بهعنوان مثال عربستان و عراق بخشي از بازار نفت ايران را تصاحب كردهاند و از آن سو قطر هم با يكهتازي در بازار گاز توانسته است هم برداشت گاه تا 10 برابري از ميادين عظيم گازي مشترك با ايران داشته باشد و هم اينكه در غياب ايران در بازار گاز به سودهاي هنگفت دست پيدا كند.البته اين ماجرا به همين جا ختم نميشود و وجه ديگري هم دارد. مشتريان سنتي نفت ايران از تابستان سال گذشته تاكنون سعي دارند به بهانه تحريمها نفت ايران را با شرايط آسانتري خريداري كنند و اعلام ميكنند كه به واسطه تحريمهاي نفتي اعمال شده عليه ايران و ريسك بالاي تجارت نفت با ايران چارهاي نيست مگر اينكه ايران شرايط آسانتري را براي فروش نفت در نظر بگيرد. چين و هند دو كشوري هستند كه سعي دارند نفت ايران را با قيمت نازلتري خريداري كنند و از آن مهمتر پول نفت را هم يا به يوان و روپيه ميپردازند يا اينكه آن را نزد بانكهاي داخلي خود به نام ايران نگهداري ميكنند و عملا دست ايران براي تصميمگيري در نحوه هزينهكرد پول فروش نفتش چندان باز نيست.
ناگفته نماند كه اين وضعيت از تابستان سال گذشته به وجود آمده و در بخش بانكي هم كشوري چون تركيه به مركز جديد مبادلات پولي ايران تبديل شده است و سودهاي هنگفتي نصيبش ميشود. حتي اين كشور سال گذشته ركورددار صادرات طلا به ايران بود و از اين محل هم سود فراواني را نصيب خود كرد. مجموعه اين شرايط باعث شده تا دولت جديد ايران به فكر بازگرداندن شرايط به روال سابق باشد ليكن سختيهاي زيادي هم پيشرو است. از يكسو آمريكا سرسختي نشان ميدهد و به اين راحتي حاضر به لغو تحريمها نيست و از سوي ديگر هم كشورهايي چون چين، هند، تركيه و كشورهاي جنوب خليجفارس كه از شرايط فعلي سود سرشاري نصيبشان ميشود راضي به تغيير شرايط نيستند و مستقيم و غيرمستقيم، آشكار و غيرآشكار سعي دارند تا شرايط را به حالت فعلي نگه دارند. بهعنوان مثال وقتي تماسهاي ديپلماتيك بين ايران و آمريكا برقرار شد موجي از نارضايتي ميان كشورهاي جنوبي خليجفارس ايجاد شد كه چنين نارضايتيهايي در تحليلهاي رسانهاي اين كشورها قابل تشخيص است.
در اين راستا شبكه تلويزيوني الجزيره كه متعلق به قطريهاست سعي داشت با انتشار گزارشي تحليلي تماس ديپلماتيك بين ايران و آمريكا را فاقد نتايج عملي جلوه دهد. اين شبكه در تحليل خود با عنوان «دستان بسته اوباما براي توافق با ايران» ميگويد: «دست باراك اوباما براي توافق بسته است چرا كه فقط يكچهارم تحريمها مستقيما به دست كاخ سفيد ميتواند لغو شود.» الجزيره در ادامه تحليل بدبينانه خود ميآورد: «براي باراك اوباما برآورده كردن انتظارات ايران كه مهمترين آن برداشتن يا كاهش تحريمهاست ممكن است سختتر باشد.» طبق تحقيقات گروه بحران بينالمللي فقط 8مورد (از 31 مورد) از تحريمهاي آمريكا عليه ايران به دستور كاخ سفيد ميتواند لغو شود و لغو بقيه آنها بايد با موافقت كنگره، سازمان ملل و اتحاديه اروپا صورت بگيرد.به عقيده كارشناسان، با توجه به فضاي حاكم بر كنگره آمريكا، باراك اوباما با موانع زيادي در اين بخش مواجه است كه پيشبرد راهبرد وي را ممكن است با مشكل مواجه كند.
البته ظاهرا بدبينيها صرفا معطوف به تحليلها نيست و برخي كشورها چون هند بر اين تصورند كه ميتوانند همانند يكسال گذشته نفت ايران را با شرايط استثنايي خريداري كنند. نمونه آن هم واكنش عجيب هنديها به پيام جديد بيژن زنگنه، وزير نفت بود. زنگنه اخيرا به اطلاع هنديها رسانده است كه ايران ديگر مايل به فروش نفت به هند با روپيه هندي نيست و هند همانند سالهاي گذشته بايد 45 درصد پول نفت را روپيه و 55 درصد ديگر را به يورو يا ارزهاي ديگر پرداخت كند. اما در اين ميان هنديها اعلام كردهاند كه عراق مايل به جايگزين شدن ايران در بازار نفت هند است. ناگفته نماند كه روپيه هند طي چند ماه اخير تا 30 درصد ارزش خود را مقابل ساير ارزها از دست داده و همين موضوع هم باعث شده تا كشوري مانند ايران كه نفتش را با روپيه هند به هنديها ميفروشد، دچار زيان شود.از اين رو بود كه زنگنه اعلام كرد ديگر حاضر به دريافت صدرصد پول نفت با روپيه نيست و بايد اين فرمول تغيير كند. اما ظاهرا هنديها ايران را در شرايطي نميبينند كه برنامهاش را پيش ببرد لذا براي ايران ناز و كرشمه ميآيند كه اگر به ما نفت نفروشيد اين عراق است كه جايگزين شما خواهد شد. ليكن ظاهرا هنديها به اين نكته توجه ندارند كه عراق هم حاضر به ارزان فروشي نفت نيست و از آن طرف هم پول نفت را با ارزهاي معتبر ميخواهد و اين براي هنديها مقرون به صرفه نيست كه نفت ايران را از دست بدهند. ظاهرا وزير نفت ايران كه كاركشته هم هست به راحتي دست هنديها را خوانده و اخيرا به سفير هند در تهران اعلام كرده كه شرايط فعلي قابل قبول نيست و بايد تغيير ماهوي پيدا كند.
