گروه سياسي: در حالی که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای نابودی برجام از هیچ تلاشی فروگذار نیست، به نظر میرسد تلاش آمریکا برای شکل دادن به یک اجماع علیه ایران، بیش از پیش شدت گرفته است. میل آمریکا این است، که این اجماع را فراتر از سطح ملی ببرد و در یک ساختار بینالمللی در برابر ایران صفآرایی کند. در همین راستا، روز گذشته اعلام شد که دیپلماتهای شورای امنیت سازمان ملل قرار است برای بررسی باقیمانده موشکهایی که ادعا میشود ایران در اختیار حوثیهای یمن قرار داده است، به واشنگتن سفر کنند. نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل روز دوشنبه 29 ژانویه به واشنگتن سفر خواهند کرد تا به بررسی بقایای موشکهایی بپردازند که بنابر ادعای آمریکا، از سوی ایران در اختیار حوثیهای یمن قرار گرفته و از آنجا به عربستان سعودی شلیک شده است.
در ادامه سیاستهای دولت آمریکا برای اتخاذ یک اقدام بینالمللی علیه ایران، انتظار میرود این نمایندگان با دونالد ترامپ رئيسجمهور آمریکا نیز دیدار کنند. نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل ماه گذشته در ادعایی بیاساس بقایای این موشک را شواهدی غیرقابل انکار مبنی بر این دانست که موشکهای شلیک شده حوثیها به عربستان در نوامبر گذشته ساخت ایران بوده است. این ادعا پس از آن مورد توجه قرار گرفت که یک هیات از کارشناسان سازمان ملل نیز در گزارش اخیر خود به شورای امنیت مدعی شد که ایران ممنوعیت ارسال سلاح به یمن را زیر پا گذاشته است اما این هیات تایید نکرد که موشکها ساخت ایران بوده است.هیلی از همتایان خود در سازمان ملل خواست تا از باقیمانده این موشکها که در یک پایگاه نظامی در واشنگتن نگهداری میشود، بازدید و آن را بررسی کنند.وی به دنبال این است که شورای امنیت را برای اقدام علیه ایران، احتمالا از طریق تحریمهای جدید متقاعد کند اما به نظر میآید که این تلاشها دست کم با مخالفت روسیه که روابط نزدیکی با تهران دارد، مواجه شود.
ادعای تازه فاکس نیوز
شبکه فاکس نیوز نیز در گزارشی اعلام کرد که ایران از زمان حصول توافق هستهای تاکنون 23 موشک آزمایش کرده است که 16 تای آن قابلیت هستهای دارد.شبکه فاکس نیوز به گزارشی از بنیاد دفاع از دموکراسیها دست یافته است که مدعی است ایران از زمان حصول توافق هستهای با گروه 1+5 در سال 2015 تاکنون برنامه موشکهای بالستیک خود را دنبال کرده و حتی موشکهایی با قابلیت هستهای آزمایش کرده است که به اعتقاد برخی از منتقدان نقض توافق هستهای محسوب میشود.گزارش بنیاد دفاع از دموکراسیها ادعا کرده که از میان موشکهای بالستیکی که ایران در سال 2017 آزمایش کرده تنها چهار یا پنج موشک ممکن است دارای قابلیت هستهای بوده باشند. ایران در سال 2016 نیز 10 یا 11 موشک آزمایش کرده که گفته میشود دارای قابلیت هستهای بودند.این ادعاها در حالی مطرح میشود که قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که در آن توافق هستهای مورد تایید قرار گرفته، تنها از ایران میخواهد از آزمایش موشکهای بالستیکی که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند، خودداری کند. این بدان معنی است که این قطعنامه و بالطبع توافق هستهای مانع از ادامه توسعه برنامه موشکی ایران نمیشوند.مقامات ایران همچنین تاکید دارند که موشکهای کشورمان تنها برای دفاع از خاک ایران در برابر تهدیدات است و این موشکها قابلیت حمل کلاهک هستهای ندارند اما غرب و به ویژه آمریکا تلاش میکنند تا با طرح این ادعاها علیه تهران بر جمهوری اسلامی فشار بیاورند و به اهداف خود برای امتیاز گرفتن از ایران دست یابند.
