هما زنجانیزاده در نشستی پیرامون نقش زنان در شهر که با عنوان زنان، سیمای نادیده شهر" در دفتر حزب کارگران" سازندگی ایران برگزارشد، اظهارکرد: با تغییر ساختار اقتصادی که از گردآوری و دامداری به کشاورزی میرسیم وضعیت زنان تا قرن ۱۶ مطلوب بود؛ چون در جامعه کشاورزان زن و مرد در کنار یکدیگر کار میکردند و در این قرن مفهوم زن خانهدار مطرح میشود. با جداشدن محل کار و خانه از هم، زنان به خاطر بیماری و بچه در خانهها میماندند و زنان خانهدار به وجود آمدند. نتیجه این جدایی نگاه ابزاری به زن است بدین صورت که وقتی میخواهند به زن فکر کنند، یا از دید اقتصادی به زن دیده میشود یا به عنوان یک مادر احترامشان واجب است. وی افزود: نباید از نظر مادر به زن نگاه کنیم. یکچهارم زنان جهان شوهر ندارند و کسانی که شوهر هم دارند فرزندی ندارند. وقتی روی یکی از زمینهها و فعالیتهای زنان تمرکز میکنید، نگاه ابزاری به زن دارید. به همین دلیل است که مدافعان حقوق اجتماع زنان این نگاه را نمیپذیرند.
وی گفت: دموکراسی بدون وجود زن معنا ندارد. نگاه به زن باید نگاه کامل و کلی باشد نه ابزاری. طبق تحقیقی که در سال ۱۳۸۰ انجام دادم، متوجه شدم شهر مشهد اصلا برای زنان ساخته نشدهاست. معمولا ماشین در اختیار مرد است و زن مجبور است از وسایل حمل ونقل عمومی استفاده کند.این جامعهشناس در خصوص تحقیق خود درباره اتوبوسها تشریح کرد: ۱۷ سال پیش تحقیقم را در اتوبوس بررسی کردم. به همین دلیل از اتوبوسهایی که یکسوم ظرفیت آن برای زنان بود برای رفت و آمد استفاده میکردم، در ساعات مختلف اقشار مختلفی در اتوبوس حضور پررنگی داشتند؛ بدین ترتیب که در ساعت ۷ صبح کارگران زن، ۷:۳۰ دانشآموز و دانشجو، ساعت ۹ بازنشستهها و در ساعت ۱۰ صبح هم زنان خانهدار برای خرید و کارهایشان بیرون میآمدند. در خصوص مسائل و مشکلات شهر، چند مرد در راس تصمیمگیری هستند.
زنجانیزاده خاطرنشان کرد: موضوع امنیت زنان از اهمیت خاصی برخوردار است؛ پرستاری که تا ساعت ۲۲ کار میکند و بعد از تمام شدن آن میخواهد به خانه برود مجبور است سوار اولین ماشینی شود که برایش نگه میدارد اما معلوم نیست به مقصد میرسد یا خیر؛ اما در کانادا اتوبوسها موظف هستند از ساعت ۹ شب به بعد مسافران زن را در هر جایی که فاصله اتوبوس تا منزل کمترین باشد، پیاده کنند. وی ادامه داد: در جامعه پدرسالار زنها نیاز جنسی همسر را برطرف میکنند. در این جامعه اصولا همسر معنایی ندارد بجز اینکه مادینهای است که نیاز جنسی را برطرف کند. زیرگذرها و پلهای هوایی در تهدید زنان نقش پررنگی دارد؛ خیابان جایی است که ماشین با حداکثر سرعت و بدون مزاحمت حرکت کند و فرد پیاده موظف است از راه دیگری به آن طرف خیابان برود. پلهای هوایی محیط بستهای است که کسی داخل آن را نمیبیند. انسان در جامعه باید دیده و شنیده شود.استفاده از پله برقی و آسانسور تنها راه درست نیست چراکه در زمان قطع برق، نمیتوان از آنها استفاده کرد. در کشور چین فقط در چهارراهها پلهبرقی گذاشته شده، پیادهروها شیب ملایمی دارند و هر ۵۰ متر زیرگذر با چراغ برای عابران در نظر گرفتهشده است.
عضو اسبق هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران بیان کرد: در تمام مسائل شهر نمایندهای از زنان باید حضور داشته باشد. جابجایی زنان از نظر مکانی، زمانی و امنیت جلوههایی از تبعیض و نبود دموکراسی بین آحاد جامعه است. وقتی صحبت از دموکراسی میشود، باید هم مرد و هم زن حضور داشتهباشند. جامعهای که به زنان توجه نمیکند درواقع به فردایش توجه نمیکند چراکه آینده در دست زنان است. امنیت زنان تامین میشود به شرطی که تصمیم گیرنده تنها مرد نباشد. امنیت زنان بخشی از دموکراسی است. اگر اعتقاد به مردسالاری داریم باید زنان هم در آن شرکت داشته باشند.شهروند مسئلهای انتزاعی است، امروز زنان خانهدار هستند و شهروند به معنای شخص جوان است. زمانی که مسئله شهروند مطرح میشود، باید پرسید شهروند کیست و به چه معنا است؟. در کشورهای دیگر اولویت تمام خیابان، حرکتها، ماشینها و راهها با معلولان و پس از آن زنان است.زنجانیزاده ادامه داد: از دوران بچگی ترس در دختر وجود داشته و در زمان رانندگی این ترس خود را نشان میدهد، از طرفی متلکپرانیهای آقایان هم بر تمرکز و شیوه رانندگی آنها تاثیر میگذارد اما باید توجه کرد که زن تمدن بشریت را پایهگذاری کردهاست که یکی از راهکارهای این مشکلات را میتوان تصمیمگیرنده بودن زن دانست. مادامی که تبعیض علیه زن در جامعه وجود دارد، دموکراسی نداشته و مشکلات حل نمیشود.
