به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ ساعت ۲۰:۲۰
کد مطلب : ۱۴۵۰۹۲
متأسفانه طوری شده است که قانون به داد ما نمی‌رسد

محمد ثلاث امروز در دادگاه چه گفت؟

گروه جامعه: اولین جلسه دادگاه متهم پرونده حادثه موسوم به خیابان پاسداران در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی برگزار شد. در ابتدای جلسه دادگاه، قاضی محمدی‌کشکولی گفت: دادگاه متهم‌‌با عناوین اتهامی سه فقره قتل عمد و اخلال در نظم عمومی با حضور اولیای دم مقتولان و نماینده دادستان برگزار می‌شود. محمدرضا ثلاث راننده اتوبوسی كه عامل شهادت 3 تن از مأموران نیروی انتظامی در حوادث مربوط به دراویش در خیابان پاسداران تهران شده در جلسه محاکمه خود گفت: مباشرت در قتل ۳ مامور نیروی انتظامی را قبول ندارم ، نیروی انتظامی موظف است نظم را برقرار کند نه اینکه به افرادی که ذکر خدا را می‌گویند با چماق حمله کند. چكیده دفاعیات او را می‌خوانید:
محمد ثلاث امروز در دادگاه چه گفت؟
* در ابتدا از خدای متعال برای خانواده داغ‌دیدگان صبر و برای خودم رحمت مسألت دارم.
*  چند وقتی جزو گروه دراویش بودم ولی درویش نیستم چون بزرگ درویشان می‌گوید درویشی جز صلح و دوستی و صفا نیست، ولی من برخلاف آن عمل کردم.
*  اهل بروجرد هستم، 50 سال دارم و با همسر خود متارکه کرده و فرزندانم با همسرم زندگی می‌کنند، چند فقره سابقه کیفری دارم که یکی از آنها مالی بوده و چون ضامن فردی شده بودم، مجبور شدم اتوبوسم را بفروشم و مبلغ ضمانت را پرداخت کنم.
*متهم پرونده در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه در خصوص سابقه کیفری سال 84 و دستگیری در قم اظهار کرد:
* در آن موقع می‌خواستند حسینیه قم را تخریب کنند که ما به آنجا رفتیم تا اجازه ندهیم اما نهایتاً تخریب کردند و چند روزی هم من بازداشت شدم.
*  در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه درباره اینکه "آیا شما ازهم‌گسیختگی شخصیتی دارید یا خیر؟"، گفت: من هیچ‌گونه سابقه بیماری روانی و بستری شدن ندارم.
* چند وقت پیش دستم شکست و نتوانستم سر کار بروم و چون 10 ماه کرایه منزل را پرداخت نکرده بودم صاحبخانه مابقی پول پیش را برداشت و من هم اساس خانه را به زلزله‌زدگان دادم و 10ماه است که مدتی است در خانه دوست و مدتی را در خانه مادر یا دخترم می‌گذرانم تا کاری پیدا کنم.
*  حدود 10 الی 15 روز در گلستان هفتم اقامت داشتم و داخل اتوبوس به‌سر می‌بردم و گاهی نیز می‌رفتم خانه دوش می‌گرفتم و سپس به داخل اتوبوس برمی‌گشتم.
* متهم پرونده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا مباشرت در 3 فقره قتل عمدی مأموران نیروی انتظامی و اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد جنجال را قبول دارد، گفت:  خیر، قبول ندارم. نیروی انتظامی موظف است نظم را برقرار کند نه اینکه به افرادی که ذکر خدا را می‌گویند با چماق حمله کند. سر من را از 17 جا شکستند و همین مسئله باعث شد من عصبی شوم و با اتوبوس روی آنها بروم. مگر من خودم بچه ندارم؟ اینها هم مانند بچه‌های من هستند.
* من برای حمایت از برادر خودم به گلستان هفتم رفته بودم، کسی را که هیچ سابقه‌ای نداشته دستگیر کردند و گفتند که پراید دزدیده است در صورتی که این شخص 3 هکتار باغ دارد و شب قبل از دستگیری نیز با هم بودیم اما صبح او را به‌اتهام دزدیدن پراید دستگیر کردند.
*  شخص موردنظر نعمت‌الله ریاحی است، ما شب قبل از دستگیری با هم بودیم و این فرد نیز مانند من در داخل اتوبوس اقامت داشت. دادستان شعبه سوم برای بزرگ دراویش جناب دکتر نورعلی تابنده بدون هیچ دلیلی حکم جلب صادر کرد و ما آنجا رفتیم چون بزرگمان را دوست داشتیم.
