به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۱:۱۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۹ ساعت ۱۶:۰۷
کد مطلب : ۱۷۲۵۸۱

افزایش طلاق صوری برای پوشش تأمین اجتماعی

افزایش طلاق صوری برای پوشش تأمین اجتماعی
گروه جامعه_ رسانه ها: روزنامه آرمان نوشت: «زنان در توسعه‌یافتگی یک جامعه نقش مهمی بر عهده دارند. یکی از مهم‌ترین دلایل توسعه‌یافتگی کشورهای غربی استفاده از پتانسیل زنان در امور اجتماعی و سیاسی بوده است.این در حالی است که زنان در جامعه ایران با چالش‌های زیادی مواجه هستند که عمدتاً نیز به دلایل جامعه‌شناسی تاریخی پنهان باقی مانده است. خشونت خانگی، افسردگی، زنانه‌شدن اعتیاد، طلاق و طلاق عاطفی از جمله مهم‌ترین چالش‌های امروز زنان جامعه ایران است. بر اساس تحقیقات انجام شده میزان خشونت خانگی و افسردگی زنان در جامعه ایران روند رو به رشدی پیدا کرده و اغلب زنانی که با این مشکلات مواجه بوده‌اند، دچار آسیب‌های جدی روانی و اجتماعی شده‌اند.با این وجود در دو دهه گذشته به واسطه افزایش زنان تحصیل کرده و نقش پررنگ زنان در مناسبات اجتماعی وضعیت زنان در برخی زمینه‌ها بهتر از گذشته بوده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین چالش‌ها و فرصت‌های زنان امروز جامعه ایران «آرمان» با شهیندخت مولاوردی، معاون سابق زنان ریاست‌جمهوری گفت‌وگو کرده که در ادامه گزیده این گفت‌وگو را می‌خوانید.

- خانواده ایرانی از تحولات جهانی و نیز تحولات جامعه ایرانی، به ویژه در نیم‌قرن اخیر متأثر شده و ساختار آن دستخوش تغییر شده است.

- در این چهار دهه در هیچ دوره‌ای از اتخاذ سیاست‌های حمایتی در چارچوب و متناسب با رویکردهای خاص هر دوره، حداقل در مقام حرف و شعار غفلت نشده است. هر چند هنوز فاصله بین ایده و آرمان تا تحقق و واقعیت بسیار است اما شواهد ملموس حکایت از این دارد که خانواده در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر همچنان مقوم جامعه ایرانی بوده و با این که در حال تجربه کردن ناملایماتی است اما تا مرز فروپاشی پیش نرفته است.

- به استناد گزارش وضعیت زنان و خانواده در آئینه آمار طی سال‌های ۹۰-۹۵، نسبت قابل توجهی از ازدواج‌ها پایدار هستند و حدود دو - سوم زنان ایرانی دارای همسر بوده و این شاخص روند رو به رشدی داشته است.

- نوعی از طلاق که توافقی است در خانواده‌های ایرانی تحت عنوان طلاق تأمین اجتماعی رایج شده است با هدف بهره‌مندی زوجه از امتیاز مستمری تأمین اجتماعی والدین درگذشته خود که عملاً زندگی زوجین در قالب رجوع شرعی غیر رسمی استمرار می‌یابد. درست به همین دلیل است که آمار طلاق در برخی شهرستان‌های کوچک تا حدودی افزایش را نشان می‌دهد.

- به این نوع طلاق باید طلاق‌های صوری و مصلحتی دیگر را افزود، از جمله جهت معاف کردن فرزند ذکور از خدمت سربازی یا استفاده از طرح‌های حمایتی نهادهایی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی.

- برخی تحلیلگران بر این باورند که هر چند این حجم طلاق عوارض زیادی بر ساحت خانواده، جامعه و افراد دارد اما طلاق دو دهه اخیر کشور کمک شایانی کرده است تا مسائل دیگری مانند قتل و همسرکشی، خودکشی، خیانت و … رشد زیادی نداشته باشد. ضمن آن که برخی نیز - از جمله رئیس سابق سازمان بهزیستی - قائل به این است که با کنترل آسیب‌های اجتماعی، طلاق و اعتیاد در شیب کاهش قرار گرفته و به حالت ایستایی رسیده است.

