به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ ساعت ۱۸:۰۱
کد مطلب : ۱۴۲۶۵۰

تكذیب می‌كنیم؛ مگر برفی بارید؟

منصور قنواتی
 بارش برف روزهاي اخير در استان‌هاي مركزي ايران هر چند در مقايسه با زمستان‌هاي يك دهه اخير بسيار شديدتر بود اما اين دليل و توجیهی نمي‌شود كه كشور را به اين اندازه فلج كند.همه پروازهاي هواپيماها قطع شد، قطارها از حركت ايستاد، مدارس و دانشگاه‌ها و حتي ادارات (هر چند غيررسمي) تعطيل شدند؛ نبض اقتصاد كشور از حركت ايستاد و... همه اينها شيريني بارش‌ها را به كام مردم تلخ كرد. ظاهرا در ايران، هر اتفاقي هر چند خجسته و ميمون مثل همين بارش باران و برف همواره بايد تلخ‌كامي هم با خود به همراه بياورد!نگاهي گذرا به وضعيت اين روزهاي جاده‌های برون شهری، ترمينال‌هاي فرودگاه‌ها، خصوصا پايتخت كشور بسيار تاسف‌بار بود.

فرودگاه امام كه بايد تريبون و ويترين وضعيت كشور در مقابل چشم ميهمانان خارجي باشد وضعش از فرودشگاه مهرآباد هم وخيم‌تر بود و به دليل قرار گرفتن در بيرون شهر (40 كيلومتري تهران) عملا به يك فرودگاه متروكه مبدل شد كه بني‌بشري امكان ورود و يا خروجي از آن را نداشت!فيلمي در فضاي مجازي منتشر شد كه اتوبوس حامل مسافران در روي باند در میان برف از حركت ايستاد و مسافرانی را نشان مي‌دهد كه دوان دوان براي فرار از كولاك و برف به طرف هواپيما بازمي‌گردند! يك خارجي كه شاهد چنين صحنه‌هايي باشد با خود چه گفته است؟! نگفته است كشوري با اين همه ادعا حتي توانايي مقابله با يك بارش معمولي برف را ندارد؟!

اتفاقي‌ كه همواره در اغلب كشورها رخ مي‌دهد و نه فرودگاهي تعطيل مي‌شود و نه حتي اين همه پرواز كنسل و لغو مي‌گردد!ترمينال راه‌آهن تهران هم چنين حكايتي داشت. كليه حركت‌ قطارها لغو شده بود و هزاران مسافر مستاصل حتي جايي براي نشستن در سالن نداشتند! وضعيت جاده‌هاي زميني از فرودگاه‌ها و ايستگاه‌هاي قطار، تاسف‌بارتر بود. هزاران مسافر در ميان جاده‌ها در ميان برف و كولاك ساعت‌ها با انواع خطر دست و پنجه نرم كردند و مسير يكي- دو ساعته تهران- قم و بالعكس را بالغ بر 15 ساعت در جاده و ميان برف و سرما انتظار كشيدند!

خلاصه اينكه يك برف بارید و يك كشور فلج شد. آيا با اين حجم بحران ايجاد شده براي بارش برف هنوز هم ادعاي مديريت جهاني داريم؟! شرم‌آور است اگر پاسخ بدهيم: آري! اين نوع «مديريت بحران» را نمي‌توان در هيچ نقطه جهان سراغ گرفت به جز كشور گل و بلبل خودمان كه مديران و مسئولانش استاد سخنراني، خطابه و خط و نشان كشيدن براي همه دنيا هستند؟! اگر همين روزها از آنان (مسئولان ریز و درشت كشور) درباره اين مديريت پرسش شود باز هم مثل همیشه همه چيز را تكذيب مي‌كنند. آنان سال‌هاست همه چيز را تكذيب مي‌كنند! استاد «تكذيب» هستند! تكذيب همه چيز و هر خبري كه به مذاق مباركشان نخورد، تكذيب مي‌شود!

بحران؟ تكذيب مي‌شود.
بيكاري؟ تكذيب مي‌شود!
اعتراضات؟ تكذيب مي‌شود، عده‌اي اغتشاشگرند!
تورم و گراني؟ تكذيب مي‌شود، مگر داريم؟
حصر چه زمانی پایان می‌یابد؟ تكذیب می‌كنیم؛ مگر كسی در حصر است!
مهاجرت مغزها، تكذيب مي‌شود!
مرگ كودكان سرپل ذهابي در چادرها؛ تكذيب مي‌شود
و حالاهم بحران برفي؛ تكذيب مي‌شود، مگر اصلا در ايران برفی باريد؟!
و اين حكايت تلخ همچنان ادامه دارد...!