مرز میان فیلم سیاه با آثار اجتماعی که به قصد نشان دادن یک معضل و آگاه سازی ساخته می شود، همچنان بحث داغ منتقدان و سینماگران است و هنوز هم معیار مشخص و درستی برای تبیین این موضوع مطرح نشده است.مساله این است که فیلمساز به ویژه در فیلمهای اجتماعی تا چه اندازه در روایت معضلات صادق بوده و در نمایش آنها اغراق نکرده است. یعنی فیلمساز در پی آگاه کردن مسئولان و مردم از سیاهیها و معضلات برای حل آنها دست به تولید فیلم زده یا تنها با پیدا کردن یک موضوع تلخ، ناامید کردن مخاطبان و جلب توجه بین المللی را مد نظر داشته است.این موضوع حالا پایش به فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» نماینده ایران در اسکار امسال نیز کشیده شده است که برخی آن را فیلمی سیاه و ارسال آن به عنوان نماینده ایران به اسکار را اقدامی اشتباه میدانند و برخی منتقدان نیز آن را بهترین گزینه سینمای ایران برای حضور در این رقابت بین المللی برشمرده اند.
اکنون ما در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) قصد داریم در سلسه گفتوگوهایی با کارشناسان و منتقدین سینما این موضوع را به طور جدی بررسی کنیم که به واقع مرز بین روایت صادقانه و سیاه نمایی کجاست؟ و اینکه فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» می تواند نماینده خوبی برای سینمای ایران در دنیا باشد؟سعی میکنیم همراستا با رسالت رسانهای خود صادقانه نظر موافقان و مخالفان این موضوع را به بحث بگذاریم تا شاید از این مجموعه بحثها به راهکار درست و سندی برای مرزبندی سیاه نمایی در سینمای ایران دست یابیم. درادامه این بحث به سراغ دکتر شهرام خرازیها نویسنده ومنتقد سینما رفته ایم تا نظر وی را در این خصوص جویا شویم.
**ساخت فیلم سیاهنما سکوی پرتاب فیلمسازان جوان
خرازیها در گفت وگو با ایرنا، اظهار داشت: ماجرای سیاه نمایی به صورت خیلی جدی از سالهای نه چندان دور در سینمای ایران نفوذ کرد. فیلمسازان جوان و به اصطلاح فیلم اولی که میخواستند به سرعت شهرتی کسب کنند با تولید آثاری سیاه که چهرهای کریه از ایران نشان می داد کار خود را آغاز می کردند.وی افزود: این ترفند اتفاقا خوب هم جواب می داد و آثار سیاهنمای این افراد سکوی پرتابی برای شهرت و جایزههای بینالمللی برای آنها میشد.این منتقد سینما ادامه داد: نکته قابل تامل نیز آنجا بود که متولیان و مسئولان سینمای ایران نیز بیتوجه به این موضوع گاه آثار سیاهنما را به عنوان نماینده ایران به فستیوالهای مختلف جهانی معرفی می کردند تا شاید در زمان مدیریت خود جوایز بیشتری نصیب سینمای ایران شود.
خرازیها با اشاره به اینکه خوشبختانه این موضوع در سالهای اخیر بسیار کمرنگ شده است، گفت: این روزها کمتر شاهد تولید آثار سیاه نما در سینمای ایران هستیم. یعنی آثاری که تصویری ناقص از فرهنگ و وضعیت زندگی مردم ایران نشان دهد.وی نمونه بارز فیلم سیاهنما تولید شده در این سالهای سینمای ایران را «ابد و یک روز» معرفی کرد و افزود: در این فیلم با تصویری ناقص از مردم ایران مواجه هستیم. مردمی که تنها با فقر، فلاکت، اعتیاد و بیپولی زندگی میکنند.خرازیها با اشاره به توجه بیشتر به آثاری که برای جشنوارههای خارجی ارسال میشود، اظهار داشت: نباید با دست خود کشور را در مقابل چشمان خارجیها زیر سوال ببریم.وی افزود: تبلیغات منفی درباره ایران در خارج از مرزهای کشور بسیار است و وقتی ما یک فیلم کاملا سیاه را به جشنواره خارجی می فرستیم که در واقع سفیر ایران است به نوعی خودمان آب در آسیاب دشمن ریخته ایم.
این نویسنده سینما، انتخاب آثاری که جنبه هنری بیشتر و بالاتری نسبت به جنبههای سیاسی دارند را گزینههای مناسبتری برای معرفی به جشنوارههای خارجی دانست و گفت: متاسفانه این موضوع در گذشته اصلا رعایت نمیشد اما در دورههای اخیر توجه بیشتری به فیلمهای سفیر ایران در خارج از کشور، شده است.این منتقد سینما درباره فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» که به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شده است و اینکه آیا این فیلم هم میتواند اثری سیاهنما تلقی شود، گفت: «بدون تاریخ بدون امضا» را اصلا اثری سیاه نمی دانم چرا که در این فیلم افرادی با سواد، تحصیل کرده و پزشک در مقابل فردی فقیر و معتاد قرار میگیرد. اتفاقی که ممکن است در هر کشوری بیفتد. بنابراین به نظرم این فیلم اثری شاخص و با کیفیت است.خرازیها، تاکید کرد: البته اگر قرار بود بنده درباره نماینده سینمای ایران به اسکار نظر بدهم قطعاً فیلم «سهیلا شماره 17» را انتخاب میکردم چون معتقدم این فیلم شانس بیشتری برای انتخاب شدن در جشنواره اسکار دارد.
این نویسند و منتقد سینما، خاطرنشان کرد: فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» در عین حال که به نظرم اثری با کیفیت و قابل احترام است اما کارکرد فیلم بیشتر داخلی است یعنی بیننده داخلی از دیدن آن لذت میبرد.وی به فیلمهای ایرانی حاضر در بخش مسابقه جشنواره جهانی فیلم فجر نیز اشاره کرد و گفت: اینکه از میان فیلمهای ایرانی حاضر در جشنواره بجز «تنگه ابوقریب» هیچ کدام از 15 نامزد نهایی فیلمهای ایرانی برای اسکار نیستند، مسالهای قابل تامل و سوال برانگیز است.خزاریها افزود: این یک تناقض به حساب میآید که اگر آثار ایرانی حاضر در جشنواره جهانی فجر خوب هستند چرا در میان نامزدهای اسکار نیستند و اگر خوب نیستند چرا برای جشنواره انتخاب شده اند؟این نویسند و منتقد سینما، خاطرنشان کرد: برای رفع این سوء تفاهمها باید معیارهایی را برای انتخاب آثار ایرانی حاضر در جشنوارهای خارجی و اسکار در نظر گرفت.