شاهنامه خوانی از سنتهایی است که با فرهنگ مردم ایران عجین شده است و هنوز بسیاری از خانوادهها اشعار این شاعر بزرگ ایران را میخوانند. در برخی از استانها و شهرهای غربی کشور ابیات حماسی شاهنامه در مراسم مختلف خوانده میشود و بسیاری با همه وجود به ابیات شاهنامه گوش میکنند. حکیم ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه تاریخ ایران و رشادتهای پهلوانان را به تصویر کشید و خداشناسی و یکتاپرستی نخستین درس بزرگ این کتاب است. با آنکه در شهرهای صنعتی سایه شاهنامه در زندگیها کمرنگ شده است اما در برخی از خانوادهها هنوز هم هستند مادرانی که اشعار شاهنامه را برای فرزندانشان زمزمه کرده و آنها را با اسطورههای سرزمینشان آشنا میکنند. در هر برگ از شاهنامه میتوان ردپای زندگی را لمس کرد و به این واقعیت پی برد که فردوسی با اشعار حماسی درس زندگی به مردم ایران داده است. فرهنگ نقال خوانی (شاهنامه خوانی) یکی از سنتهای کهن هنری ایران است که در آن اشعار حماسی شاهنامه در کنار پردهای که برخی از این حماسهها در آن به تصویر کشیده است خوانده میشود.
آرش ملکی وند کم سنترین نقال ایران یکی از نقالهایی است که میخواهد این سنت کهن را زنده نگه دارد. او شاهنامه فردوسی را بهترین معلم زندگیاش میداند و میگوید فردوسی در بسیاری از این حماسهها این واقعیت را به تصویر کشیده است که ظلم هیچگاه پابرجا نخواهد ماند و قهرمانان و پهلوانان ایران زمین همیشه با ظلم مبارزه کرده و پیروز بودهاند.
آرش که تنها 9 بهار را پشت سر گذاشته است در بسیاری از مراسم و رقابتها با نقالی و روایت اشعار شاهنامه و حماسههای آن دلهای بسیاری را به شاهنامه نزدیک کرده است. این کودک بوشهری که نیمی از اشعار شاهنامه را حفظ است معتقد است کتابی که شاعر برای نگارش آن بیش از 30 سال زحمت میکشد گنجینهای است که باید نسل به نسل برای حفظ آن تلاش کنیم.
او بهترین لحظه زندگیاش را خواندن اشعار شاهنامه در کنار مزار فردوسی بزرگ میداند و میگوید: «داستانهایی که مادرم از شاهنامه شبها برایم میخواند تأثیر زیادی در علاقهمند شدن من به شعر و ادبیات فارسی داشت.» در مقطع سوم دبستان درس میخوانم و سالهاست که با شاهنامه زندگی میکنم. تصویری که از کودکی به خاطر دارم مربوط به روزهایی است که پدر شاهنامه به دست میگرفت و با صدای بلند اشعار آن را برای ما میخواند.
قصه زندگی
قصه زندگی هر کدام از اساطیر شاهنامه پر از ناگفتههایی است که با هربار خواندن و تصویرسازی میتوان گوشهای از آن را لمس کرد. قهرمانانی که در قالب حماسهسرایی زندگی ایرانی را به تصویر میکشند و در بسیاری از اشعار میتوان ردپایی از عشق و مهر وطن و محبت مردم ایران زمین را پیدا کرد. آرش با همان زبان کودکانه اما با صلابت از تأثیر فردوسی در زندگیاش میگوید. «اشعاری که پدر از شاهنامه برای من میخواند و داستانهای حماسی که هر شب مادر برای من تعریف میکرد شوق مرا برای شناخت شاهنامه و فردوسی هر روز بیشتر کرد.
از همان کودکی علاقه زیادی به قصه زندگی اساطیر شاهنامه پیدا کردم. سیاوش اسطورهای بود که به آن علاقه پیدا کردم. او در برابر ظلم ایستاد و ثابت کرد که حق با او بود و بیگناه است.
از داستان او درسهای زیادی یاد گرفتم و سعی کردم که همیشه برای اثبات حق تلاش کنم. وقتی سرگذشت فردوسی را مطالعه کردم و متوجه شدم او برای شاهنامه 30 سال از عمر خود را صرف کرده است فهمیدم که این کتاب از ارزش بالایی برخوردار است و باید به این گنجینه توجه خاصی داشت. با کمک پدر و مادرم با بسیاری از اسطورههای شاهنامه آشنا شدم.
