این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در زمینه آگاهیبخشی به بچهها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاقهایی مثل تعرض و تجاوز به آنها، اظهار کرد: خیلی از زمانها این موضوعات در کشور ما تابو بوده است و نمیتوان درباره آنها حرفی زد. البته طی هفت، هشت سال اخیر فضا کمی بهتر شده است و آموزشهایی درباره بلوغ و قاعدگی به دخترها داده میشود که میتوانیم بگوییم اتفاقات خوبی در جامعه ما میافتد.او سپس افزود: غربیها زودتر از ما به این نتیجه رسیدهاند که درباره بدن بنویسند. با توجه به اینکه سیل ترجمه داریم، این موضوع میتواند به نویسندههای ما در بیان این مسائل کمک کند. همه کودکان چهار - پنجساله با مدفوع مشکل زیادی دارند، مثلا کتابی درباره مدفوع وجود دارد (یک حیوان جایی خوابیده که مدفوعی رو سرش میافتد. او مدفوع را برمیدارد و سراغ حیوانهای دیگر میرود که آیا آنها این کار را کردهاند یا نه؟) شاید به نظر ما پرداختن به این موضوع ساده خیلی قرتیبازی باشد اما این یکی از مشکلات بچهها است.اکبرپور خاطرنشان کرد: گفتن درباره این چیزها به نوعی وظیفه ادبیات است اما وظیفه نویسنده این نیست که به صورت مستقیم به کودکان آموزش دهد. هستند کسانی که به صورت علمیتر با این موضوع برخورد میکنند و به کودکان یاد میدهند با این اتفاقات چطور برخورد کنند.
او سپس بیان کرد: اصلا اینطور نیست که نویسندهها به موضوعاتی چون «نه گفتن» نپرداخته باشند، اما ادبیات ایران در پخش و توزیع کتاب مشکل دارد. در مقابل سیل آثار ترجمه، کتابهای ایرانی دیده نمیشود. دلیل این اتفاق هم این است که کتابهای برگزیده حمایت مالی نمیشود؛ مثلا اینکه ۵۰۰۰ نسخه برای کتابخانهها بخرند. ادبیات در فضای کلی جامعه نقش چندانی بازی نمیکند. اینطور نیست که درباره این موضوع اصلا نوشته نمیشود؛ مسئله این است که کتابهای خوب درست توزیع نمیشود.این نویسنده در ادامه اظهار کرد: مسئله بعدی این است که نویسنده معاصر ما به آموزش و پرورش راه پیدا نمیکند و آموزش و پرورش جزیره جدایی از ادبیات ایران است. اگر نویسندهایی در کتابهای درسی حضور دارند خیلی خاص و کم هستند. بقیه نویسندهها حضور ندارند. به خاطر نجات جامعه هم که شده باید در کتاب تابوشکنی شود، اما با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه برای ۸۰ میلیون جمعیت، تابوشکنی نمیشود. باید ببینیم اینها چطور وارد کتاب درسی شود؟ چطور نویسنده با آموزش و پرورش همکاری کند؟ چطور خانوادهها به این موضوع بپردازند؟ ماجرای این موضوع خیلی مفصلتر از این حرفهاست که فکر کنیم فقط نویسنده مقصر است.
احمد اکبرپور درباره اینکه این موضوعات چطور در کتابها مطرح شود تا خانوادهها راغب شوند این کتابها را برای کودکان خود بخرند، اظهار کرد: واقعیت این است که درصد بالایی از خانوادهها مانع رشد ادبیات در ایران بودهاند. خانوادهها به دنبال کتاب درباره نحوه مسواک زدن برای کودکان خود هستند اما به دنبال ادبیات نیستند. اگر خانوادهها یاد بگیرند ادبیات باعث رشد تخیل کودک میشود قدمی رو به جلو است. اگر کودک تخیل نداشته باشد کپیپیست کار میشود. در جامعه ما بزرگسالان چقدر کتاب میخوانند که بچهها کتاب بخوانند؟! حتی اگر در کتابها تابوشکنی صورت بگیرد نقش بسیار کمرنگی دارد. نویسندههای مطرح ما، چه نویسندههای ادبیات کودک و نوجوان و چه نویسندههای بزرگسال، با چهار - پنجهزار نسخه چه تأثیری در جامعه میتوانند بگذارند؟ کتابهایی که درباره بدن است باید شناسایی و حمایت شود اما باید دید چطور وارد کتابهای درسی و یا تبلیغات تلویزیونی شود؛ در این صورت است که میتواند تأثیرگذار باشد.او همچنین درباره کتابهایی با موضوع شناخت بدن گفت: تنها کتابی که به خاطر دارم «به کبوتر اجازه نده اتوبوس براند» است که درباره آموزش «نه گفتن» است. باز هم میگویم وظیفه نویسنده بُلد کردن پیام اخلاقی نیست اما به صورت ناخودآگاه این مسائل در کتابها میآید. این وظیفه نهادهای دیگر که این مسائل را در کتابها ببینند و به آنها توجه کنند.