اجماعسازی برای حمله به ایران
در همین زمینه به گزارش فرارو، دمیر موجزینوویچ، روزنامهنگار آزاد، طی یادداشتی که در وبگاه اینترنشنال پالیسی دایجست منتشر شده به تلاش مقامات و رسانههای آمریکا برای ایجاد اجماع علیه ایران پرداخت و نوشت: هرگاه طیفهای چپ و راست نظام (آمریکا) صمیمانه علیه چیزی توافق کنند، بدان که تعداد زیادی از مردم در یک جایی، رنج خواهند برد. این امر درباره ایران صدق میکند. به ندرت چنین شوروهیجان جنگطلبانه جمعی با این ابعاد میبینیم. اگر آمریکا، درباره فشار پرتکاپو برای حمله به ایران – هر چقدر هم که بعید باشد – فکر کند، این شبکه هماهنگ پیامها، بیانیهها و یادداشتهای تبلیغاتی، دریچهای به درون جهان تبلیغات حکومتی قرن بیستویکمی خواهند بود.با فرض اینکه آمریکا حمله محتمل به ایران را یک اشتباه میداند، ظرف ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر، همین رسانهها که از زمان وقوع اعتراضات در چندین شهر ایرانی برای حمله تلاش کردهاند، اشک تمساح خواهند ریخت و هر حرفی که به اربابانشان خدمت کند، را خواهند گفت.
دونالد ترامپ، هیلاری کلینتون، جان مککین و دهها شخصیت دیگر از جمله روزنامهنگاران و سیاستمداران، از همه طیفهای سیاسی به طور ناگهان مملو از نگرانی فرصتطلبانه برای مردم ایران شدند.
مککین کسی است که زمانی گفته بود «ایران را بمباران کنید، بمباران کنید، بمباران کنید، بمباران کنید، بمباران کنید.» هیلاری کلینتون کسی است که آتش در لیبی را برافروخت و یک کشور موفق را ویران کرد. دونالد ترامپ کسی است که به جای اینکه کارش را انجام دهد، به تبلیغات انتخاباتی ادامه داده و آنچه جمعیت ماگا (طرفداران شعار «آمریکا را مجددا بزرگ کنِ» رئیسجمهور آمریکا) میخواهند را به آنها میگوید. آنها هم خواهان آشوبی در پوشش نظم، عقلانیت، مردگرایی و میهنپرستی مبتذل هستند. رسانههایی همچون نیویورکتایمز نه تنها دستشان با نئوکانهای جنگطلب در یک کاسه است بلکه خودشان، نئوکانهای جنگطلبی هستند که به آمریکاییها و افکار عمومی جهان تبلیغاتی را عرضه و تعلیم میدهند.
موجزینوویچ با اشاره به یادداشت روئل مارک گرخت، پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسیها، در نیویورکتایمز درباره ناآرامیهای ایران نوشت: کسی که این یادداشت را نوشت، نه تنها نئوکان اسرائیلدوست است، بلکه یک افسر سابق سیا بوده است. این اطلاعاتی است که در صفحه ویکیپدیای گرخت موجود است. ظاهرا، گرخت یک بیگانهستیز هم هست. او در مصاحبهای با برنامه فرانتلاین شبکه پیبیاس گفته «ایرانیها در دیانایشان تروریسم دارند. « بله، تروریسم در دیانای آنها.» او حامی پروپاقرص جنگ عراق و نیز افغانستان هم بود. با این حال، او در سراسر زندگی حرفهایش در اطلاعات و روزنامهنگاری سعی کرده تا علنا حس شوخطبعی از خود نشان دهد. او در سال ۲۰۱۰ در کنفرانس بلومبرگ با لحنی طنزآمیز گفت که او درباره «بمباران ایران ۲۵۰۰۰ کلمه نوشته است. حتی مادرم هم فکر میکند که من (درباره ایران) خیلی اغراق کردهام.»
