پيروز مجتهدزاده در مصاحبه با یورونیوز افزود: «روابط ایران و اسرائیل، مانند روابط هر دو کشور دیگری، دو سر دارد. در دهۀ اخیر، نتانیاهو ثابت کرده که در مبارزه علیه ایران تعصبات زیادی دارد و شگردهای زیادی هم بلد است. بخصوص در سطح بین المللی میتواند ائتلافهای سختی علیه ایران درست کند. وضعی که او علیه ایران پدید آورد، حتی موثرتر از وضعی بود که آریل شارون در مقام یک صهیونیست متعصب علیه ایران ایجاد کرده بود. اما نتانیاهو یک سر این رابطه بوده و طرف دیگر ماجرا ایران است. در ایران هم افرادی وجود دارند که به همان اندازۀ تندروهای اسرائیلی متعصبند. در این شرایط به نظرم کنار رفتن نتانیاهو تاثیر عمدهای بر روابط همیشه منفی ایران و اسرائیل نخواهد داشت.»
بنیامین نتانیاهو از ۳۱ مارس ۲۰۰۹ تا کنون نخست وزیر اسرائیل است. وی در اوت سال ۲۰۰۵ در اعتراض به «طرح خروج شهرک نشینان اسرائیلی از غزه» از زمامداری وزارت دارایی اسرائیل استعفا کرد و از کابینۀ آریل شارون خارج شد. نتانیاهو در دوران حضورش در رأس دولت اسرائیل، یکی از جدیترین مخالفان برنامۀ هستهای ایران و معاهدۀ برجام بوده است. وی در سال ۲۰۱۲ در مجمع عمومی سازمان ملل، بخش اصلی سخنرانیاش را به نقد جمهوری اسلامی و برنامۀ هستهای ایران اختصاص داد و دستیابی ایران به انرژی هستهای را همانند دستیابی القاعده به انرژی هستهای دانست و گفت که «ایجاد اورانیوم غنیسازی شده با درصد بالا و به مقدار کافی» خط قرمز اسرائیل در برابر برنامۀ هستهای ایران است. نتانیاهو رسیدن برنامۀ هستهای ایران به این مرحله را در حکم پیموده شدن نود درصد از راه دستیابی به سلاح اتمی از سوی ایران دانست و افزود: خط قرمزها از جنگ جلوگیری میکنند.
امکان کاهش تنش در کوتاه مدت
پیروز مجتهدزاده، مدیرعامل بنیاد پژوهشی یورو سویک، دربارۀ چشمانداز کوتاهمدت تقابل موجود میان ایران و اسرائیل در صورت برکناری دولت نتانیاهو گفت: «در کوتاه مدت شاید تعدیلی در تهاجمات اسرائیل علیه نیروهای سپاه قدس در سوریه و یا حتی در درگیری اسرائیل و سایر نیروهای عربی و اسلامی مستقر در سوریه پدید آید و مثلاً موقتاً آتشبس برقرار شود اما این وضع اولاً مصلحتی خواهد بود، ثانیا تحققش نیز بعید به نظر میرسد؛ چراکه الان ترامپ موضعی علیه جمهوری اسلامی ایران و به قول خودش علیه مداخلۀ ایران در سوریه و یمن و عراق دارد که حتی اگر نتانیاهو کنار برود و جانشین او بخواهد تخفیفی در وضعیت بحرانی روابط ایران و اسرائیل بوجود آورد، این تخفیف نمیتواند دائمی یا جدی باشد.»
آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع سابق اسرائیل نیز در اردیبهشت ماه گذشته ادعا کرده بود که ارتش اسرائیل «تقریباً تمام تأسیسات ایران در سوریه» را هدف قرار داده است. در آن زمان اسرائیل، سپاه قدس ایران را متهم کرده بود که ۲۰ موشک به مواضع اسرائیل در اراضی اشغالی جولان شلیک کرده است و به دنبال این ادعا، ارتش اسرائیل به پایگاههای ایران در خاک سوریه حمله کرد. پی از آن نیز دیدهبان حقوق بشر سوریه گزارش داده بود که در جریان حمله ۲۹ آوریل در استانهای حما و حلب دست کم ۱۸ نیروی سپاه قدس ایران کشته شدهاند. بعضی از رسانههای ایرانی، اسرائیل را مسئول این حملات دانستند ولی اسرائیل واکنشی به این گزارشها نشان نداد. در ۱۵ ژوئیه (۲۵ تیر) سال جاری نیز اسرائیل مجدداً یکی از پایگاههای سپاه قدس ایران را در حومۀ شهر حلب هدف حمله موشکی قرار داد. مجتهدزاده میگوید با اشاره به این تنشها می گوید: «چالشهای استراتژیک و درگیریهای نظامیای که در دوران نخست وزیری نتانیاهو مستقیماً علیه نیروهای ایرانی در سوریه پدید آمد، تازگی داشت و نتانیاهو هم هیچ وقت کتمان نکرد که این کارها را نکرده است.»
در درازمدت هیچ نور امیدی نیست
از نظر پیروز مجتهدزاده اختلاف بین اسرائیل و ایران «ایدئولوژیک» و «بسیار عمیق» است. او میگوید: «اسحاق رابین و ایهود باراک و شیمون پرز در قیاس با نتانیاهو سیاستمداران معتدلتری بودند ولی حتی در دوره هایی که این افراد قدرت را در اسرائیل در اختیار داشتند ما هیچ وقت شاهد وضعیت مطلوبی بین اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران نبودیم. در واقع نه در ایران نه در اسرائیل کسی جرات نمی کند اختلافات عمیق و ایدئولوژیک فیمابین را تعدیل کند. تخفیفهای تاکتیکی موقت و احتمالی، به معنای حل شدن این اختلافات ریشهدار نیست. اگر جانشین نتانیاهو فرد معتدلتری باشد، ممکن است اسرائیل حداقل برای مدتی از اقدامات نظامی علیه سپاه قدس ایران و سایر گروههای اسلامی مخالف، در مرزهای خودش با لبنان و سوریه پرهیز کند ولی مساله ایران و اسرائیل به این سادگیها حل نخواهد شد. در مجموع با توجه به تضاد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و اسرائیل، من هیچ نور امیدی نمیبینم.»