- اگر چه بین افزایش وقوع طلاق با افزایش وقوع ازدواج رابطه‌ای مستقیم وجود دارد اما تأثیر غیر مستقیم عوامل اقتصادی و اجتماعی و حقوقی را نمی‌توان نادیده گرفت و نیز تأثیر ذاتی عوامل فرهنگی بر الگوی رفتاری مردم در شکل‌گیری و گسست خانواده. بنابراین اعتیاد، فقر و بحران‌های اقتصادی، فقدان مهارت‌های زندگی، خشونت خانگی، دخالت‌های نابجای اطرافیان، رفاه‌زدگی، عدم روابط عاطفی، جنسی و روانی مناسب بین زوجین را از جمله علل طلاق باید برشمرد که مورد به مورد می‌تواند متفاوت باشد و در این میان سهم فشارهای اقتصادی و فقر و بیکاری در تشدید وضعیت و سرعت بخشی به طلاق قابل توجه است؛ تا جایی که برخی صاحبنظران این عامل را مهم‌ترین علت قلمداد می‌کنند و بعضاً نیز با سایر عوامل یا یکی، دو عامل دیگر هم‌افزایی دارد.

- طلاق عاطفی یا خاموش که بیشتر بین سنین ۲۲ تا ۳۸ سال خود را نشان می‌دهد و معروف به بدترین نوع طلاق است، هم مانند طلاق واقعی یا قانونی تک‌عاملی نیست و از نارضایتی جنسی که به سردی روابط می‌انجامد گرفته تا اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی در رشد آن دخیل است. برخی آن را قله کوه یخی می‌دانند که قسمت اعظمش از دیده‌ها پنهان است اما برخی دیگر هر چند باور دارند که طلاق عاطفی حتماً شیوعی بیشتر از طلاق واقعی دارد ولی این که حدود ۷۰ درصد زوجین ایرانی با این چالش مواجه باشند را نزدیک به واقعیت نمی‌دانند که من هم جزو این گروه هستم.

- قبول داریم امروز خانواده ایرانی ناخوش احوال و بیمار است اما تا به کما رفتن و از دست دادن هوشیاری کامل فاصله دارد.

- این که میزان اعتیاد زنان از سال گذشته از ٤ درصد به ١٠ درصد افزایش پیدا کرده، یک گزاره اشتباه است.

- دلایل گرایش زنان به اعتیاد در سال‌های اخیر را می‌توان تا حدودی به تغییر در سبک زندگی و هنجارهای فرهنگی مربوط دانست. این که چرا اعتیاد زنانه می‌نماید هم به تغییر الگوی مصرف و افزایش مصرف مواد مخدر صنعتی و قرص‌های مخدر و روانگردان با انگیزه‌هایی، نظیر لاغری و تناسب اندام و بعضاً درمان افسردگی که موجب روی آوردن به آرام‌بخش‌ها و اعتیاد دارویی می‌شود، به جای مواد سنتی برمی‌گردد، هم به کاهش سن مصرف در دختران بر این اساس باز نمی‌توان حکم واحدی برای تمام موارد صادر کرد.

- به نظر می‌رسد سالیان سال است غلبه سیاست انکار و سرپوش‌گذاری بر آسیب‌های اجتماعی، از جمله خشونت دمار از روزگارمان درآورده است. ظاهراً در مورد همسرآزاری مطالعه‌ای در سطح ملی در چارچوب آسیب‌های اجتماعی انجام شده و گزارش آن در شورای اجتماعی کشور ارائه شده اما نتایج آن منتشر نشده است.

- وضعیت نابسامان پوشش در جامعه کنونی هم از پدیده‌های چندوجهی است که اعتراض به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود یکی از آن عوامل می‌تواند باشد که بعضاً شکل سازمان‌یافته به خود می‌گیرد و بعضاً در شکل فردی خود را نشان می‌دهد.

- وقتی که گزارش روند ۴۰ شاخص در ۴۰ سال را تورق می‌کنیم به ورزش بانوان که می‌رسیم با تمام زیرشاخص‌های آن، با سیر صعودی و طی مسیر پیشرفت فوق‌العاده‌ای مواجه می‌شویم که یکی از افتخارات نظام باید به حساب آید. حال چگونه است که در چهل سالگی انقلاب که سن بلوغ و پختگی است، این حق را برای زنان و مردان قائل نمی‌شویم که با رعایت تمامی ملاحظات به عنوان دو انسان عاقل و بالغ چنین فرصتی را (ورود بانوان به ورزشگاه‌ها) دوباره تجربه کنند؟تجربه‌ای که روزی و در همین چند سال پیش امری کاملاً عادی و پیش پاافتاده بود. توجیهات و پاسخ‌هایی که به این سوال و سوالات و ابهامات متعدد دیگر ارائه می‌شود برای نسل جوان ما به هیچ وجه اقناعی و قابل هضم نیست. از ما که گذشته است!