۱. خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار میگیرند.
۲. حرفهای تکراری میزنند.
۳. دایرهی واژگان آنها بسیار محدود است.
۴. خود را نمیشناسند.
۵. با هیجانات و احساسات زندگی میکنند.
۶. بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است.
۷. استعداد عوامگرا شدن را پیدا میکنند.
۸. قوای عقلی آنها پرورش نیافته است.
۹. بر آنچه میگویند خیلی کنترل ندارند.
۱۰. گوش کردن بهدیگران را نمیآموزند.
۱۱. مستعد پذیرش شایعات هستند.
۱۲. اهمیت متفاوت میان انسانها را کشف نمیکنند.
۱۳. مغزشان حالت سولفاته پیدا میکند.
۱۴. توان و انگیزه یادگیری آنها به شدت کاهش مییابد.
۱۵. فرصت فکر کردن در زندگی را از دست میدهند.
۱۶. با واژه «انتقاد» بیگانهاند.
۱۷. زمینه استقرار و تداوم اقتدارگرایی را فراهم میآورند.
۱۸. حرفهای نسنجیده زیاد میزنند.
۱۹. منافع خود را به خوبی تشخیص نمیدهند.
۲۰. با واژه «مشورت» نا آشنا هستند.
۲۱. حکومتها را خوشحال میکنند.
۲۲. باعث میشوند که نظام حزبی در کشور شکل نگیرد.
۲۳. زود عصبانی میشوند.
۲۴. از حقوق شهروندی خود و دیگران نا آگاه هستند.
۲۵. برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمیکنند.
۲۶. در همه زمینهها، اظهار نظر میکنند.
۲۷. راحت بر دیگران القاب میگذارند.
۲۸. تفاوت بین توهم و غیر توهم را نمیدانند.
۲۹. تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمیرود.
۳۰. نمیدانند جهل چیست.