تنش دیرینه در روابط ایران و اسرائیل از سال ۲۰۰۵ با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد در ایران شدت گرفت. احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ هولوکاست را «افسانه» خواند، اما واکنشهای شدید بین المللی به این اظهارنظر باعث شد تا او مواضع خود را تعدیل کند. احمدینژاد در چهار سال دوم ریاست جمهوریاش، با لحنی ملایمتر دربارۀ اسرائیل سخن میگفت و حتی در نطقی که در سال ۲۰۰۹ در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کرد، از به کار بردن واژههای «مبهم» و «مشکوک» در توصیف هولوکاست، که در متن سخنرانی ارائه شده توسط ایران به سازمان ملل وجود داشت، خودداری و به جای این واژهها از عبارت «سوءاستفاده از هولوکاست» استفاده کرد.
اما تعدیل مواضع احمدینژاد علیه اسرائیل درست از زمانی آغاز شد که نتانیاهو به سمت نخستوزیری اسرائیل رسید. پس از احمدینژاد و دوران ریاستجمهوری حسن روحانی نیز نتانیاهو همچنان نخست وزیر اسرائیل باقی ماند. مجموع این وقایع باعث شده است که در بیش از یک دهۀ اخیر، هیچ گاه میانهروها همزمان در ایران و اسرائیل قدرت را در اختیار نداشته باشند. هر چند که در دوران زمامداری خاتمی در ایران (۲۰۰۵-۱۹۹۷) و ایهود باراک در اسرائیل (۲۰۰۱-۱۹۹۹) نیز، که هر دو سیاستمدارانی میانهرو محسوب میشدند، تقابل ایران و اسرائیل کاهش نیافت. با این حال مجتهدزاده معتقد است «دشمنی ایران و اسرائیل در دوران نخستوزیری نتانیاهو به نهایت خود رسیده است» و به همین دلیل شاید بتوان تفاوتی بین حاکمیت تندروها و میانهروها در ایران و اسرائیل، از حیث تاثیرگذاری بر میزان تقابل این دو دولت، مشاهده کرد.
مجتهدزاده دربارۀ احتمال سقوط دولت نتانیاهو به گفت: «نتانیاهو در این سالها، علاوه بر اتهام فساد مالی، مسائل زیادی در اطراف خودش درست کرد و هر بار از تبدیل شدن این مسائل به بحرانهای جداگانه جلوگیری میکرد تا اینکه این بحرانها تلنبار شدند و الان دیگر نتانیاهو قدرت سرپوش گذاشتن بیشتر بر این بحرانها را از دست داده است. او امروز در شرایطی قرار گرفته است که احتمال سقوط دولتش قابل توجه است. با این حال نمیشود گفت این احتمال خیلی زیاد یا خیلی کم است. ولی اگر بحران کنونی دولت نتانیاهو را ساقط نکند، تداوم دولت او شکل آبرومندانهای نخواهد داشت. اگر بخواهم صریحتر بگویم، اعتبار سیاسی این دولت از بین رفته است. شاید نتانیاهو باز هم بتواند مانع سقوط دولتش شود ولی این بار قطعاً آخرین باری خواهد بود که دولت او از چنین وضعی نجات پیدا میکند. اگر دولت نتانیاهو در اثر بحران فعلی سقوط کند، من گمان نمیکنم او دیگر هرگز بتواند به قدرت برگردد.»
شاید کار عربستان دشوار شود
مجتهدزاده دربارۀ تأثیر برکناری نتانیاهو بر روابط و تعاملات اسرائیل و عربستان میگوید: «گسترش روابط غیررسمی بین اسرائیل و عربستان سعودی و اقمارش در شبه جزیرۀ عربستان یک وضعیت موقت یا حداقل غیردائمی است. هر دو طرف، بخصوص عربستان و نیروهای اقماریاش، از چنین روابطی خجالت میکشند و سعی میکنند زیاد بر روی جلوههای آن مانور ندهند. نتانیاهو نمیتواند حتی کشورهایی مثل بحرین و امارات را، که از عربستان حرفشنوی زیادی دارند، مجاب کند که مثل اردن و مصر با اسرائیل رابطه برقرار کنند. وضعیت موجود بین عربستان و اسرائیل، استثنایی و موقت است. اگر یکی از مخالفان معتدل نتانیاهو به جای او به قدرت برسد، ممکن است روابط غیررسمی اسرائیل با عربستان و کشورهای تابع عربستان مدتی ادامه یابد اما اگر جانشین احتمالی نتانیاهو آدم سرسختی باشد قطعاً در این روابط خللی بوجود خواهد آمد چراکه این روابط برآمده از خواست سیاسی طبیعی فضای بین جهان عرب و اسرائیل نیست. چنین روابطی مصلحتی و تا حدود زیادی زورکی است یعنی برخلاف طبیعت روابط دوطرفه است. طرفین این رابطه، اگر بخواهند مشکلاتشان را حل کنند و رابطهای طبیعی و مقبول خودشان داشته باشند، باید مساله فلسطین را حل کنند. مادامی که مساله فلسطین حل نشود، این روابط نمیتواند دائمی و کارساز باشد.»