مصرف کنیم. یادمان باشد که هم اکنون سرانه آب شرب برای مردم کیپ تاون در آفریقای جنوبی به کمتر از ۹۰ لیتر در روز کاهش یافته و با این وجود، مسوولین این کشور اعلام کردهاند که ذخایر پایتخت تا کمتر از صد روز آینده به پایان خواهد رسید! این در حالی است که کماکان سرانه مصرف آب شرب ایرانیان در اغلب کلانشهرهایی چون تهران، مشهد، تبریز، اهواز، اصفهان و شیراز از ۳۰۰ لیتر در روز هم میگذرد. بنابراین، آشکار است که مسوولیت اجتماعی و وظیفه شهروندی همه ما ایجاب میکند تا آنجا که میتوانیم در مصرف آب صرفه جویی کنیم.
2- با این وجود، کل آب مصرف شده در بخش شرب برای یکسال، حدود ۸ میلیارد متر مکعب است؛ یعنی فقط ۸ درصد از آب قابل استحصال ایرانیان در یک سال نرمال، در بخش شرب مصرف میشود. پرسش این است که اگر بحران آب جدی است که بسیار هم جدی است، چرا فقط همه فشارها متوجه صرفه جویی در این ۸ درصد است و چرا دولت در اغلب موارد دست نیاز به سوی مردم دراز میکند برای غلبه بر بحران کم آبی؟! چرا باید کسانی که پاسخ گو باشند، همواره سکوت میکنند و توپ را به زمین مردم میاندازند.
3- راست آن است که حتی برای همین 8 درصد هم سهم بزرگ صرفه جویی را باید سازمانهای آب و فاضلاب، وزارت نیرو و شهرداریها انجام دهند و نه مردم! وقتی یک مجتمع آپارتمانی ساخته میشود، باید برای تک تک واحدهایش کنتور برق داشته باشد تا شهرداری به آن پایان کار دهد؛ اما شما کجا سراغ دارید تا چنین شرطی را برای کنتور آب مستقل هم لحاظ کرده باشند؟ تا بدینترتیب مردم انگیزه بیشتری برای صرفه جویی داشته و واقعا باور کنند که بحران آب جدی است؟
وقتی شهرداری همچنان هر روز سطح قابل توجهی از پوششهای سبز خود را به چمن و گلهای زینتی آب بر اختصاص میدهد و وقتی همچنان به منازلی که در آنها استخر تعبیه شده، پروانه پایان کار میدهند؛ معلوم است که کسی با حاکمیت برای صرفه جویی در آب همراهی نخواهد کرد! اصلاً وقتی سازمان آب و فاضلاب اعلام میکند که یک سوم آب مصرفی تهران - به بزرگی آب پشت سد کرج - هدر رفته و عملاً در سامانه حسابرسی مالی منظور نمیشود، چرا باید فشار را بر مردم تحمیل کرد؟
وقتی دولت نمیتواند مشکلش را با چند مشترک قلدر که حاضر به پرداخت آب بها نیستند حل کند و وقتی که هنوز به دلیل فرسودگی شبکه لوله کشی شهری، آب قابل توجهی هدر میرود، چرا توپ را به زمین مردم بیاندازیم؟ مردم حق دارند بپرسند که اگر بحران جدی است چرا ما برای جداسازی آب شرب و آب بهداشتی هنوز در مصارف شهری هیچ تمهیدی نیاندیشیدهایم؟ در کجای دنیا برای شستشو و تمیز کاری از آب شرب استفاده میکنند؟
4- در بخش کشاورزی اما فاجعه به مراتب بزرگتر است؛ جایی که 80 تا 85 درصد کل آب قابل استحصال کشور مصرف میشود و ما برای جلوگیری از ضایعات کشاورزی اقدام جدی نکردهایم و در این بخش 6 برابر متوسط جهانی ضایعات داریم! یعنی میزان هدررفت سالانه آب فقط در اثر ضایعات به 26/7 میلیارد متر مکعب میرسد؛ این مقدار، برابر است با بیش از نیمی از ظرفیت تنظیمی ۱۰۰۰ سد موجود در کشور و بیش از سه برابر نیاز آب شرب ۸۰ میلیون ایرانی در سال! اگر میتوانستیم از این ضایعات جلوگیری کنیم مجبور نبودیم پول بیشتری هزینه کنیم و سد بیشتری بسازیم تا تالابهای بیشتری را از دست بدهیم و جنگلهای بیشتری را نابود کنیم.
5- در بخش صنعت هم وضعیت اصلاً قابل دفاع نیست. ما کلکسیونی از پر مصرفترین صنایع آب بر را در کشورمان جانمایی کردهایم که در کمتر کشور خشکی میتوان سراغ گرفت. صنعت تولید گوشت قرمز که برای هر کیلو گرم 15000 لیتر آب مصرف میکند، در آن استانهایی از کشورمان مستقر شده که از قضا بیشترین بحران آب را دارد مثل اصفهان تهران و یزد. صنایع فولاد، اتم، لاستیک و سفال و سرامیک هم به شدت آب بر هستند. در حالیکه مزیت ما استقرار صنایع هایتک، انرژیهای نو و رونق گردشگری در حوزههای طبیعی، فرهنگی، تاریخی، علمی و پزشکی است. خلاصه اینکه اگر بحران آب جدی است، یک بار و برای همیشه مسئولین وزارت خانههای مرتبط نشان دهند که آب برایشان مهم است و تغییر را از خودشان شروع کنند زیرا وقتی مردم ببینند که موضوع جدی است حتما همراهی خواهند کرد.