محمد توکلی
مهندس عباس امیرانتظام پس از تحمل چهار دهه حبس و حصر و محدودیت از میان ما رفت. او که در همه این سالها به اتهام جاسوسی نواخته شد چند ماهی بود که بیشتر از قبل در بین مردم شناخته شده بود. از همان روزی که روبروی دوربین حسین دهباشی نشست و پس از چهل سال اجازه پیدا کرد چند دقیقهای از خودش دفاع کند، چند دقیقه پاسخ قانعکننده به چهار دهه اتهامزنی ناجوانمردانه! دفاعی که نام او را بیشتر از قبل بر سر زبانها انداخت و بهانهای شد تا نسل جوان از او و ماجرایی که بر او رفت بیشتر آگاه شود.
اگر بخواهیم عباس امیر انتظام را در چند جمله خلاصه کنیم قطعاً باید در آن جملات دو کلمه «ایراندوستی» و «گذشت» وجود داشته باشد. او همچون دیگرانی مانند خودش ایران را بیشتر از هر چیزی دوست داشت و بخشنده بود. آنقدر بخشنده که آنان را که به او ظلم کرده بودند بخشید و حتی به هنگام بیماری به عیادتشان رفت و به هنگام گرفتاری آنها، زندانی شدنشان را محکوم کرد. امیرانتظام اهل انتقام نبود و بخشیدن را در عمل به همگان یاد داد حتی آنان که او را به جاسوسی و خیانت به ایران متهم کردند و چه مجازاتی سختتر از متهم شدن فردی وطنپرست به خیانت به ایران؟!
آنچه بر عباس امیرانتظام رفته است نمونه کاملی از اشتباههای بزرگ اهل قدرت است. نادیده گرفتن ظرفیتهای بزرگ انسانی که وطن دوستیشان تضمین حفظ منافع ملی ایران است اما به دلیل همراه نشدن با جریان رسمی قدرت حذف و قلع و قمع میشوند. امیرانتظام چهار دهه پیش به «جرم» آن که آمریکاستیزی را خلاف منافع ملی ایران میدانست با بهانههایی واهی جاسوس خوانده شد، چهار دهه در محدودیت به سر برد و حتی پس از درگذشتش نیز همچنان از سوی جناحی تندرو جاسوس نامیده میشود!
اما بحث بر سر تندروها نیست، بحث روی میانهروها و اصلاحطلبان امروز است که در دهه اول پس از انقلاب۵۷ کم اشتباه و تندروی نداشتهاند. همانها که با بهانه قرار دادن اسناد سفارت اشغال شده ایالات متحده زندهیاد عباس امیرانتظام و مانند او را جاسوس نامیدند و امروز در عمل پی به اشتباه خود بردهاند اما جز چند نفر معدود کسی از «امیرانتظام»ها عذرخواهی نکرده است. «عذر میخواهم» دو کلمه ساده که ظاهراً بیان آن برای بسیاری سخت شده است حتی در موضوعی همچون آنچه بر امیرانتظام و دیگرانی همچون او رفت و میرود. و نکته پایانی این پرسش است که آیا رفتن عباس امیرانتظام در محدودیتها و واکنشها در جامعه به این اتفاق درس عبرتی برای آنان که قدرتی در اختیار دارند خواهد بود تا در موارد مشابه تصمیمات درست و به موقع اتخاذ کنند؟!