*  من سواد درست و حسابی ندارم، من در گوشی یکی از فقرا دیدم که حکم جلب ایشان صادر شده است.
* راننده اتوبوس من بودم اما مالک را نمی‌شناسم. آن اتوبوس را در خیابان گلستان هفتم گذاشته بودند؛ من قبلاً راننده اتوبوس بوده و سوییچ هم روی اتوبوس بود، اما وقتی که عصبانی شدم پشت فرمان نشستم و الهی به‌امید تو.
* من از کسی اذن یا اجازه‌ای نداشتم که بخواهم با اتوبوس حمله کنم و اتوبوس هم تحویل من نبود.
* صندلی‌ها را خودم باز کردم تا بتوانیم در آن بخوابیم. 3‌ــ‌2 روز بود که این کار را کرده بودم و صندلی‌ها را گوشه‌ای گذاشته بودم که متوجه شدم مالک اتوبوس گفته است چه‌کسی گفته که صندلی‌ها را باز کنید؟ صندلی‌ها را ببندید و اتوبوس را بیاورید؟
*  من به‌عنوان مسکن از اتوبوس استفاده می‌کردم و غیر از من حدود 25 تا 30 نفر از این اتوبوس استفاده می‌کردند، به‌عنوان مثال اگر کسی از شهرستان می‌آمد و می‌خواست به حسینیه برود شب را در اتوبوس می‌گذراند و بعد به حسینیه‌ سر می‌زد.
*  وقتی به سرم ضربه خورد و دستمال اتوبوس را روی سرم گذاشتم، دیدم که از خون خیس شده است؛  عصبی شدم و پشت اتوبوس نشستم و حرکت کردم و چون مأموران نیروی انتظامی من را ندیده بودم به‌سمت آنها حرکت کردم. به هیچ چیز فکر نکردم و حتی به این فکر نکردم که از اتوبوس پیاده شوم چه‌بلایی سرم می‌آید. از اتوبوس تا پایین اتوبوس من را زدند و تمام دنده‌های من را شکستند.
*  در آن لحظه اختیار دست خودم نبود که تصمیم بگیرم که چه‌کاری انجام دهم، شیشه اتوبوس به‌قدری کثیف بود و خون جلوی چشمانم را گرفته بود که هیچ چیز را نمی‌دیدم.
*  در پاسخ به این سؤال که "آیا قبول دارید در حین رانندگی 3 نفر را به‌قتل رسانده‌اید؟"، گفت: بله، قبول دارم.
*  در پاسخ به این سؤال که "این کار شما ناشی از عملکرد کسی بوده است؟"گفت: ناشی از عملکرد خودم بود.
* ما اخلالی نکردیم. فقط رفته بودیم تا از دوستمان که به‌ناحق بازداشت شده بود حمایت کنیم.
*  در پاسخ به این سؤال که چرا از طریق قانونی اقدام به دریافت مجوز برای تجمع نکردند، گفت: متأسفانه طوری شده است که قانون به داد ما نمی‌رسد.
*  در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا اصل قتل را قبول دارد یا نه، گفت: بله، قبول دارم و نمی‌دانم چند نفر هستند، شما می‌گویید 3 نفر و من هم آن را تأیید می‌کنم.
*  در پاسخ به سؤال دیگر قاضی مبنی بر اینکه آیا مأموران سلاح داشتند یا خیر، گفت: با باتوم ما را می‌زدند و سلاح گرم نداشتند.
* قاضی در پاسخ به اظهارات متهم گفت: باتوم سلاح نیست و مصادیق سلاح سرد و گرم مشخص است.
*  در پایان در پاسخ به این سؤال قاضی که آیا از عملکرد خود پشیمان است یا نه، گفت: پرمسلم است که از کرده خود پشیمانم، برخلاف گفته‌ بزرگمان که می‌گوید درویشی دوستی و صلح و صفاست عمل کردم و اکنون پشیمانم.
پس از پایان دفاعیات متهم رحیم ایزدیاری وکیل تسخیری محمدرضا ثلاث برای دفاع از موکل خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت: ضمن تسلیت به اولیای دم و با توجه به پشیمانی متهم باید بگویم که موکل در حالی که شدیداً مورد ضرب و جرح قرار گرفته عنان اختیار را از کف داده و بدون توجه سوار اتوبوس شده و صرفاً برای تهدید و پراکنده کردن مأموران اتوبوس را هدایت کرده است و فکر نمی‌کرده که به مأموران آسیب برسد. وکیل متهم افزود: موکل قصد مجرمانه نداشته و وقوع افسردگی پس از وقوع جرم حاکی از قصد نداشتن متهم است و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.