این استاد دانشگاه دربارهی شرایط کنونی کشور گفت: متاسفانه به دلیل ضعف جامعهی مدنی و اینکه خواستههای مدنی تحقق پیدا نکرده است توسعهی سیاسی آنطور که باید و شاید در کشور اتفاق نیفتاده است. اگر خدایی ناکرده حکومت مرکزی در تهران سقوط کند، ما اینبار فقط خلق کرد را نداریم؛ در آذربایجان قطعاً دچار مشکل میشویم زیرا مسایل ملیتی و قومیتی در آن رشد پیدا کرده است، یا مثلاً سنیها در سال ۵۷ با تمام وجود در انقلاب شرکت کردند اما در نتیجهی سیاستهای غلط و متاسفانه نگاه امنیتی متاسفانه باعث بغض و کینه در مناطق سنینشین شده است؛ مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان.زیباکلام با ابراز نگرانی از وضعیت فعلی ادامه داد: این مسایل من را به شدت ترسانده است از اینکه اوضاع بی ثبات شود و بهم بریزد، همین نکات باعث میشود من بگویم اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیافتد، ما پیشرفت نمیکنیم و وضع خرابتر میشود.
وی گفت: مسالهی دیگری که خیلیها به آن بی توجه هستند سال ۵۷ است حالا به غلط یا درست به هر حال وقتی که مبارزه علیه رژیم شاه اتفاق افتاد یک وحدت و انسجام بی نظیری میان ایرانیان وجود داشت همه علیه شاه بودند و رهبری آیت الله خمینی را قبول کردند، یعنی چریک فدایی خلق، حزب توده، جبههی ملی، نهضت آزادی و روشن فکران، مهرانگیزکار، شیرین عبادی، عبدالکریم لاهیجی همه از آیت الله خمینی حمایت و پشتیبانی میکردند، به قول معروف وحدت کلمه داشت و هیچکس نمیآمد که بگوید بیایید برویم ببینیم بختیار چه میگوید؟ و یا شاه در آخرین پیامی که فرستاده است چه گفته است؟ و یا شهربانو فرح چه میگوید؟ و یا هوشنگ نهاوندی چه میگوید؟ همه چشم و نگاهشان به آیت الله خمینی بود.وی افزود: براندازی ایران را وارد جنگهای داخلی میکند و وضعیت به مراتب بدتر از سوریه و افغانستان میشود. وقتی که انقلاب ۵۷ رخ داد ما با یک نارضایتی، قومیتی و ملیتی روبهرو بودهایم، به اسم دموکرات کردستان. شیخ عزالدین حسینی بود که بحث خودمختاری خلق کرد را مطرح کرد، و درگیریهای بسیاری به وجود آمد. بخشهای عمده ای از استان کردستان و آذربایجان غربی توسط پیش مرگهای حزب دموکرات اشغال شده بود. از ارومیه که سمت نقده، اسلام آباد، نقده و بوکان، اشنویه عملاً در دست پیش مرگهای کرد بود.
آقای زیباکلام تاکید کرد: ازخانمهای بیحجاب تحصیل کرده گرفته تا محجبههای غیر تحصیل کرده همه در مخالفت با شاه و رهبری آیت الله خمینی متفق بودند. زمان شاه اگر در راهپیمایی ها از پانصد نفر میپرسیدی چه باید کرد؟ میگفتند همانی که آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو میگوید، اما اگر شما الان از ۵ نفرکه اکنون علیه نظام شعار میدهند بپرسید که لیدر شما کیست؟ و چه میخواهید؟ از این پنج نفر پنج تا نظر بیرون نمیآید بلکه پنجاه تا نظر بیرون میآید، دو نفر را الان در تهران پیدا نمیکنید که چه باید کرد آنها باهم یکسان باشد این مسایل باعث میشود من تردید جدی داشته باشم که اگر خدایی ناکرده نظام به هر طریقی دچار مشکل شود یا آمریکا حمله کند یا مردم شورش کنند به هیچ وجه پیشرفت نخواهیم کرد.صادق زیباکلام دربارهی اینکه بعضی از افراد مانند مسیح علینژاد چرا توانستهاند مخاطبانی جذب کنند، گفت: زمانی که انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد یک خبرنگاری در بیبیسی بود به نام «اندرو ویتلی» که برای ایرانیها یک شخصیت شناختهشده بود مانند همین مسیح علینژاد، و مردم همیشه آخرین تحولات مملکت را از رادیو بیبیسی پیگیری میکردند، اما در سالهای بعد از انقلاب مردم دیگر برای کسب خبر به بیبیسی مراجعه نمیکردند، برای اینکه تا حدود زیادی صدا و سیما اخبار واقعی را منعکس میکرد، به طور واقعی آزادی مطبوعات، تشکلهای سیاسی، اجتماعات، در ایران بعد از انقلاب چیزی دست کم از اروپا و آمریکا نداشت.
