این شاعر در گفتوگویی با ستاد خبری چهارمین دوره جایزه شعر شاملو با اشاره به این که جوایز مستقل به رنگین بودن فضای ادبیات و شعر کمک میکنند، هرچند کمبودها و کاستیهایی داشته باشند، گفت: اگرچه ممکن است از دل این جوایز شاعر بزرگی برنیاید، اما شاید همین شاعران، بخصوص جوانترها با اتکا به جوایز ادبی بتوانند در آینده جای پای خود را محکمتر کنند و شعرهای بهتری بسرایند.او افزود: برخی شعر را هنری بسیار سهل میپندارند، در صورتی که شعر و شاعری هنری بس پیچیده است و ابزارهای فراوان میخواهد. تا کسی بر این ابزارها تسلط نیابد، نمیتواند شعر ماندگاری بسراید.چایچی عنوان کرد: امروزه بسیاری کتاب شعر منتشر میکنند و به زعم خود وارد جرگه شاعری میشوند، اما همه میدانند که با چاپ کتاب هم کسی شاعر نمیشود. شاید کسی با گرفتن این جایزه شهرت اندکی به دست بیاورد، اما اگر شاعر حقیقی نباشد به سرعت فراموش میشود.
این شاعر با بیان اینکه شعر خوب و موثر مثل آثار حافظ و خیام است که انگار آثاری ازلی و ابدی هستند و پس از قرنها هنوز از خواندن آنها لذت بسیار میبریم، افزود: رسیدن به سرایش چنین اشعاری تربیت ذهنی و ممارست و خلوتنشینیهای فراوان میخواهد. شاعر علاوه بر کسب دانش لازم برای سرایش شعر حتی باید غرایز و احساسات خود را تربیت کند تا بتواند شعری ماندگار خلق کند.او گفت: انسان برای کشف و شناختن دو نیرو دارد، یکی خرد و دیگری شهود که همان احساسات است. شاعر اگر حتی خرد و اندیشههای ژرفی داشته باشد، اما شهود لازم را برای خلق شعر نداشته باشد، یا درست تربیتش نکرده باشد، در عرصه سرایش شعر دست خالی است. او باید به زبان تسلط کافی داشته باشد و زبان خاص خود را بیافریند و فرمهای بدیع و نو در آثارش ایجاد کند و به قول منتقدان صاحب امضای خود شود. علاوه بر زبانآوری باید عناصری چون تخیل واندیشههای شاعرانه و شهود که روح شعر را به وجود میآورد، در شعرهایش لمس شود. بنابراین امروزه شعر گفتن بسیار دشوارتر از دوران شاعران کلاسیک است. زیرا برای آنان عناصری چون وزن و قالبهای شعری و تمهیدات و صنایعی چون استعاره از پیش مهیا و تعریفشده بود.
این شاعر با اشاره به این که ما در کشوری زندگی میکنیم که شعر از دیرباز نخستین و بزرگترین هنر آن به حساب میآید و تعداد شاعران بزرگ و جهانی آن کم نیست، عنوان کرد: با این همه با مقاطعی در تاریخ هم روبرو هستیم که در آن شاعران بزرگی چون سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و مولانا ظهور نکردند، بنابراین نباید هنر شاعری را دست کم گرفت. در دورهای که من داور شعر شاملو بودم حدود دویست کتاب به دبیرخانه این جایزه رسیده بود. همه را با دقت خواندم. هیچیک را نمیشد به عنوان شاعری بزرگ و موثر معرفی کرد، اما به شکل نسبی باید میان این دفترها بهترینها را برگزید.چایچی همچنین درباره معیارهای انتخاب در یک جایزه شعر گفت: من عقیده دارم که هنرمند نباید چهارچوب فکری محدودکننده انتخاب کند. شاملو علاوه بر این که شاعری تاثیرگذار بود، در عصر خود در ارتقای ادبیات نقش موثری داشت. اگر تمام کتابهای شاملو را بخوانید نمیتوانید از او یک غلط نحوی بگیرید، زیرا شاعری باسواد بود. او برای خود هرچند رسالتی سیاسی و اجتماعی قائل بود، اما اشعاری عاشقانه یا آثاری حتی ایدهآلیستی داشت، مثل یکی از آخرین مجموعههایش «درآستانه». شاملو در شعر رسالت خود را به انجام رسانده و هر هنرمند دیگری نیز باید جهان خود را در آثارش بیافریند، بیآن که از فردی تقلید کند.
او افزود: در دورهای که من داور بودم مدام از شعر اجتماعی حرف میزدند، درحالی که من معتقدم شعر میتواند به همه اموری بپردازد که به انسان مربوط است. شعر هنری وسیع است و نمیتوانیم به همه تعاریف آن بیاعتنا باشیم و بگوییم شعر فقط باید سیاسی و اجتماعی باشد و این رسالت را هم به شاملو بچسبانیم، درحالی که اینطور نبوده است. این نگاه شاملو را هم محدود میکند. البته او این رسالت را داشته، اما شاعری تمامعیار بوده که در همه جوانب شعر میگفته است.این شاعر همچنین درباره حواشی و انتقاداتی که پیرامون جایزههای ادبی شکل میگیرد، عنوان کرد: نقد در تکامل هر جایزهای موثر است، اما به شرط آن که خصمانه و دشمنانه نباشد. اهانت کردن و تهمت زدن کاری غیرانسانی است. اگر مخالف چیزی هستیم، نباید دشنام بدهیم. هدف نقد رفع کاستیهاست و ما به چنین نقدی برای برگزاری یک جایزه موثر نیاز داریم.