امیر راعی فرد
اینجا ایران است و اقلیم خاص خودش را دارد. فصلهاي بی سر و ته و سرما در گرما و گرما در سرماهای بیحساب و کتاب. اینجا ایران است.جایی که روسای جمهورش تکریم که نميشوند حتی محصور و محدود هم ميشوند. اینجا ایران است همه چیزش انگار با همه چیز دیگران فرق دارد.اینجا ایران است و در پارلمان شهری پایتختش گاهی چیزهایی اتفاق ميافتد که بیشتر به شوخیهاي کودکانه شباهت دارد تا یک تصمیم مدبرانه. اینجا اقلیمش کمی متفاوت است گویا. اینجا گاهی رشادتها و خیانتها دچار تضاد معنایی میشوند و نامها بر مبنای کامها بر نقشهها مينشینند.
اینجا کشوری است که پایتختش نام قهرمان ملی کشورش را بر پیشانی بزرگراه هایش ندارد. اینجا پایتختی است که انگار محمد مصدق را نميشناسد و شاید باز هم به وارونگی تاریخی تن ميدهد و فراموشی خود خواسته را بر واقعیتها ارجح ميداند.شورای پنجم شهر تهران که با قاطعیت در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته است در اقدامی غیر قابل توجیه از سوی برخی از اعضای شورای شهر تهران طرح نامگذاری تونلی به نام محمد مصدق را به تصویب رساند.
لازم به توضیح است که نفس ورود اعضای شورای شهر تهران به مقوله گرامیداشت محمد مصدق نه تنها امریست قابل تقدیر بلکه لزوم قدرشناسی مدیریتی را نسبت به بزرگان و چهرههاي ملی ایران بیش از پیش نمایان ميسازد.با تغییر روش مدیریتی که در شورای شهر تهران و پس از انتخابات سال ۹۶ به وقوع پیوست و با توجه به نتایج حضور مردم که به پیروزی قاطع و بلا منازع اصلاحطلبان در موسم انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۹۴، انتظارات از پارلمان شهری پایتخت بهصورتی جهش یافته افزایش پیدا کرد.
باید توجه داشت که نتایج انتخابات اخیر به خصوص در شهر تهران به گونهاي رقم خورده است که کوچکترین شائبهاي را جهت تعبیر و مصادره به مطلوب نمودن رای و خواست مردم به جای نميگذارد.حال با توجه به پیش فرض تایید شده مطروحه، گرامی داشت نام و یاد قهرمانان ملی ایران بهصورت هدفمند میتواند به عنوان یکی از خواستههاي اجتماعی مردم قلمداد گردد.ورود شورای شهر تهران به حیطه طرح نام محمد مصدق به عنوان قهرمان ملی و بازیگر نقش نخست ملی شدن صنعت نفت ایران، کورسویی از امید را میان مردمی که به دفعات خواستههاي خود را از طریق صندوقهاي رای اعلام کردهاند روشن نمود.
در این شرایط آنچه ميتوانست شیرینی این اقدام مردمی را به تلخی بدل سازد، در کج سلیقگی جمعی از شورا نشینان تهرانی نمایان گردید.با قاطعیت ميتوان مدعی شد که پازل طراحی شده برای زنده نگه داشتن نام مرحوم مصدق به اندازهاي غیر قابل دفاع و فاقد ریشههاي عقیدتی است که با هیچ دلیل تراشی ظاهرا منطقی نميتوان حتی برای زمانی کوتاه به عنوان مدافع این طرح پیشنهادی ایفای نقش نمود.طرح نامگذاری یک تونل با نام محمد مصدق نه تنها رایحهاي حداقلی از تکریم این شخصیت ملی ایران را در بر ندارد بلکه به گونهاي ميتواند به تحقیر محمد مصدق نیز تعبیر گردد.در شرایطی که نام شخصیتهايي با درجات اثرگذاری بسیار کمتر از محمد مصدق بر سر در بزرگراههای عریض و طویل پایتخت و میادین اصلی شهر خودنمایی ميکند، این نوع ورود به تکریم هدفمند، نتیجهاي جز تخریب نام بزرگ مصدق در کرسیهاي تصمیم گیری را در بر نخواهد داشت.
با مرور حتی سطحی تاریخ به خوبی ميتوان به میزان اثرگذاری افراد در رخدادهای ماندگار تاریخی پی برد و یقینا در تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران هیچ شخصیتی در کنار محمد مصدق حتی امکان مطرح شدن نیز نخواهد داشت.حال چگونه است که بزرگترین و عظیم ترین سازهها در پایتخت ایران با نامهايي آذین شدهاند که محمد مصدق امکان قرار گرفتن در این لیست بلند بالا را نیافته است؟چگونه سیستمهاي مدیریتی کشور اجازه حذف نام یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهاي ملی یک کشور را به دادهاند و چگونه نسبت به موازی سازیهاي تاریخی پیش رفته اند؟!
چگونه ميشود که از دل یک شورای اصلاحطلب که عنوان پارلمان مدیریت شهری پایتخت را یدک ميکشد طرح نامگذاری یک تونل با عنوان محمد مصدق بیرون بیاید؟! آیا قدر نشناسی اصلاحطلبانه را نیز باید به کارنامه «تاریخسازی»هاي اصولگرایانه اضافه کنیم؟! آیا بعد از این همه تغییر نامهاي گوناگون امکان و اجازه حضور نام مصدق بر جایگاهی در شان او مهیا نميباشد؟!شورا نشینان تهرانی باید متوجه این واقعیت باشند که در بسیاری از شهرهای کشور و به رغم حذف نام مصدق از کوی و برزن در سالهای گذشته مردم همچنان نام مصدق را بر کلام خود جاری مينمایند.
کوتاه سخن اینکه مردم برای اعتماد مجدد به ندای جریان اصلاحطلب به دنبال اتفاقات و رخدادها و نتیج عینی رای خود خواهند بود و بهانه جویی نتیجهاي جز شکست جریان اصلاحی نخواهد داشت. میدانیم که مصدق در تاریکی تونلی به وسعت پایتخت محبوس نخواهد شد.