این منتقد، فیلمساز و مدرس سینما با بیان این مطلب در انتقاد به وضعیت حوزه نقد و تحلیل در سینمای ایران به ایسنا گفت: یک نقد خوب، نقدی است که باعث ارتقاء سطح دانش و آگاهی مخاطب شود ولی متاسفانه در شرایط کنونی مخاطب ترجیح می دهد نقد را کنار بگذارد و بدون خواندن نقدهای تخصصی به تماشای فیلم بنشیند. در واقع این خود مخاطب است که تکلیف خود را با فیلم روشن می کند و منتظر خواندن نقدهای اصولی که در این زمینه می شود، نمی ماند.وی افزود: از همین رو معتقدم مقوله نقد به خصوص در سال های اخیر مخدوش شده است و حتی می توان گفت که تغییر ماهیت داده است و بیشتر از اینکه شاهد نقد اصولی درباره فیلم باشیم ، شاهد روایت داستان و اظهارنظرهای شخصی هستیم. در واقع به دلیل اینکه منتقدین همواره در تعارض با یکدیگر هستند، نوشته هایی در قالب نقد سربلند می کنند که مطالعه آنها نشان می دهد نگارنده شناخت درست از سینما ندارد و در نهایت اظهارنظرهای شخصی و روایت داستان از آب درمی آید.این نویسنده سینمایی تاکید کرد: برای نگارش یک نقد درست باید به انواع سبک، ژانر و ساختار سینما،تحولات و نقاط عطف تاریخ سینمای ایران و جهان آگاه بود و در حوزه مباحث میان رشته ای مطالعه داشته باشد. بنابراین منتقد واقعی کسی است که به مرحله کارشناسی و استادی در مباحث میان رشته ای در حوزه های روانشناسی و جامعه شناسی رسیده باشد تا بتواند بر مخاطب تاثیر بگذارد. بنابراین با ابراز نظر درباره فیلمهای سینمای ایران در فضای مجاز راه به جایی نمی بریم.
طالبی نژاد بیان کرد: یکی از نکات مهم در عرصه نقد، توجه به امضای منتقدی است که پای مطلب خورده است. در واقع این امضا و نام منتقد به نقد هویت می دهد. در واقع هویت منتقد تعیین کننده در انتخاب مخاطب است مثلا نام جاناتان رزنبان در خوانده شدن مطلب و دیدن فیلم تاثیرگذار بود. در سینمای ایران هم نوشته هایی به قلم افرادی چون شمیم بهار، پرویز دوایی و برخی از افراد دیگر که تعدادشان زیاد هم نبود، تاثیرگذار بر دیدگاه و انتخاب مخاطب بود و باعث ارتقاء سطح سلیقه تماشاگر می شد.نویسنده کتاب «به روایت ناصر تقوایی» در ادامه صحبتهای خود با اشاره به دوران طلایی نقد نویسی در سینمای ایران گفت: به اعتقاد من دوران طلایی نقدنویسی در ایران دهه 60 تا 70 بود و مجله فیلم تنها پرچمدار جدی نقد فیلم و صاحب تشخص بود و منتقدانی که در این مجله می نوشتند یا فیلمساز بودند، یا دانش آموخته سینما و یا از سینمای آزاد آمده بودند. به عنوان مثال ایرج کریمی مهندسی خوانده بود اما از نوجوانی سواد سینما داشت و خواننده های خود را داشت.این مدرس سینما در ادامه افزود: مثلا درباره نقدهای خودم شنیده ام که نوشته های من در شهرستان خواننده بسیار دارد و بعدها خود من در سفرهایی که داشتم بازتاب و تاثیرگذار بودن آن را دیدم.
وی اظهار کرد: یکی از دلایل موفقیت نقدنویسی در دوران طلایی که در ایران داشت این بود که منتقد برای مخاطب تعیین تکلیف نمی کرد و در نوع نوشتار خود باید کاری می کرد که مخاطب فیلم را ببیند و کمک کند تا سطح سلیقه تماشاگر بالا برود. اما جدای همه صحبت هایی که درباره حوزه نقدنویسی مطرح کردم باید این نکته مهم را نیز بگویم که متاسفانه برخی از کسانی که به عنوان منتقد قلم می زنند عملا کارگزار تهیه کننده و کارگردان شده اند ونسبت به پولی که دریافت می کنند از فیلم حمایت می کنند و این موضوع خیلی خطرناک و آفت بزرگ در حوزه نقد و تحلیل سینما است.طالبی نژاد دربارهی اینکه مدرسه ملی سینمای ایران به تازگی اقدام به برگزاری دوره آموزش عالی مطالعات فیلم، نظریه، تحلیل و نقد کرده است، گفت: طرح و ایجاد مدرسه ملی سینمای ایران یکی از تصمیم های درست در مدیریت سینما بوده است که می تواند برای ارتقا سطح دانش و تربیت افراد متخصص مفید واقع شود.وی در پایان با بیان این مطلب که آموزشگاه های سینما نسل متفکر و عمیق تربیت نکرده اند، گفت: آموزشگاه های بسیاری در حوزه های مختلف سینما وجود دارد و مشغول کار هستند اما در این آموزشگاه ها همه چیز یاد می دهند به جز خود سینما و شناخت سینما. به این معنا که از آموزشگاه های سینما بعضا بازیگران خوبی بیرون آمده اند و بازیگری حرف اول را می زند. ولی شناخت سینما که شامل نقد و تحلیل فیلم هم می شود تدریس نمی شود، در نتیجه توجه به این مهم از فضایی چون مدرسه ملی سینما برمی آید. ضمن اینکه از آموزشگاه های خصوصی نمی توان انتظار داشت روی تربیت نیروی متخصص درعرصه مفاهیم زیبایی شناسی، روانشناسی و شناخت درست سینما کار کنند ولی این انتظار را می توان از بخش های دولتی به خصوص مدرسه ملی داشت.