پیدا نکردن آدرس مرتضوی که ابتدا به شوخی شباهت داشت، مدتی است برای بسیاری از مردم به واقعیتی عجیب تبدیل شده که برخی با آن به شوخی برخورد میکنند، بعضی درباره اش اظهار تأسف میکنند، عدهای دیگر میکوشند، عجیب بودنش را ناشی از مهارتهای عجیب شخص مرتضوی توصیف کنند و... .اتفاقی دور از انتظار که موجب بروز ابهامات فراوانی در جامعه شده است؛ ابهاماتی از این جنس که چگونه ممکن است، فردی با این درجه از شهرت را نتوان یافت. مگر نه اینکه مرتضوی دادستان تهران بوده و سپس به دولت رفته و در آنجا سمت مهمی یافته که نامش را علاوه بر پروندههای فراوان قضائی، به پروندههای مالی و بذل و بخششهای فراوان هم گره زده است؟
مگر نه اینکه چنین فردی که هنوز تیم محافظانش پیرامونش هستند را میشود به سادگی یافت یا از آن مهمتر، میشود با مراجعه به آدرسش، نسبت به دستگیری وی اقدام نمود؟ آیا یافتن مرتضوی از هپیهایی که یک کلیپ ساخته بودند یا متهمان غیرسرشناسی که به سرعت شناسایی و دستگیر شدهاند هم دشوارتر است؟اینها بخشی از مطالبی است که کاربران پرشمار فضای مجازی درباره گم شدن مرتضوی و غیرممکن بودن اجرای حکم قطعی محکومیت دوساله وی مینویسند و بازنشر میدهند. سخنانی که اغلب به زبان طنز بیان میشوند، در حالی که محکومیت مرتضوی ناشی از اثبات معاونت وی در قتل چند تن از بازداشت شدگان بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک است.محکومیت دادستان وقت به جرمی سنگین در پرونده جنایت کهریزک که این بار یافت نشدن مجرم موجب بازخوانی اش شده است.
مجرمی که دست بر قضا، استاد دانشگاه هم هست و به دانشجویان در مقاطع مختلف حقوق میآموزد و ورد زبانش، تسلیم شدن و بودن به قانون است، ولو به مانند حکم صادر شده برای خودش، بر این باور باشد که سرباز نظام بوده و نمیبایست محکوم شود. سربازی که حاضر نیست به قانونی که خود سالها به استناد آن برای بسیاری تصمیم گرفته، پایبند باشد.موضوعی که برخی از مردم آن را ملاک خوبی برای بررسی کارنامه مرتضوی در دوران حضورش به عنوان دادستان تهران میدانند، اما جدای ایشان، ظاهرا به ملاکی برای نمره دادن به ضابطان قضایی هم شده است. همانهایی که باید وی را دستگیر کرده و برای طی دوران محکومیت روانه زندان کنند، اما ظاهرا تیغشان بر مرتضوی کارگر نمیافتد، تا جایی که برخی نگرانند، مبادا وی از کشور بگریزد و فرار را بر قرار و تحمل مجازات ترجیح دهد.نگرانیهایی که برخی آن را بسط داده و بر ضرورت دستگیری هرچه سریعتر وی تأکید میکنند، مبادا تداوم بیرون ماندنش از زندان موجب شود، خود را برحق خوانده و با اقداماتی مانند بست نشینی، بکوشد واقعیتها را وارونه جلوه دهد؛ درست مانند کاری که برخی همراهان وی انجام میدهند!
به این واکنش ها، انتشار کاریکاتورهای تهیه شده با موضوع گم شدن مرتضوی یا پخش اخبار مختلف و گاه ضد و نقیضی از مشاهده وی در برخی نقاط کشور و حتی دیدار با برخی مسئولان را میتوان افزود که موجب شده، مرتضوی به یکی از داغترین سوژههای این روزهای کشور تبدیل شود، اما از همه اینها عجیب تر، اتفاقی است که امروز در تهران رخ داد: نصب آگهیهایی با تصویر وی برای یافتن رد و نشانی از او و اطلاع به پلیس و اطلاعات!تصاویری که توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کرده و با ماجرای مفقود شدن مرتضوی شوخی کند؛ شوخی تلخی که به نوعی چکیده همه مطالبی طنز و غیر طنزی است که در این روزها در این باره نوشته و منتشر شده است؛ شوخی فراموش نشدنی که شاید جز در فیلمهای وسترن، دیده نشده باشد!