نیویورکتایمز چگونه میتواند به یک بیگانهستیز اجازه دهد برای آن بنویسد؟
این روزنامهنگار منتقد با اشاره به توئیت ترامپ درباره ایران که در آن گفته بود ایران «بزرگترین حامی تروریسم در جهان» است، نوشت: معروفترین و شاید موفقترین مامور هرجومرج در جهان، دونالد ترامپ، سعی کرد در این توئیت، از هر دروغ بزرگنماییشده دیگر که او تاکنون گفته، سبقت بگیرد. این از جمله توئیتهای معدودی بود که رسانههای نظام آمریکا با آن موافق بود. چگونه میتوانند موافق نباشند، در حالی که به گفته ژنرال وزلی کلارک، از ۱۱ سپتامبر، یک حمله کاملا توجیهناپذیر به ایران در حال تدارک بوده است. آقای کلارک دقیقا میگوید: بنابراین، من چند هفته بعد برای دیدن او (یکی از ژنرالها) بازگشتم. در آن زمان ما مشغول بمباران افغانستان بودیم. گفتم: آیا هنوز قصد داریم با عراق جنگ کنیم؟ او گفت: آه، مسئله بدتر از آن است. او به سمت میزش رفت و قطعهای کاغذ برداشت و گفت: من امروز این را از طبقه بالا –منظورش از دفتر وزیر دفاع- بدست آوردم. او گفت: این یادداشتی است که توصیف میدهد چگونه ما قصد داریم ظرف پنج سال، پنج کشور را حذف کنیم. از عراق شروع میکنیم و سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و در نهایت ایران. گفتم: آیا این (سند) طبقهبندیشده است؟ او پاسخ داد: بله قربان. گفتم: خب، آن را به من نشان نده. یک سال بعد یا بیشتر او را دیدم. به او گفتم: آیا آن را به یاد داری؟ او پاسخ داد: قربان، من آن یادداشت را به شما نشان ندادم! من آن را به شما نشان ندادم!
تاریخ تکرار میشود.
دو هفته پیش، یادداشتی از درون دولت ترامپ درز کرد. نشریه پالیتیکو درباره این یادداشت نوشت: یادداشت روز ۱۷ می، محتوایی شبیه به برنامه آموزشی سریع برای تاجری است که دیپلمات شد. نتیجه آن یک دیدگاه علنا واقعگرا را نشان میدهد: آمریکا باید از حقوق بشر به عنوان چماقی علیه دشمنانش مانند ایران، چین و کره شمالی استفاده کند و از متحدان سرکوبگری مانند فیلیپین، مصر و عربستان چشمپوشی کند.
آیا این آشنا به نظر نمیرسد؟
از همه مهمتر، آیا این ماشین تبلیغاتی عظیم و هماهنگ موفق خواهد شد برای حمله به ایران اجماع ایجاد کند؟ مسئله، مسئله «آیا» نیست بلکه مسئله «چه زمانی» است؟ اگر تاریخ تا حالا یک چیز به ما آموخته است، آن این است که این چیزها (حمله) در چند مرحله اتفاق میافتد، برقراری نظم از درون هرجومرج: مشکل درست کن، باعث واکنش شو، یک راه حل ارائه کن. همان رسانههایی که بیرحمانه از ترامپ انتقاد میکردهاند، از موضع او علیه ایران حمایت میکنند. طوفان توئیتها، مقالات، یادداشتها و گزارشهای تلویزیونی، هرکسی را که از آنها استفاده میکند را در اقیانوس تبلیغات طرفدار حمله به ایران غرق میکنند. این تبلیغات اثرانگشت همان نهادی را دارد که برای حملات سابق اجماع، تولید و مهندسی کرد. حملاتی که موجب مرگ و رنج بسیاری شده و فقط به عده کمی نفع رساند.