اين پرونده با ارسال شکايت مأموران حراست بيمارستان از يک بيمار به پليس تشکيل شد. مرد جوان که سجاد نام دارد، روي تخت بيمارستان درخواست کرد پليس را ببيند و گفت شکايت دارد. زماني که مأموران در بيمارستان حاضر شدند، مرد جوان به پليس گفت: چشمم بهدلیل ضربهاي که فردي به نام شروين به من زده، کور شده است، بنابراین از او شکايت دارم.زماني که مأموران تحقيقات خود را آغاز کردند، شروين شناسايي و بازداشت شد. او به مأموران گفت: من و سجاد بهدلیل يک مسئله مالي با هم اختلاف داشتيم. او روز حادثه به خانه من آمد؛ همسر صيغهاي من در خانه بود و سجاد به محض اينکه او را ديد به جاي اينکه آرام شود، بدتر کرد و با شوکر و چاقو به من حمله کرد و فحش ناموسي داد و وسايل خانهام را شکست. من هم براي اينکه جلوي او را بگيرم بشقابي را بهسوی او پرت کردم که چشمش را زخمي و کور کرد.
با صدور کيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به شعبه 10 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته يکبار ديگر ادعاي خود را مطرح کرد و گفت: اگر سجاد من را جلوي زن صيغهایام تحقير نميکرد، اين کار را نميکردم. او با چاقو و شوکر به من حمله کرد و من هم چيزي دستم نبود، ضمن اينکه زنم ترسيده بود و در اتاق مخفي شده بود و جيغ ميکشيد.من هم بشقاب را به سمت سجاد پرت کردم که بتوانم جلوي ضربات او را بگيرم، اما باعث کورياش شدم. بشقاب با ضربهاي که سجاد زده بود شکسته بود و تيزي آن به صورتش خورد و او را کور کرد. حالا هم از کرده خودم پشيمانم و درخواست بخشش دارم.با پايان جلسه رسيدگي، هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.