رضا صادقیان
میزان رضایت شهروندان از حاکمان و سیستم قدرت متاعی گرانبهاست که دیر به دست میآید و به سادگی و در پی رخدادی تلخ و یا سوءمدیریت با کاهش چشمگیری از سوی شهروندان روبهرو میشود. از همینرو و به دلیل اهمیت چنین موضوعی، اهل قدرت مسئلهای چون سنجش افکار عمومی را به عنوان دغدغهای پیوسته و مهم در نظر دارد تا در شرایطی که با کاهش این شاخص روبهرو میشود بتواند در بازه زمانی کوتاه به بازسازی و حفظ چنین امر مهمی اقدام نماید. شاخصها و مولفههایی که در سنجش سرمایه اجتماعی مورد توجه اهل فن است، چنانچه کاهش پیدا کند و یا به دلیل سیاستگذاری حاکمان ارتقاء پیدا کند، نشانههای روشن و قابل استناد سیاستگذاریهای به موقع و بازخوردهای مثبت شهروندان به حاکمان و قدرتمداران است.
به عبارتی دیگر؛ سنجش مداوم چنین شاخصهایی از این رو مهم است که سیاستگذاران قبل از آنکه با واکنشهای منفی و انباشت شده شهروندان روبهرو شوند و یا کارزار سیاستورزی با میدان اعتراض شهروندان جابهجا شود، به چاره اندیشی و یافتن راه حلهای قابل اجرا با بالاترین بازخورد روبهرو شوند. در واقع سیاستگذاران براساس همین سنجشها راههای پرهزینه را قطع میکنند، به سوی سیاستهای دیگری کشیده میشوند و یا چنانچه قانون و یا راهکاری نیاز به بازخوانی داشته باشند، تلاش میکنند کم هزینهترین و بهترین چاره را یافته و به اجرا بگذارند. در کشور ما هنوز سنجشهای دقیقی از رضایت و نارضایتی شهروندان به صورت مستند انجام نمیشود، یا میشود و بازخوردهای آن را در سیاستهای اجرا شده و در حال اجرا را مشاهده نمیکنیم، به جز نظرسنجیهایی که در دوره انتخابات انجام میشود و معمولا با کیفیت خوبی نیز انجام میشود، سنجش افکار عمومی در حوزههای دیگر و یا بخشهایی که به سیاستگذاریها مربوط میشود در دسترس نیست و یا در نگاه صاحبان قدرت باتردید نگریسته میشود. تجمیع اطلاعات از رضایت و نارضایتی شهروندان و انتقاد آنان از کنشهای سیاستگذاران در پایشهای اجتماعی زمانی موثر است که عموم مردم بتوانند تغییر سیاستها و بازخوردهای مثبت آن را در رفتار و کنشهای کارگزاران مشاهده کنند، چنانچه چنین افکار سنجیهایی به هر دلیل به حاشیه رانده شود و یا از سوی اهل قدرت نادیده گرفته شود، لاجرم نتیجهای به غیر از اینکه پایشهایی صورت گرفته و هزینهای از جیب دولت را رفته است، نخواهد داشت.
برخلاف نگاه و نگرش محافظهکارانه بخشهایی از مدیران اجرایی و دستگاههای دیگر، سنجش افکار عمومی و دخیل کردن نگاه کلی شهروندان در اداره امور کشور، نه تنها این پایشها زیان نخواهد داشت بلکه بسیار برای حاکمان مفید است. حاکمانی که نیازهای اساسی شهروندان را به موقع درک کنند و برای حل آن چارهای اندیشه کنند، به جای اینکه با اعتراضهای خیابانی و یا چالشهای هزینهساز روبهرو شوند، به آسانی میتوانند تصمیمهای کارگشا اتخاذ نمایند و از حاشیههای دیگر و بعضا غیر ضروری دوری جویند. همچنین حاکمانی که به موقع از موضعگیری منفی و یا مثبت شهروندان درباره بخشی از سیاستهای داخلی آگاه شوند، به جای دامن زدن به حاشیههای وقتگیر و بحثهای بیفرجام به اصل مسئله و دغدغههای شهروندان مینگرند و تلاش خواهند کرد چاره و سیاستی به موقع بیندیشند. امید آنکه سنجش افکار شهروندان و خواستههای آنان تنها در زمان انتخابات مورد توجه قرار نگیرد و بعد به فراموشی سپرده شود.