اخیرا آقای محمد قوچانی در مقالهای به نوعی به تحلیل رفتاری آقای محمود احمدی نژاد پرداخته است که از همین تحلیل ایشان میتوان به تحلیل دیدگاهی بخشی از اصلاح طلبان رسانهای نزدیک به دولت آقای حسن روحانی رسید:
١- آقای قوچانی در مقالهی خود اظهار داشته: «ما به عنوان اصلاحطلبان و اصولگرایان با احمدینژاد تازهای که از خاکستر احمدینژاد قدیم سر بر آورده است چه باید بکنیم؟»
وی در این بخش از مقالهاش به صراحت اقرار کرده که جریان اصولگرا و اصلاح طلب عملا به دنبال حذف احمدی نژاد هستند و سوال اصلی که باید جواب داده شود این است که این همه دعوا و نزاع بین این دو جریان در سالهای اخیر بر سر چه بوده و آیا احمدی نژاد این دو جریان را بهم نزدیک کرده و یا حضور در دولت بهعنوان مشاور رسانهای، ایشان را مجبور کرده تا مواضع اعتدالی بگیرد و با جریان اصولگرا هم پیمان و هم قسم شود؟
٢- ایشان در بخشی دیگر از اظهاراتش به اصولگرایان سرکوفت میزند که:
این شما بودید که روال بازى معمول را بر هم زدید و احمدى نژاد را آوردید پس بیایید از این به بعد از گذشته درس بگیریم و از غیر خودمان را در بازیهای سیاسی آینده راه ندهیم؛
نتیجهای که از این حرف میتوان گرفت این است که جریان اصلاح طلب انحصار طلب و خودبرتر بین بوده و هر جریانی بخواهد اصلاح طلبان را از مسند قدرت کنار بزند با آن جریان مخالفت شدید میکند و این همان «اشرافیت سیاسی» است که ایشان هم معتقد به این اشرافیت است و هم خود در دایرهی آن قرار دارد.
٣- آقای قوچانی که خود در دههی هفتاد از منتقدین جدی آیت الله هاشمی رفسنجانی است گویا بسیار زود تاریخ سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان را به فراموشی سپرده و فراموش کردهاند که مقالات انتقادی ایشان و برخی دیگر از روشنفکران آن دوره زمینهساز حذف مرحوم هاشمی از معادلات سیاسی در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری سال ٨٤ شد؛
اینکه حضور آقای احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۴ باعث شد آیت الله هاشمی با اصلاح رویکرد خویش عملا در آن سال کاندیدای نزدیک به جریان اصلاح طلبی باشد نه اصولگرایان، یک واقعیت است اما ایشان توقع حمایت اصولگرایان از هاشمی در انتخابات ٨٤ را دارند؛ البته تاریخ قابل تغییر نیست و همه میدانند اصلاح طلبان و رییس دولت اصلاحات با آوردن مهر علیزاده و معین در مقابل آقایان کروبی و هاشمی زمینهساز ظهور آقای احمدی نژاد شدند و بهتر است در این باره قلب واقعیت و فرافکنی نکنیم و با صداقت با مردم سخن بگویید.
٤- ایشان اشاره دارند که تجدیدنظرطلبانی در جبههی اصلاحطلبان (احتمالا منظورشان اصلاح طلبان غیر حکومتی است) و بنیادگرایانی در جبههی اصولگرایان هستند که تک روى میکنند و به تعبیری زیرآبى میروند و احمدى نژادبازى در میآورند که این افراد معادلات قدرت را بر هم میزنند؛ همچنین از نظر آقای قوچانی بىشناسنامهها را نباید در قدرت سهیم کرد که احتمالا منظورشان افراد خارج از خاندان هزار فامیل و غیرخودىها است. از این کلام از دیدگاه من چیزی جز اشرافیت سیاسی و برتری طلبی که ایشان و بخشی از بدنهی اصلاح طلبان به آن اعتقاد دارند استشمام نمیکنم.
٥- اینکه احمدی نژاد برای سخنرانی در حرم حضرت عبدالعظیم و روى پلهی دادسرا آزادی بیان دارد و سایرین ندارند کمی غلو آمیز به نظر میرسد و در این خصوص باید گفت؛ کدام یک از اصلاح طلبان در این سالهای اخیر همت کردهاند دست از محافظه کاری بردارند و به این منظور که نکند با طرفداری از زندانیان سیاسی مجددا از مسند قدرت کنار زده شوند همراه یارانشان که مورد ظلم واقع شدهاند در جایی با اعلام بیانیه یا سخنرانی و یا مصاحبه حمایت خود را نشان دهند و از حقوق یارانشان دفاع کنند که امروز بسیاری از افرادی سیاسی در بدنهی اصلاح طلبان و اصولگرایان به آزادی بیان احمدی نژاد غبطه میخورند و آرزوی داشتن چنین رهبری را در راس جریان خود میکنند.
٦- اظهارات امروز احمدینژاد به نوعی خوشایند جریان اصلاح طلبی است چرا که او حرفهایی را که آنان جرات بازگو کردنش را ندارند بر زبان میآورد ولی چون در استراتژی مواضع احمدی نژاد با جریان اصلاح طلب یکی نیست او را محکوم میکنند.
اینکه اصلاح طلبان اشتباه کردند و به آن امروز تا حدودی واقف هستند درست است ولی در بحث شما چند نکته مبهم است : 1-بی پروایی احمدی نژاد نتیجه چیست و شما تا کجا با آن موافقید؟ شجاعت ، حماقت، جهل، ناامیدی ویا اصل "دیگی که برای من نجوشد .... بجوشد است." 2- این بی پروایی منتج به چیست؟ 3- بخشی از گفته های شما در مورد آقای قوچانی و امثالهم درست است ولی آیا شما موافق پوپولیسم منتج به آنارشیسم هستید یا صبر منتج به بهبود دموکراسی؟ به نظر شما رهبری اصلاحات در کدام مسیر است؟ (358343)