هوشنگ عطاپور
بحثهای متفاوتی در خصوص بنیانهای هویت ملی ما و حوزه تلاقی آن با علائق و منافع همسایگان مطرح میشود که بعضاً رویکرد این مباحث، «نگاه تهدید آمیز» به اشتراکات قومی و فرهنگی بخشی از اقوام ایرانی با همسایگان است. شکی نیست که مرزهای ملی، هرچند مرزهای انفکاک سیاسی و حاکمیتی است؛ ولی همین مرزها محل تلاقی و اتصال فرهنگ، مذهب و زبان مشترک مردمان دو سوی مرز هم است. حال، با تکیه بر این اصل خدشه ناپذیر که «امر همسایگی کشورها غیر قابل تغییر است» ؛ رویکرد و تعامل با همسایگان چگونه باید باشد؟
آیا ما، «باید برداشت تهدید آمیز از این اشتراکات قومی و مذهبی داشته باشیم و رویکرد فضای عمومی، سیاسی و رسمی، گذر از این اشتراکات و ایجاد فاصلههای هویتی بین ساکنان دو سوی مرز باشد؟»
به عبارتی، سیاست خارجی و داخلی رسمی و «دیپلماسی عمومی» ، دایر و معطوف به ایجاد گسستهای فرهنگی و تعمیق این گسستها و شکافها باشد؟ یا نه؟ ؛ به این اشتراکات فرهنگی، قومی و مذهبی «رویکرد فرصت آفرین» داشته باشیم و با نگاه همگرایانه، و استفاده از زبان و قدرت دیپلماسی عمومی به تقویت همگرایی فرهنگی تاریخی با همسایگان، گسترش ارتباطات اقتصادی بپردازیم و به جای این که مرزهای ملی خود را به «خط تماس آتش گروههای جدایی طلب وتروریست» تقلیل دهیم، از «فرصتهای اشتراکات فرهنگی، قومی و مذهبی دو سوی مرز، برای توسعهی رفاه، اقتصاد، امنیت و آبادانی سرزمین خود بهره ببریم؟
آیا «یگانه رویکرد ِحفظ همبستگی ملی» ، دامن زدن بر اختلافات، مشتعل نمودن رقابتها و دشمنیهای تاریخی است یا برعکس، «رویکرد نگاه به آینده» و ساختن مرزهای صلح و دوستی و حمایت از ثبات سیاسی برای استقرار امنیت پایدار در در منظقه نیز وجود دارد؟ شکی نیست یکی از مهمترین چالشهای منطقه خاورمیانه و به ویژه کشورهای همسایه ایران، «چالشهای قومی و مذهبی» خواهد بود.تردیدی نیست که قدرتهای خارجی، تمام تلاش خود را به کار خواهند بست تا با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، این کشورها را هم به «رویایی دولت –دولت» و هم «رویارویی دولت- ملت» سوق دهند؟
افراد و محافل زیادی وجود دارند که با نیّت خوب، به شکل گیری «بازی قدرتهای خارجی در منطقه» کمک میکنند. امروز در شرایطی هستیم که تمام تلاش دشمنان اسلام و ایران بر ایجاد شکافهای امنیتی با همسایگان استوار است تا با کمک پولهای باد آورده، فضای تعاملی جمهوری اسلامی ایران با همسایگان را به رقابت یا دشمنی تبدیل بکنند.در چنین شرایطی، مهمترین عامل مصونیت ساز، فعال شدن دیپماسی عمومی تعاملی و همگرایانه بین نخبگان فرهنگی این کشورهاست تا با تاکید بر وجوه مشترک فرهنگی، مذهبی و دینی شهروندان این کشورها، دولتهای خود را برای اتخاذ روشهای کارآمد گفتگو و تعامل با همسایگان، تحت فشار قرار دهند.
دنیای امروز، دنیای فراگیری زیست چند فرهنگی و قبول تفاوتها در عین داشتن اشتراکات است. این یک شعار نیست؛ استفاده از توان دیپلماسی عمومی امروزه از عناصر «قدرت ملی» است که از ظرفیت و توان فرهنگی و اقتصادی متعلق به نخبگان، انجمنها، نهادهای مدنی، گروههای مختلف شهروندان برای تاثیرگذاری به سیاستهای دیگر کشورها و به ویژه همسایگات استفاده مینماید. در دیپلماسی عمومی، جایی برای نیروهای تفرقه افکن، هویت طلبیهای متعارض با منافع ملی ملتها، تضعیف و یا مخدوش نمودن مرزهای به رسمیت شناخته شده بین المللی و حمایت از گروههای معارض علیه همسایگان جایی ندارد و مهمترین اصل ایجاد ثبات سیاسی و امنیتی در روابط بین همسایگان، تبدیل مرزهای ملی به مرزهای دوستی، مبادلات اقتصادی و فرهنگی و ایحاد احترام متقابل بین ملتها و ممانعت از ورود کشورهای متخاصم به دایره حمایت و قلمرو تصمیم گیری دولتهای همسایه است. امید که نخبگان فرهنگی و پژوهشگران سیاست بین الملل در کشور و نهادهای فرهنگی رسمی و سازمانهای غیردولتی فعالیتهای خود را به این نوع رویکرد نوین در روابط بین الملل معطوف نمایند.
شرایط کشور را به گوش خاتمی برسانید (357943)