این داستاننویس درباره ارزیابی خود از وضعیت ادبیات در سال جاری اظهار کرد: ادبیات ما نه تنها نسبت به سالهای قبل تغییری نداشته، واپسگرایی هم داشته است. به نظرم وضعیت ادبیات ما در سال جاری نسبت به سال گذشته بدتر شده است. پارسال مسئله سانسور کمتر بود اما امسال سانسور را بیشتر اعمال کردند. کاری آنچنان که باید انجام نشد و شاهد کارهای خوب نبودیم.
او درباره راهکارهای برونرفت از این وضعیت، گفت: نویسندهها کار خود را انجام میدهند. ما از چند جهت سانسور میشویم و چیز تازهای هم نیست، اما روز به روز بیشتر دستوپاگیر میشود. به عنوان یک داستاننویس، خودم خودم را سانسور میکنم که مبادا داستانم در ممیزی گیر کند، سپس ناشران به دلیل اینکه سرمایهشان به خطر نیفتد و نمره منفی نگیرند سانسور اعمال میکنند، بعد از کشوقوس کتاب به وزارت ارشاد و اداره ممیزی میرود، اصلاحیه میخورد و اثر میشود شیر بییال و دم. زمانی هم که کتاب منتشر میشود نه ناشر از آن راضی است، نه خواننده و نه خود نویسنده. در بسیاری از موارد از خیر کارها میگذریم و در کشوهایمان خاک میخورند.
آذرآیین سپس بیان کرد: برونرفت از این ماجرا یکسویه و بر اساس خواست یک نفر نیست؛ باید همه دست به دست هم بدهند و سیاست کلی تدوین شود که ادبیات از این تنگناها به سلامت بیرون بیاید، در غیر اینصورت سالهای سال در بر همین پاشنه خواهد چرخید و ما دچار دگرگونی نخواهیم شد. او افزود: از طرفی کتابهای ترجمه سهلالوصولترند و ممیزی کمتر بر روی آنها اعمال میشود. فشاری که بر ادبیات داستانی ایرانی است به هیچ عنوان در آنجا نیست. ویترین کتابفروشیها از ترجمهها پر شده است؛ هر کدام از این کتابها هم از سوی چند ناشر منتشر شده است. ممیزی در کتابهای ترجمه یا نیست، یا اگر هم باشد حداقلی است. در ادبیات ایرانی بر هر نقطهای انگشت میگذارند و اثر را از بین میبرند.
این داستاننویس همچنین درباره جایزههای ادبی که در سال جاری برگزار شدهاند، اظهار کرد: من به شخصه جز جایزه مهرگان ادب، هیچ جایزهای را قبول ندارم، زیرا جایزه مهرگان صادقانه کار خود را انجام میدهد، اما انتخاب بقیه جایزهها بیشتر جنبه دوستانه دارد، یعنی رابطهاند تا ضابطه. جایزههای ما هیچکدام در کارشان موفق نبودهاند و رسالت جوایز آنگونه که باید باشد نبوده است.
او در ادامه خاطرنشان کرد: جایزه زمانی که به کتابی اعتبار میدهد و نامش بر روی آن حک میشود، کتاب باید تحول و خواهان بیشتری پیدا کند، اما در ایران معمولا اینطور نیست و کتابی که برنده میشود همانطور باقی میماند و تغییر چندانی در نویسنده، کتاب و تیراژش مشاهده نمیشود. آذرآیین درباره بهترین و بدترین خبری که در سال جاری در حوزه ادبیات شنیده است، گفت: خبر خوب نشنیدم اما خبر بد زیاد شنیدم. افزایش سانسورها و اعمال نفوذها متأسفانه روح نویسنده را اذیت میکند. تا موقعی که این مسائل باشد نباید انتظار خبر خوب داشته باشیم. مسئله سانسور بزرگترین مسئله ما است.
او همچنین به نویسندههای تازهکار توصیه کرد در انتشار کارهایشان عجله نکنند و بگذارند کتابهایشان از نظر جامعه و خودشان آماده انتشار باشد چرا که در کار نوشتن و کارهای هنری عجله خوب نیست. این داستاننویس در ادامه درباره کتابهای پیشنهادیاش برای مطالعه گفت: مجموعه داستان «خانه کوچک ما» از داریوش احمدی را پیشنهاد میکنم. احمدی سالهاست که صادقانه مینویسد و به نظرم در کتابهای داستان، این کتاب خوب میتواند باشد و خوشبختانه در اواخر سال شناخته شد. رمان خوب ایرانی نخواندم و یا ندیدم که بخوانم اما «آونگ فوکو» نوشته اومبرتو اکو را با اینکه سالهاست از انتشار آن گذشته است برای خواندن پیشنهاد میکنم.
او درباره کارهای اخیر خود نیز گفت: رمان «فوران» را در نشر ققنوس و مجموعه داستان «روزگار شاد و ناشاد اهالی نفتآباد» را در نشر افراز دارم. هر دو کتابها در مسجدسلیمان میگذرد. در واقع لوکیش و موضوع کار به جنوب و بخصوص مسجدسلیمان بازمیگردد