از همان روزها علاقه زیادی به رستم و آرش کمانگیر پیدا کردم. 4سال قبل در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوشهر ثبتنام کردم و با توصیه مربی وارد عرصه نقالی شدم. حس خیلی خوبی داشتم وقتی میتوانستم اشعار حماسی شاهنامه را با زبان خودم بیان کنم.
علاقه به ادبیات ایران و شاهنامه هر روز در من بیشتر شد و در مراسم مختلفی پردهخوانی و شاهنامهخوانی کردهام. در کنار آن نیز پرده خوانی عاشورا نیز انجام میدهم. وقتی میخواهم نقالی کنم خودم را در آن (میدان رزم) تصور میکنم و با همه وجود آن را روایت میکنم. شاهنامه پر از داستانهایی است که هرکدام از آنها میتواند سرمشق زندگی باشد و فردوسی بخوبی همه آنها را روایت کرده است. آرش از آرزوهایش گفت و ادامه داد: در کنار درس علاقه زیادی به نقالی دارم ولی دوست دارم در آینده خلبان بشوم. میخواهم از بالاترین نقطه زمین و از فراز ابرها به زمین و مردم نگاه کنم.
معلم زندگی
وقتی متوجه استعداد فرزندش در یادگیری اشعار و داستان حماسی شاهنامه شد تصمیم گرفت این استعداد را در مسیر واقعیاش هدایت کند. حضور در کلاسهای نقالی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نقطه پرتابی بود که باعث شد آرش نام خود را بهعنوان یکی از کسانی که سنت نقال خوانی را ادامه خواهد داد ثبت کند.
زینب عظیمی پناه مادر آرش که نقش مهمی در موفقیتهای او در عرصه نقالی داشته است با بیان اینکه فردوسی اسطوره بزرگ زبان فارسی است و باید به پاس خدماتی که او برای زبان فارسی کرده است نام فردوسی را برای همیشه زنده نگه داریم گفت: آرش فرزند سوم ما است و از 5 سالگی با شاهنامه و بیت خوانی الفت پیدا کرد.
او علاوه بر شاهنامه خوانی و پرده خوانی در رادیو شهر بوشهر در برنامهای تحت عنوان بچههای دریا برنامه اجرا میکند و در کنار آن حافظخوانی نیز میکند.
در این سالها همیشه کنارش بودم و همراه با او در بسیاری از برنامههای ادبی شرکت میکنیم و دو سال قبل نیز بهعنوان نقال برتر معرفی و تقدیر شد. همسرم علاقه زیادی به تاریخ دارد و وقتی آرش کودک بود پدرش در خانه شاهنامه میخواند و داستانهای آن را با زبان کودکانه برای آرش تعریف میکرد. شوق و شور آرش برای گوش کردن به داستانهای شاهنامه باعث شد تا او اشعار را بخوبی به خاطر بسپارد و داستانهای حماسی را بیان کند. وقتی او را در کانون پرورش فکری ثبتنام کردم مربی کانون با توجه به استعدادهای آرش در بیان پیشنهاد داد تا او را به عرصه نقالی هدایت کنم. آرش وارد کلاسهای نقالی شد و با توجه به علاقهای که داشت خیلی خوب پیشرفت کرد و در کلاس ادبیات نیز شرکت میکرد و در خانه هم تمرین میکرد تا ملکه ذهنش شود. درباره هرکاری که میخواهیم انجام بدهیم نظر او را جویا میشوم. علاوه بر آرش دختر 11سالهام آناهیتا نیز به نقالی علاقهمند شد و در این زمینه فعالیت میکند.
وی ادامه داد: زمانی که آرش نوزاد بود در دانشگاه با فردوسی و سختیهایی که او طی 30 سال برای نگارش شاهنامه کشید آشنا شدم و عرق ملی و هویتی که او به زبان فارسی داشت باعث شد تا من هم به شاهنامه علاقهمند شوم.
وقتی برای زیارت مزار فردوسی به توس رفتیم، آرش در کنار مزار او ابیاتی حماسی از شاهنامه را بیان کرد که مورد توجه بسیاری از مردم و توریستها قرار گرفت. فعالیت آرش در زمینه نقالی باعث شد تا 12 نفر دیگر از همکلاسیهای او وارد کلاسهای نقالی شوند. او در آغاز همه نقالیها و حماسه سراییها ابیاتی از شاهنامه را میخواند و بخوبی حق اشعار شاهنامه را بیان میکند.
شاهنامه شاهکاری است که در آن درسهای زیادی برای زندگی بیان شده است و ما بهعنوان یک ایرانی باید بیشتر از گذشته با شاهنامه مأنوس باشیم.