گروه هنري: روزنامه شرق نوشت: سرانجام پس از پنج سال و پس از پنج مجوز، اكران فيلم «عصباني نيستم»، ساخته رضا درميشيان، در سالنهاي تهران آغاز شد. در اين مدت كمتر كسي فهميد دليل اين توقيف يا عدم اكران يا.... چه چيزي بود؛ فيلمي كه دستفروشها آن را همان سال 92 كپي و پخش كردند؛ فيلمي كه «رضا درميشيان»، كارگردان نجيب و همراه آن، به هر گفته و خواهش و دستور مديران مختلف سينمايي در اين پنج سال اهميت داد و سعي كرد كه ماجرا با خوبي و خوشي حل شود.
كارگرداني كه اجازه داد فيلم ديگري بهجاي فيلمش در سالن مطبوعات پخش شود، سيمرغهاي جشنوارهاش را بخشيد و روانه جشنواره برلين شد و صبر كرد و صبر كرد و صبر كرد و پنجبار مجوز اكران گرفت و هربار كه گفتند قرار است اكران شود تمام مقدمات اكران را با خوندل انجام داد، درحاليكه اندكي اميد داشت. سينماگران براي اكران اين فيلم نامه نوشتند و اكنون مردم به او پاداش دادهاند و در كمتر از سه روز در 21 سالن حدود 400 ميليون تومان فروش داشته است.
اين فيلم يكي از مصداقهاي بارز فيلمسازي اجتماعي است؛ فيلمسازي جوان كه روايتهايی از درون مردم و جامعه را روي پرده سينما ميآورد، همانطور كه در فيلم «بغض» در سال 90 و فيلم بعدياش، «لانتوري» 94 اين مسائل را مدنظر دارد و هربار يك اتفاق اجتماعي را به تصوير ميكشد.
اين فيلم در سال 92 ساخته شده است؛ پس از اينكه دوران رياستجمهوري محمود احمدينژاد به پايان رسيده بود؛ اشارهاي گذرا به اتفاقات سالهای اخیر ، روايتي از جواناني كه از هر طرف ميرفتند با مشكل روبهرو ميشدند. يك دانشجوي ستارهدار كه نميخواهد از كنار مسائل بهراحتي بگذرد، نميخواهد همه نابرابريها را فراموش كند، نميخواهد بهآساني از كنار شرایطی كه به او و خيلي از دوستانش تحمیل شده است بگذرد و نميخواهد هربار سر خم كند. او به هر كاري رو ميآورد، نكتهاي از ناراستي را ميبيند؛ نكتهاي كه بسياري آن را بهعنوان بخشي از زندگي روزمره ميپذيرند و از كنارش عبور ميكنند. نويد اين فيلم ميتواند بشود يكي از هزاران جوان ديگر سرخوردهاي كه قرار است با راندهشدن از دانشگاه در بستر اجتماع راهش را پيدا و در كنار كجيها زندگي كند، اما جوان خروشان فيلم با بازي «نويد محمدزاده» قرار نيست به همين سادگي بشود يكي از هزاران. حتي عشق و علاقه و همراهي ستاره (باران كوثري) نيز براي اينكه بتواند از پس اين حجم ناراستي و فشار برآيد كافي نيست. اين فيلم روايت بسياري از كساني است كه اتفاقات سال 88 بر زندگي آنها مؤثر بود. كساني كه با سياستهاي غلط دوران رياستجمهوري محمود احمدي نژاد دچار مشكلات متعددي شدهاند. كساني كه دچار بيكاري و وضعيت متزلزل شدهاند. كساني كه يكشبه پولدار شدند و كساني كه يكشبه زندگيشان از دست رفته است.
در نهايت اين فيلم با تمام فرازونشيبهاي قبل از اكران ميتواند يك روايت سينمايي مهم براي يادآوري گذشتهاي كه پشتسر گذاشتهايم و شايد فراموش كردهايم و عبرت و يادگاري براي آيندگان باشد. سالها پيش رخشان بنياعتماد از قول شخصيت اپيزود آخر «قصهها» گفت كه هيچ فيلمي در قفسه نمیماند. اكران فيلم «عصباني نيستم!» كه باري از دوش مسئولان برداشته و شادي را براي سازندگان فيلم بههمراه داشته است، مصداق بارز اين گفته است. حالا بايد منتظر بمانيم كه وعده سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی نیز عملی شود و فيلمهاي ديگر نظير «آشغالهاي دوستداشتني» از محسن امیريوسفي و آثار ديگر كارگردانانی نظير عبدالرضا كاهاني و... نيز روي پرده بيايند و يكبار ديگر مخالفان نيز باور كنند که با نمايش فيلمها قرار نيست ارزشي، بيارزش شود و فقط سطح آگاهي افزايش مييابد.