«#شهرزاد» در اینستاگرام شامل چیزی در حدود ۲۸۷ هزار پست است که از این تعداد حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد پستها به تبلیغات تجاری نامربوط به این سریال و حدود پنج درصد نیز به پستهای متفرقه اختصاص دارد. با این اوصاف در مجموع بیش از ۲۲۰ هزار پست اینستاگرامی کد پروندهساز «#شهرزاد» منتشر شده که با تخمین منطقی و بر اساس طبقهبندی پستها بر اساس میانگین لایکها در مجموع بیش از ۱۰ میلیون بار لایک یا پسندیده شدهاند. در دیگر شبکههای اجتماعی ازجمله توییتر، فیسبوک و البته پیامرسانهای مختلف نیز هشتگ شهرزاد با پیامها و پستهای متعددی همراه بوده است که البته شمارش تعداد پستها و پیامهای مربوط به این هشتگ ممکن نیست.نکته جالب این است که نظرات کاربران شبکههای اجتماعی درباره سریال شهرزاد بسیار متفاوت و توجه برانگیز است. بسیاری از آنان از پایان این سریال ناراضی هستند و برخی دیگر راضی. یک کاربر اینستاگرام در واکنش به نوع پایانبندی این سریال نوشته: «من امروز صبح دیدم و انقدر گریه کردم که نگو سه سال وقت گذاشتم تا شهاب و شهرزاد بالاخره عاشقانه به هم برسن. اما حیف شد، حیف!» اما در پاسخ به او کاربر دیگری نوشته است: «عالی بود قباد باید میمرد شکی توش نیست، فقط کاش سکانس آخر شهرزاد وفرهاد واضحتر بود اینکه آینده وسرنوشتشون چی میشه؟»با این حال تعداد منتقدان به پایان فیلم و کشته شدن قباد کم نیست. کاربرانی نظرات خود را این گونه نوشتهاند: «با اینکه فیلم تموم شد همه تو جو فیلمن این بهخاطر قباد و شهرزاده وگرنه فرهاد تاثیرگذار نبود به اندازه این دونفر. پس اونیکه تکراریه قباد نیست فرهاده»، «نبود شیرین خیلی پاک و معصوم جلوه داده شد در صورتی که هم آدم کشته بود هم زندگی قباد و شهرزاد رو خراب کرد، منفعت طلب و افادهای بود این وسط قباد بازیچه دست بزرگ آقا بود، حق قباد مرگ نبود میتونست زندگی خوبی داشته باشه.»
بازگشت قباد؟
اما حسن فتحی یادداشتی را به مناسبت پایان سریال منتشر کرد و در ابتدای آن از احتمال ساخت فصل چهارم شهرزاد با حضور دوباره قباد خبر داد. او در این یادداشت نوشت: «سه فصل سریال شهرزاد به پایان رسید وامید است در آیندهای نزدیک امکان ساخت فصل چهارم آنکه در آن شاهد بازگشت مجدد قباد، شهرزاد و فرهاد به متن قصه خواهیم بود، فراهم شود!»حسن فتحی در این یادداشت در موارد متعددی به مستقل بودن و خصوصی بودن منابع مالی ساخت شهرزاد اشاره کرده و بارها بر روایت مستقل تاریخی در این سریال تاکید کرده است. او نوشته: «سریال شهرزاد برای مخاطبانش، ماجرای تراژیک و آمیخته با تخیل «عشق و سیاست و پول» در ایران دهه سی شمسی بود و برای من و همکارانم تجربهای دشوار و طاقت فرسا در دهه نود شمسی! در اینجا و در این زمانه که ماییم، واقعیتها، بسیاری اوقات از امر تخیلی تخیلیتر هستند و از همین رو باید در میان گذاشته شوند تا بتوان باور کرد و اعتماد کرد. شفاف سازی این واقعیتهای تاریک و تو در تو تنها راه تداوم و بقا برای همگان و بهخصوص هنرمند است. ساخت سریال شهرزاد طی این پنج سال، کلکسیونی از آزمونهای رنگارنگ برای هنر و هنرمندی شد که میخواهد بیافریند، مستقل بماند و اخلاقی عمل کند؛ آزمونهایی که عبارت باشند از تلاش برای پیدا کردن نسبت میان هنر از یکسو و سهگانه «سرمایه، سیاست روز، افکار عمومی» از سوی دیگر.»
او در ادامه تاکید کرده است: « اما همزمان با از سر گیری فصول بعدی سریال، اثری که مباهات میکرد به اعتمادی که در میان مردم برانگیخته بود، ناگهان در معرض اتهام قرار گرفت. این بار شایعه شبهات مالی بحران ایجاد کرد. باید جواب میدادیم: سرمایه از کجا آمده است؟ از متولی قانون تا فعال مدنی، از چپ و از راست، از رومی روم تا زنگی زنگ، ارکستروار، هماهنگ و پر سر و صدا و گسترده، منابع مالی این سریال را که مستقل بود و خارج از نهاد صدا و سیما پخش میشد به پرسش گرفت و این بار با وارد آوردن اتهام پولشویی و اختلاس، همه اعتماد عمومی را نشانه رفت! چه باید میکردیم؟ تن میدادیم به شایعه و شبهه و بازار داغ جو سازی و کار را تعطیل میکردیم؟ و یا بهرغم تهمتها و افتراهای ریز و درشت که علاوهبر حیثیت تهیه کننده سریال، آبروی من، همکار نویسندهام و یکی دو تن از بازیگران اصلی سریال را نشانه رفته بود و با امید بر طرف شدن شبهات و شایعه پراکنی افرادی که با هر نیت و انگیزه توقف فیلمبرداری شهرزاد را هدف قرار داده بودند، کار را ادامه میدادیم؟»