گروه فرهنگی: واكنشها به ادبیات تند و عصبی ابراهیم حاتمیكیا ادامه دارد. در این رابطه کمال رستمعلی در نقدی با عنوان: «آقای حاتمیکیا، خودت شرم نکردی؟!» نوشت: از حرف های ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیهی جشنواره یِ فیلمِ فجر ابدا تعجب نکردم. او سال هاست همین است؛ به همین اندازه تندخو، به همین اندازه بی منطق، به همین اندازه طلبکار و همیشه طلبکار و باز هم طلبکار، به همین اندازه نقدناپذیر و به همین اندازه لوس.
کارگردانی که همیشه در حالِ گرفتن جایزه است و همیشه هم به همه و از جمله به کسانی که به او جایزه می دهند معترض است. چنان فضایِ توهمی برایِ خود ساخته است که نمی تواند کم ترینِ نقدی را تاب بیاورد. برادر من فیلمی ساخته ای و از نظر عده ای فیلمی خوب و از نظرِ جمعی دیگر چرند است. این همه عصبانیت برای چیست؟! خودت شرم نکردی با این سن و سال و این همه سال فیلم ساختن مثلِ بچه ها رفتی پشتِ اسم شخصی دیگر پنهان شدی؟! چون فلانی با دیدنِ فیلم گریه کرد همه ی ملت باید گریه کنند؟! این منطق و استدلال توست؟!
تو که همیشه پولِ فیلمت را می دهند، همیشه و به هر ترتیب سیمرغ می گیری، بعد از هر جشنواره فجر هم در یک میلیون مراسم دیگر شرکت میکنی و در آن برنامه ها هم مورد تقدیر و تشویق قرار می گیری، در واقع تمامِ امکانات و فرصت ها و توانِ فرهنگی کشور بسیج شده اند که آب توی دلت تکان نخورد، حالا چند منتقد هم فیلمت را دوست ندارند، این همه هیاهو برای چیست؟! کاش حواست بود دارند تماشایت میکنند، کاش حواست بود این حرف ها و رفتار عجیبت در تاریخ ثبت می شود، کاش حواست بود وقتی از این و آن اسم می آوردی که با دیدن فیلم من گریه کردند و این شد دلیلِ خارق العاده بودنِ فیلمت، چه چشم ها که به تاسف و شرم به زمین خیره شد.
کارگردانِ فیلم هایِ محبوبم "دیده بان" و "مهاجر"!
کارگردانِ فیلم هایِ به شدت بد و شعاریِ "گزارش یک جشن" و "بادیگارد"!
کارگردانِ فیلمِ فرم زده و ناامید کننده ی "به وقت شام"!
تو فقط یک کارگردانی؛ کارگردانی که روزی فیلمهای خوب "هم" میساخت و مدتهاست فیلم نمیسازد و در حالِ شعار دادن است؛ شعار دادن توی ِ فیلمهایش، شعار دادن بیرونِ فیلم هایش، شعار دادن موقعی که سیمرغ می گیرد، شعار دادن موقعی که برایِ و به نفعِ جنبش سبز فیلم می سازد، شعار دادن موقعی که تغییر موضع داده و برایِ نظام فیلم می سازد. و فقط همین. نه بیشتر.