کیم کارداشیان
این واقعیت را همه می دانند که خانواده کارداشیان ها و جنرها از همسر قبلی کیم کارداشیان، کریس همفریس، بیزارند؛ حتی کریس جنر نیز بارها در تلاش بود تا دخترش را از این ازدواج منصرف کند. او به کیم می گفت: «این مرد به درد تو نمی خورد. چرا این ازدواج را بهم نمی زنی؟ نگران بعدش هم نباش، تو از اینجا دور شو و باقی کارها را به من بسپار.» خواهر او، کلویی، نیز قبل از روز عروسی با کیم صحبت کرد و به او گفت: «این ازدواج عاقبت خوبی ندارد. چرا این مرد را انتخاب کرده ای؟» اما علارغم تمام مخالفت ها، کیم کارداشیان به این ازدواج تن داد.پس از این که کیم و کریس پس از تنها 72 روز زندگی مشترک، از یکدیگر جدا شدند، بسیاری از مردم بر این باور بودند که این جشن عروسی یک شو تلویزیونی بیش نبوده است اما کورتنی به حمایت از کیم این قضیه را رد کرد و در مصاحبه ای گفت: «اگر ما تنها می خواستیم یک شو بازی کنیم، فردی را انتخاب می کردیم که مردم او را بشناسند.»
پل مککارتنی
ازدواج پل مککارتنی با هدر میلز درگیری های زیادی را میان پل و خانواده اش بوجود آورد. به عنوان مثال دختر پل، استلا، به شدت با نامادری اش مشکل داشت. دعوای استلا و هدر میلز زمانی بالا گرفت که میلز در مورد همسر قبلی پل اظهار نظر کرد. استلا در این شرایط به پدرش گفت: «من از اول هم به تو گفتم که او یک عوضی است. چرا با او ازدواج کردی؟ او از روز اول هم سعی داشت که تمام خاطرات مادر ما را از بین ببرد.»اگر چه نمی شود یک طرفه به قاضی رفت و باید حرف های هدر میلز را هم شنید. او نیز در این مورد می گوید: «استلا باعث جدایی من از پل شد. او هر روز سعی می کرد که رابطه ما را خراب کند. او خیلی حسود بود و به هیچ عنوان خوشحالی پدرش را نمی توانست ببیند. من هم نمی توانستم بیشتر از این از او حمایت کنم. او کارهای وحشتناکی را انجام می داد که در تصور هیچکس نمی گنجید. او حتی صورت من را در عکس ها خط خط یا قیچی می کرد.»
کیتلین جنر
ازدواج کیتلین جنر و کریس جنر مشکلات زیادی را به همراه داشت اما بدترین شان مشکلات فرزندان کیتلین و مخالفت شان با این ازدواج بود. نه تنها فرزندان کیتلین، بلکه مادر او نیز ساز مخالفت خود را از این ستاره تلویزیونی آغاز کرد. حتی او خودش اعتراف کرد که از کریس تنفر دارد. او در مصاحبه ای در سال 2014 با مجله Daily Mail گفت: «اگر چه کریس همیشه لبخندی به لب دارد اما در پشت همان لبخند می تواند به تو ناسزا بگوید. من واقعا نمی دانم که با همچین آدم دورو و متظاهری چگونه رفتار کنم؟ به همین دلیل ترجیح می دهم که هر چقدر شده از او دور بمانم. همانقدر که نوه هایم از او بدشان می آید و می ترسند، من نیز همین حس را دارم و نگران زندگی پسرم هستم. این ازدواج از تحمل من خارج است اما با این حال پسرم این کار را انجام داد و دل ما را شکست.»
لمار اودم
دو فرزند لمار اودم به هیچ وجه با ازدواج پدرشان با کلویی کارداشیان، راضی نبودند. اگر چه لمار مدام سعی می کرد که رابطه فرزندانش را با همسرش بهبود بخشد اما فرزندانش کار خودشان را می کردند. به عنوان مثال یک بار دختر لمار، دستینی، در یکی از شبکه های مجازی نوشت: «همه می دانند که ازدواج پدرم با نامادری ام به طول نمی انجامد.» دستینی اعتراف می کند که حتی در سال 2015، زمانی که پدرش به دلیل مصرف زیاد مواد گیاهی ویاگرا به مدت چند روز به کما رفت، کلویی بالای سرش نیامد. از نظر خانواده لیام، ازدواج آنها یک ازدواج سمی بود.
برد پیت
زمانی که برد پیت رابطه اش را با سوپراستار هالیوودی، آنجلینا جولی، آغاز کرد، این سوال در ذهن خیلی ها ایجاد شد که خانواده برد پیت در مورد این رابطه چه نظری دارند. بوجود آمدن این سوال در ذهن هواداران برد پیت طبیعی بود زیرا خانواده او با همسر قبلی اش، جنیفر آنیتسون، رابطه نزدیکی داشتند.طبق گزارشات، خانواده برد پیت جنیفر را به آنجلینا ترجیح می دادند. پدر برد پیت در مورد آنجلینا می گفت: «آنجلینا شخصیت سخت، مبهم و پیچیده ای دارد. او هیچ وقت به دیدار ما نیامد و همیشه در میهمانی ها خشک و سرد برخورد می کرد. در عوض، جنیفر شخصیتی مهربان و دوست داشتنی داشت. او عروس بی نظیری بود. او همیشه سعی می کرد که خانواده را دور هم جمع نگه دارد، در صورتی که آنجلینا مغرور و از خود راضی بود.» البته گزارشات حاکی از آن است که پدر و مادر برد پیت آنجلینا را پذیرفتند اما هیچگاه شرایط آنطور که باید پیش نرفت.
دیوید فاستر
فرزندان دیوید فاستر هیچوقت نتوانستند با همسر پدرشان، یولاندا فاستر ارتباط برقرار کنند. اگر چه آنها بعد از از ازدواج پدرشان، فاصله خود را با نامادری شان حفظ کردند اما بعد از جدایی آنها، تمام نفرت شان را به این ازدواج بیان کردند.در سال 2016 دختران فاستر، ارین و سارا، در یک مصاحبه از رابطه پدرشان با پولاندا سخن گفتند. سارا گفت: «ما دکتر نیستیم اما با توجه به تجربیات شخصی مان، می توانیم افراد بیمار را تشخیص دهیم. پولاندا به بیماری خود بیمار پنداری مبتلا بود. او نه تنها خود را بیمار می دانست بلکه این حس را به اطرافیان نیز انتقال می داد. اصلا افراد بیمار سعی می کنند که بیماری شان را پنهان کنند تا طبیعی مانند دیگران به چشم آیند اما پولاندا اینگونه نبود. او مدام به ما استرس می داد و این موضوع آرامش را در خانه ما از بین برده بود.»