چرا برخي كشورها از لغو تحريمها زيان ميبينند؟
شايد ضرر و زيانهاي اقتصادي اصليترين محوري باشد كه موجب شده برخي كشورها از لغو يا سستتر شدن تحريمها نگران شوند و براي تداوم وضعيت سابق به تكاپو بيفتند. چرا كه در طول يكي دو سال گذشته كشورهايي نظير روسيه، چين، هند و امارات متحده عربي از تحريمها كيسههاي عريض و طويلي براي خود دوختهاند. اين تحريمها در حالي كه موجب اختلال در وضعيت اقتصادي كشور شده اما براي كشورهاي ثالث كه همچنان رابطه اقتصادي- تجاري خود را با ايران ادامه ميدهند سودي هنگفت دست و پا كرده است. محور اصلي اين سود و منفعت غيرعادلانه هم فروش محصولات نامرغوب برخي كشورها نظير چين به ايران بودهاست. خريدهاي ارزان و سهل از ايران و همچنين واسطهگري مالي به بهانه تسهيل روابط اقتصادي هم از ديگر راههايي است كه كشورهايي نظير روسيه و هند و چين از آن براي خود كسب سود ميكنند.
براي مثال زماني كه اتحاديه اروپا تحريمهاي نفتي را تصويب كرده و به اجرا گذاشت شركتهاي باربري و كشتيراني چين كه در زمينه حملونقل محصولات پتروشيمي فعال بودند سريعا واكنش نشان داده و براي ارتباط با ايران اظهار آمادگي كردند و با استفاده از اين فرصت سعي كردند عوايدي آني را نصيب خود كنند. رويترز در آن برهه زماني گزارش داد كه شركتهاي چيني نانجينگ و سينوچم پس از تصويب اين تحريمها از اين وضعيت اظهار رضايت كرده و وارد چرخه مبادله با ايران شدند.
همپيماني چين و روسيه در استفاده از تحريمها
البته چين همزمان با آغاز تحريمها با كمي وقفه بهتدريج اقدام به كاهش واردات نفت خود از ايران و افزايش واردات از روسيه كرد، به گونهاي كه از رقم ۵۵۰ هزار بشكه در سال ۲۰۱۱ به رقم ۴۳۳ هزار بشكه در پاييز ۲۰۱۲ رسيد. تا پايان سال ۲۰۱۲ براساس آمار، واردات نفت چين از ايران به ميزان ۲۲ درصد كاهش يافته است. اين امر براي ايران كه چين را يك مشتري مطمئن در نظر ميآورد، يك هشدار بود زيرا به خوبي نشان داد كه چين پاي منافع اقتصادي كه در ميان باشد نميتواند نقش دوست و متحد ايران را بازي كند. در همين مدت، نگاهي به ميزان واردات نفت چين از روسيه نشان ميدهد كه اين واردات از رقم ۳۹۵ هزار بشكه در روز به پانصد هزار بشكه افزايش يافته است؛ تقريبا برابر ۱۱۲هزار بشكه كاهشي كه از واردات نفت ايران صورت گرفته است. چنين موضوعي نشان ميدهد كه تحريمهاي ايران چين و روسيه را به دو متحد استراتژيك تبديل كرده و آنها از اين وضعيت سودي دو طرفه ميبرند و عوايد اين دو كشور در تداوم تحريمهاست. مسلما اين كشورها با توجه به چنين معادلاتي بايد بكوشند در اين مسير ايجاد دستانداز كنند. نبايد فراموش كرد كه اگر شرايط بينالمللي ايران با ديگر كشورها طبيعي و مبني بر قوانين تجارت آزاد بينالمللي باشد همه مبادلات تجاري- مالي خارجي با قيمت عادلانه و طبق موازين تجارت بينالمللي انجام خواهد شد و ديگر در اين ميان كشور ثالثي سودي ناعادلانه نبرده و براي خود از تحريمها «كيسه عوايد» نميدوزد.
به هر حال به نظر ميرسد ايران براي بازگرداندن وضعيت تجارت خارجياش به پيش از تحريمهاي تابستان سال 91 راهي سخت در پيش دارد ولي در عين حال چارهاي نيست كه اين راه سخت طي شود هر چند كه با سنگاندازي كشورهايي مواجه شويم كه از رفع تحريمهاي ايران زيان ميبينند.بايد توجه داشت كه در اين راستا امكان استفاده از برگ اروپا بسيار مهيا است. چرا كه اروپاييها روابط گسترده تجاري با ايران داشتند. از يكسو روزانه نيم ميليون بشکه از ايران نفت خريداري ميكردند و در سوي ديگر هم شركتهاي نفتي و خودروسازشان با شرايط عالي در بازار پرسود ايران فعال بودند. اروپاييها طي يكي دو سال گذشته اين بازار پرسود را كاملا از دست دادهاند و در حال حاضر انگيزه قوي براي برقراري دوباره تماس اقتصادي با ايران دارند. استفاده از برگ اروپا كه از جمله زيانديدگان تحريمها عليه ايران هستند، ميتواند معادلات را به نفع كشورمان تغيير بدهد.