دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان را همه با نام دانشگاه احمدینژاد میشناسند. چه، نامی که انتخاب شده، کلمه به کلمهاش جای "إنقلت" دارد. زمانی که جاسبی رئیس دانشگاه آزد اسلامی بود، لطیفهای در این دانشگاه بر سر زبانها میگشت با این مضمون که به فردی می گویند سه دروغ بزرگ بگو؛ او هم میگفت: "دانشگاه آزاد اسلامی"! حالا این به ظاهر لطیفه، شاید شرح حال دانشگاه احمدینژاد هم باشد.
اینکه وزارت علوم هنوز مجوز قطعی فعالیت این دانشگاه را صادر نکرده یا شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعضای هیأت امنای آن را تأیید نکرده است؛ اینکه این دانشگاه وابسته به مؤسسه یا "ان جی او"یی به نام "خانه ایرانیان" است و هنوز اداره کل مشارکتهای اجتماعی و مردمی وزارت کشور با فعالیت این "ان جی او"، موافقت قطعی نکرده و یا در اساسنامه "ان جی او"، بندی درباره فعالیت دانشگاهی آن نیامده است. اینکه اساسا قانون فعلی "ان جی او"ها اجازه تأسیس دانشگاه را به سازمانهای مردم نهاد (سمن) میدهد یا خیر. اینکه طبق قانون، راه اندازی و آغاز فعالیت دانشگاهی جدید در تهران ممنوع است و چگونه آنها این دانشگاه را از کیش به تهران منتقل کردهاند. اینکه چگونه مؤسسه خانه ایرانیان میتواند از امکانات و خدمات دولتی و سازمان مناطق آزاد استفاده کند. داستان پرونده مختومه 16 میلیارد کمک هیأت دولت به دانشگاهی غیرانتفاعی که قاعدتا باید خودگردان باشد. اعلام شماره حساب از تلویزیون و استفاده از رانت انحصاری درخواست کمک مردمی. انتقال چندین هکتار زمینهای سازمان منطقه آزاد کیش و چابهار و انزلی و اروند در تهران به اداره اموال دانشگاه. ...
گویا این لیست انتها ندارد! دانشگاهی که اولا نمیدانم بر اساس چه منطقی رئیس جمهور سابق و حلقه اطرافیانش در دولت، احساس کردند
مثال دانشگاه احمدینژاد، مثال بازیکنان گرانقیمت تیمهای فوتبال مطرح پایتخت و اصفهان و تبریز است که از محل بودجه کارخانههای مربوط و بیتالمال، مبالغ هنگفت میگیرند و اتفاقا نه برای تیم ملی مفید فایدهاند و نه برای باشگاهشان. آن هم از وضع دربی مثلا بزرگ پایتخت. میلیاردرها در زمین چمن آزادی راه میرفتند.
که یک خلأ علمی در تهران وجود دارد و تنها و تنها دانشگاه جامع و بینالمللی آنها میتواند این خلأ را پر کند؟!، و ثانیا از گوشه و کنار، خبرهایی درباره پاتوق شدن آن برای حضور و فعالیت مخفیانه اعضای گروه انحرافی به گوش میرسد، این روزها آنقدر حاشیه درست و از بیتالمال ارتزاق کرده است که مردم کوچه و خیابان میگویند همان به که دولت یازدهم یک جا آن را جمعآوری کند و دندان کرم خورده را از ریشه درآورد.
مثال دانشگاه احمدینژاد، مثال بازیکنان گرانقیمت تیمهای فوتبال مطرح پایتخت و اصفهان و تبریز است که از محل بودجه کارخانههای مربوط و بیتالمال، مبالغ هنگفت میگیرند و اتفاقا نه برای تیم ملی مفید فایدهاند و نه برای باشگاهشان. آن هم از وضع دربی مثلا بزرگ پایتخت. میلیاردرها در زمین چمن آزادی راه میرفتند.
دانشگاه احمدینژاد هم همین طور خواهد بود. ار آنجا که دانشگاهی غیرانتفاعی است، قاعدتا توان مقابله با دانشگاههایی همچون صنعتی شریف، امیرکبیر، تهران، تربیت مدرس و .. را ندارد. اگر قرار بر جذب دانشجو از کنکور سراسری باشد علی القاعده غیر از این راه دیگری نیست چون غیرانتفاعی است، لابد رتبههای بسیار بالای کنکور وارد آن میشوند که از همین ابتدا وضعیت سطح علمی آن مشخص است. دانشگاهی که احمدینژاد مدعی است میخواهد حلقه مفقوده علم و صنعت یا دانشگاه و تولید را پر کند!
اما اگر مؤسسان دانشگاه ایرانیان، فقط و فقط به جذب دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی میاندیشند، آیا این دانشگاه میلیاردر، فکری به حال جذب استاد و هیأت علمی کرده است؟ آیا اساسا مشکل استخدام فارغالتحصیلان بیکار ما مرتفع شده که حالا میخواهیم آنها را برای مقاطع تحصیلی بالاتر آماده کنیم؟ چه تعداد از دانشجویان آقای دکتر احمدینژاد در دانشگاه علم و صنعت، توانستهاند جذب فعالیت تولیدی شوند؟ اینکه فوق لیسانس و دکترا تربیت کنیم و آنها هم نهایتا شغلشان بشود عضو هیأت علمی دانشگاه، که اقدام خاص و منحصربه فردی نیست. باید دانشجو را برای تندتر گرداندن چرخ تولید آماده کرد؛ نه استخدام هیأت علمی در دانشگاه.
آنقدر این اقدام رئیس جمهور سابق، غیرکارشناسی و بدون تحقیق است که نمیشود برای راهاندازی و ایجاد آن، مزیت خاصی نسبت به دیگر دانشگاههای مادر و اصلی کشور را پیدا کرد. این خانه ایرانیان از پای بست ویران است و دانشگاه ایرانیان نیز تا ثریا غیرقانونی میرود. آقای احمدینژاد! شهردار سابق تهران! لطفا به فکر پاسخگویی به کمیسیون ماده صد برای خانه بدون "پی" خود باشید.