فرید قدمی (نویسنده و مترجم)درباره آخرین داستانها و ترجمههایش گفت: چند اثر داستانی و ترجمه از من در نمایشگاه کتاب سی و یکم عرضه شد. رمان پارههای پاریسی یا پوره پنیر و پروست، روزهای آرام در کلیشی نوشته هنری میلر، مجموعه کامل شعرهای جیمز جویس به همراه یک رساله درباره او به نام شپشهای اندیشه سیاست جیمز جویس، از کارهایی هستند که امسال از من منتشر شدهاند. خوشبختانه رمان پورههای پاریسی با استقبال خوبی هم مواجه شده و فکر میکنم مهرماه چاپ دومش هم منشر شود. او ادامه داد: کتاب زوزه، به همراه مفتسواری در جادهی مدرنیته دربارهی نسل بیت نوشته آلن گینزبرگ هم که سال ۸۸ با ترجمه مشترک من و مهرداد فلاح منتشر شده بود را اینبار به تنهایی ترجمه کردم که به همراه یک رساله به عنوان پیوست برای دریافت مجوز چاپ به ارشاد رفته است. رمان بیگ سور جک کرونیک هم مهرماه منتشر میشود. همچنین مشغول ترجمه یک اثر از ویلیام باروز هم هستم که احتمالا آخر تابستان به پایان میرسد. علاوه بر اینها برنامه دارم تا ساخت فیلم فوتبالیست را بکش را رسما آغاز کنم و صحبتهای نهایی هم با یک تهیهکننده انجام شده است.این داستاننویس و مترجم سپس در پاسخ به این پرسش که چرا رابطه بدنه جامعه ما با ادبیات جدی و روشنفکری قطع شده و اگر هم مطالعهای هست به کتابهای عامهپسند محدود میشود، بیان کرد: این موضوع دلایل مختلفی دارد. ازجمله اینکه نویسندگان ما از مردم دور افتادهاند و شما دیگر نویسندهای که دغدغه مردم و مسئله اجتماعی داشته باشد، مثل گلشیری، ساعدی و شاملو را نمیبینید.
وی ادامه داد: البته ترجمههایی که از ادبیات غرب منتشر میشود؛ نشان میدهد که ادبیات جدی و به اصطلاح روشنفکری ازجمله آثار رومن گاری و جک کرواک و... همیشه اینجا خوانده شده و میشود. منتها در این مورد هم شاهد هستیم برخی نهادهای دولتی و حتی خصوصی به دنبال تلبغ و ترویج ادبیات سطحی خارجی در کشور هستند و انگار دوست ندارند مردم ادبیات جدی بخوانند و انرژی مضاعفی برای تبلیغ امثال الیف شافاک و جوجو مویز و... گذاشتهاند.قدمی افزود؛ دولتها ترجیح میدهند مردم کارهای ادبی سطح پایین مطالعه کنند تا اینکه پیگیر مسائل روشنفکری و اجتماعی باشند. پس از ناشری حمایت میکنند که در این مسیر قرار دارد و راحت به او و کتابهایش مجوز میدهند، کاغذ خوب در اختیارش میگذارند و کتابهایش را میخرند و خب برایش موفقیت تجاری هم رقم میخورد. البته این مسئله تنها محدود به ایران نیست و در عصر پست مدرنیته سرمایه محور بازار و فضای عمومی سرمایه میخواهد از داستان و رمان و هنری حمایت شود که صرفا بعد سرگرمی دارد و میخواهد نویسندگی را از بعد روشنفکری خالی کند. با این حال ما همچنان نویسنده خوب و روشنفکر هم داریم اما سانسور میشوند، نه فقط از طرف دولتها که از سمت رسانهها و مطبوعات و خبرگزاریها. همه ادبیات جدی و نویسندگان روشنفکر را سانسور میکنند. تبدیل داستاننویسی و داستان به یک سرگرمی صرف فاقد بعد روشنفکری موضوع خطرناکی است که باید جلوی آن ایستاد. منتها همیشه صدای طرف مقابل به واسطه پول بیشتر و خطر کمتر بلندتر است.