فواد توحیدی درباره جایگاه موسیقی اقوام در سرود تیم ملی اظهار کرد: موسیقی کلاسیک ایران انرژی و پختگی قبل را ندارد و در حال حاضر نیز بسیاری از مردم ترجیح میدهند آهنگهای قدیمی را زمزمه کنند. دلیلش هم این است که در سالهای پس از پیروزی انقلاب رابطه موسیقی کلاسیک با موسیقی اقوام قطع شده است.او ادامه داد: به عقیده من اگر موسیقی هر منطقهای را برای سرود تیم ملی استفاده میکردند ممکن بود اقوام دیگری نسبت به آن اعتراض کنند. نماد یک کشور موسیقی کلاسیک آن است نه موسیقی نواحی. میتوانستند به جای موسیقیهای سطح پایین که برخی آنها را زمزمه میکنند و باید هم برای این کار به آنها حق داد، کار فوقالعادهای ساخته شود. آنقدر مردم موسیقی خوب نشنیدهاند که سلیقه موسیقیشان تنزل پیدا کرده است و نمیتوان مردم را مقصر دانست.این پژوهشگر موسیقی اقوام اظهار کرد: یک بار در کنسرتی با حضور رییس جمهور سوییس اجرا داشتم. او بعد از اجرا به من گفت، تفاوت موسیقی شما با ما این است که موسیقی شما قلب ما را تکان میدهد و موسیقی ما فقط پوست را تکان میدهد. حکایت موسیقیهایی که در حال حاضر میشنویم نیز همین است و فقط پوست را تکان میدهند.توحیدی با بیان اینکه سالهای سال است که اصلا موسیقی نمیخرم، اعلام کرد: زیرا موسیقیهای خوب نمیشنویم و همهی کارها تکراری شده است. زمانی که تصنیف یک موسیقی امروزی شروع میشود میتوانم پیشبینی کنم که قرار است چه گوشههایی از آن اجرا شود. در حال حاضر موسیقی نداریم که شنونده را سورپرایز کند. موسیقی ما تبدیل به موسیقی معمول شده است و همه شبیه به هم هستند.
او گفت: باید ساختار موسیقی ایران را درست کنیم و اتاق فکری برای موسیقی اقوام، کلاسیک و پاپ داشته باشیم در حالی که چنین چیزی نداریم. ما حتی یک منتقد خوب نداریم تا زمانی یک موسیقی منتشر شد، آن را به درستی نقد کنند تا ایرادهای آن برای کار بعدی تکرار نشود. در حال حاضر هر کسی هر کاری که دلش بخواهد انجام میدهد و بعد هم آن را در فضای مجازی منتشر میکند، دیگران هم برای آن به به و چَه چَه میکنند. من، گاهی اوقات وقتی کارهایی را میشنوم و کامنتهای آنها را میخوانم خجالت میکشم.این پژوهشگر موسیقی اقوام بیان کرد: هر کسی که متولی این کار است چه وزارت ارشاد یا خانه موسیقی باید اتاق فکر و گروه نقد قوی در این زمینه تشکیل دهد تا برای هر موسیقی که منتشر میشود نقد دلسوزانه کند. این کار به پیشرفت موسیقی ما کمک میکند تا بتوانیم آن را در هر جشنوارهای به عنوان نماد موسیقی ملی معرفی کنیم.توحیدی درباره اینکه شما به عنوان پژوهشگر موسیقی اقوام در این زمینه چه پیشنهادی دارید؟ اظهار کرد: این حرکت باید شکل رقابتی پیدا کند. برای چنین موضوعی از چند ماه قبل فراخوان دهند تا خوانندهها و نوازندههای همهی بخشهای موسیقی کارهای خود را از هر منطقهای ارسال کنند. حتی میتوان از داوران غیرایرانی هم در این زمینه استفاده کرد زیرا مخاطبان موسیقیهای این چنینی مثل جام جهانی تنها ایرانیها نیستند.
او با بیان اینکه «ای ایران» نمونهای از آهنگهایی است که هنوز هم مردم آن را میخوانند، افزود: مگر این آهنگ موسیقی کلاسیک ایرانی نیست؟ اما چون کار به جا و درستی است، مردم آن را دوست دارند و همچنان میخوانند. شعر این آهنگ را حسین گل گلاب با احساسش میسراید و روح الله خالقی آن را برای نخستین بار با آواز دشتی به یک کار حماسی تبدیل میکند. تا آن زمان همه معتقد بودند، آواز دشتی عاشقانه است اما مرحوم خالقی کار متفاوتی انجام داد. در حال حاضر نیز جای چنین نخبههایی در موسیقی کشور ما خالی است.این پژوهشگر موسیقی اقوام بیان کرد: به عقیده من اگر موسیقی «ای ایران» که مردم هم نسبت به آن حس نوستالژیک دارند، در جام جهانی اجرا میکردیم، صد برابر بهتر از کارهایی بود که دیگران اجرا کردند. خوشبختانه هنوز نسل موسیقدانان ما منقرض نشده است و خدا را شکر تعداد آنها حتی بیشتر هم شده است و فقط نیاز به هدایت دارند.توحیدی با بیان اینکه باید صداوسیما و رسانهها موسیقیهای خوب به مردم معرفی کنند، گفت: متاسفانه موسیقیهایی از رسانه ملی پخش میشود که آدم ترجیح میدهد سرش را پایین بیندازد. موسیقیدانان خوب ما رویشان نمیشود در رسانه ملی حاضر شوند و معتقدند کارهای پخش شده از صداوسیما مبتذل هستند. موسیقی پاپ و سنتی قبل از انقلاب قوی بود. در برنامه «گلها» کارهای قوی پخش میشد، زیرا یک تیم کارشناسی قوی پشت آن بود و اجازه نمیدادند هر چیزی پخش شود اما در حال حاضر هیات کارشناسی صدا و سیما چه کسانی هستند؟