این استاد دانشگاه تهران گفت: شاید این برای دهه شصتی و هفتادیها خیلی قابل درک نباشد، اما در اولین انتخابات مجلس دورهی اول، نه خبری از شورای نگهبان، نه شورای استصوابی و نه خبری از رد صلاحیتها بود، مردم میتوانستند خیلی راحت رأی بدهند. اما آن شرایط از بین رفت و به تدریج ظرفیت برای تحمل مخالفین کمتر و کمتر شد و به جایی رسیدیم که دیگر نمیتوانستیم انتقاد کنیم و همه میبایستی سمعا و طاعتا اطاعت میکردند، و کسانی که حاضر به اطاعت نبودند، از کشور خارج شدند و یا سر از زندان اوین در آوردند و بقیه نیز مجبور به سکوت بودند. اما صد درصد این آزادیها از بین نرفت، همچنان یک روزنههایی وجود دارد.زیباکلام ادامه داد: ۱۰ – ۱۵ درصد این آزادیها باقی ماند و با توجه به شرایط کشور آن ده، پانزده درصد میتوانست بازتر شود مثلاً در دورهی اصلاحات از سال ۷۶ تا ۸۴ ما شاهد گشایش فضا بودهایم و انتخابات مجلس ششم نسبتاً آزاد بود، اما در دوران حاکمیت اصولگراها در فاصلهی سال ۸۴ تا ۹۲ بازهم اقتدارگرایی ادامه پیدا کرد. در ۵ سال اخیر هم فضا بازتر شده است بویژه در دانشگاهها و مطبوعات یک مقداری آزادی بیشتری وجود دارد.این استاد دانشگاه با اشاره به حوادث دیماه گفت: مثلاً در داستان دی ماه ۹۶ موجی از بگیر و ببندها در میان دانشجویان به راه افتاد، اما منظور من آزادی به صورت کلی است و فضای کلی بازتر شده است. درواقع فضای مجازی فضا را باز کرده است. مثلاً همان مسیح علی نژاد، شبکهی فارسی زبان بیبیسی، شبکهی فارسی زبان من و تو و… و بهطور کلی شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، فضا را باز کردهاند. به هر حال صدا و سیما را صد درصد کنترل میکنند و یک کلام نمیگذارد چیزی برخلاف باورهایی خاص ابراز کند اما این را شبکههای ماهوارهای جبران میکنند!
او ادامه داد: توجه داشته باشید مشکل اصلی در جامعهی ما از بین رفتن اعتماد میان نخبگان، روشنفکران و فریختگان جامعه نیست، در واقع میخواهند جا بیندازند که اینگونه شده است اما مسالهی اصلی این است که اعتماد مردم به مسوولان خدشهدار شده است، در اصطلاح جامعهشناسی سیاسی در واقع شکاف میان مردم و مسوولین است. آنچه که مسوولان در زمینهی داخلی و عرصهی خارجی میگویند اگر مورد تأیید مردم نباشد، در بهترین حالت مردم به دیدهی شک و تردید به آن نگاه میکنند و به طورجدی نگاه حکومتی را باور نمیکنند، اگر دقت کنید همواره عدهای به قشر فریختگان به عنوان گروه مرجع نگاه میکردند و نگاه سیاسی و اجتماعی آنها مقدار زیادی ملهم و متاثر از این قشر میشد.زیباکلام افزود: اما مشکل اساسی هنوز وجود دارد. میان بسیاری از مردم بویژه اقشار تحصیل کردهتر جامعه و جوانهای بعد از انقلاب به ویژه دههی هفتادیها بیاعتمادی نسبت به عادات و باورهای مسوولان وجود دارد؛ اگر دقت کنید علی رغم همهی تبلیغاتی که برای سوریه شد، مردم ایران این سیاستها را تأیید و پیگیری میکنند و حمایت از حزب الله، حماس و دشمنی با آمریکا را تأیید میکنند؟
مجلس در امور اجرایی ممکت از یک دبستان در یک دهات نیز کمتر است
زیباکلام در ادامه با تاکید بر تقویت دموکراسی به عنوان یکی از راههای پیشرفت ایران گفت: تنها راه پیشرفت در ایران تقویت دموکراسی است و مشکلهای ما به دلیل ضعف بنیان دموکراسی در ایران است، چرا مجلس در امور اجرایی ممکت از یک دبستان در یک دهات نیز کمتر است؟ دلیل آن این است که شورای نگهبان بر خلاف قانون اجازهی انتخابات آزاد را نمیدهد. آیا سیاستهای ایران در سوریه، لبنان، یمن و در دشمنی با آمریکا درست است؟ آیا مردم آنها را تایید میکنند؟او در پایان اضافه کرد: نکتهی دیگر این است که اقتصاد ما یک اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی (به معنای عام) است و همه چیز آن در دست حکومت است. اگر آزادی وجود داشته باشد، اگر بخش خصوصی بتواند فعال باشد آنقدر فساد در جامعه موج نمیزند. من معتقد هستم تنها گزینهای که ما را از چاله در میآورد و با سر به درون چاه دیگری نمی اندازد، فقط تقویت بنیانهایی است که منجر به دموکراسی شود و باید برای آزادی مطبوعات و آزادی در شبکههای مجازی تلاش کنیم که کسی نتواند از طریق فیلترینگ و غیره فضا را تنگتر کند. باید کمپین به راه بنیدازیم که وقتی فلان قوه پاسخگو نیست و مطابق قانون عمل نمیکند و مثلاً به دانشجویان حبسهای سنگین داده میشود، اعتراض کنیم تا وادار به عقب نشینی شودند. این موارد راههای فراروی ما هستند و هر مسیر دیگری جامعه را به سمت هرجومرج میبرد و اگر نظام سقوط کند همین مختصر فضای بازی که وجود دارد نیز از بین خواهد رفت.