وی عنوان کرد: در جامعه مردسالار مسئله جنسیت مطرح است. متاسفانه مردان و زنان، شخص مسن را به عنوان یک فرد در جامعه نگاه نمیکنند. اگر برابری در همه ابعاد نباشد، شهر خطرناک شده که منجر به از بین رفتن حقوق زنان خواهدشد. سیاست تضاد قدرت بین دو گروه نیست بلکه زندگی دستهجمعی و تفکر درباره آن است. زنان خواستار مشارکت سیاسی به معنای درست آن هستند. تا زمانی که تعریف عام سیاست در ذهن باشد، فعالیت اقتصادی در همه ابعاد نباشد و در حوزه فرهنگی چه از نظر زبان و چه از نظر هنر، شهرها تجلی تضاد، نابرابری جنسی و تبعیض است. باید تعریف خود را از دموکراسی عوض کرده و کرامت انسانی زن را به مقام مادر محدود نکنیم.این جامعهشناس گفت: انسان نیازهایی دارد که باید برآورده شود؛ سرکوب نیازها، آن را از بین نمیبرد و منجر به افسردگی خواهدشد و در نهایت به آسیبهای اجتماعی مثل فرار از خانه، ناامنی در خانه، فحشا و اعتیاد ختم میشود. بحران قبل از آسیب است. منظور از نهاد یک سیستم اجتماعی است که نیازها را برطرف میکند که در جامعه خانواده چنین نقشی را دارد. اگر سیستم عوض شد باید سایر بخشها هم تغییر کند و گرنه تعادل به هم میخورد. میتوان گفت بحران در اثر تغییر نکردن بقیه اجزا و به هم خوردن تعادل به وجود میآید.
زنجانیزاده تصریح کرد: در جامعهای که تکنولوژی تقریبا هر ۱۰ سال تغییر کرده و به روز میشود، طبیعتا فرد سرجای خود نمیایستد و او هم تغییر میکند؛ واضح است که مرد یا زن امروز، همان شخص ۵۰ سال پیش نیست و میداند و مجهز به امکانات است. در جامعه مردسالار، زنان باید هم زیبا باشند و هم زایا. زبان محور تفکر است و اگر زبان درست شود، فکر هم تصحیح میشود. در فرآیند رشد کودک به ترتیب تصور، تخیل، تکلم و تفکر شکل میگیرد که ابزار تفکر لغت است.حتی شریفترین مردان که در منصب امور هستند، مشکلات زنان را درک نمیکنند به همین دلیل مدیریت باید متشکل از زنان خانهدار، تحصیل کرده و تمام اقشار زنان باشد. وی ادامه داد: مسئله سن هم باعث درک نکردن مشکلات میشود همانطور که من ۷۶ ساله، مشکلات یک جوان ۲۵ ساله را نمیفهمم. اگر در هر کاری تفاوتهای قومی، طبقاتی و جنسی رعایت شود، مسائل پیچیده برطرف خواهدشد. طبق ساختار، کنشگر هستیم که متشکل از ویژگیهای قومی، طبقاتی و جنسیتی است. مرد با زن خود حس رقابت دارد اما با دختر خود نه، که نشاندهنده این واقعیت است که نابرابریها برای بعضی افراد خوشایند است اما اگر در موقعیتی دیگر قرار گیرند، شرایط فرق میکند.
عضو اسبق هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران در خصوص پوشش و حجاب دختران و زنان جامعه تشریح کرد: پوشش و لباس دختر و پسر بخشی از مالکیت او است. در غرب که پوشش منحط است، تفاوت لباس در دختران و مادران مشهود است و لباس و ظاهر فرد به معنای شخصیت فرد تلقی میشود. لباس یک فرد تحصیلکرده با بیسواد، دانشجو و استاد و مادر و دختر متفاوت است چراکه شخصیت هر یک با دیگری فرق دارد. زمانی اجبار در پوشش مطرح میشود که آگاهی نباشد. در جامعه پدرسالار زیبایی اهمیت دارد، ازدواج را قبول دیگری همانگونه هست میدانم که بعد از آن نمیتوان کسی را تغییر داد و باید این تغییر از مادر و خانواده صورت گیرد. باید در رابطه با فهم و شعور مرد و زن و ارتقای آن توجه ویژهای داشتهباشیم. در مسئله زن گرفتن نباید تمام حواس مرد معطوف فیزیک بدنی زن باشد. از طرفی باید توجه کرد که عفت و عصمت جز ویژگیهای انسانی و نه صرفا دختران است.زنجانیزاده تعریف سیاست از نظر زن ومرد را متفاوت از یکدیگر دانست و خاطرنشان کرد: مردان تعریف متفاوت از سیاست دارند بدین ترتیب که سیاست را جدال بین دو گروه یا دو مرد میدانند اما زنان در چنین جدالی شرکت نمیکنند و آن را سیاست نمیدانند چراکه خود را نردبانی برای به قدرت رسیدن دیگران قرار نمیدهند. در جامعه نابرابر مشارکتهای سیاسی منوط به انتخاب کردن است نه انتخاب شدن.زنان معتقدند نابرابریهای جنسیتی، زیستی نیست بلکه نتیجه نابرابری آموزشی است. مسئله سیاسی مردان این است که فلان کس بر رقیب خود پیروز شود و خوشحال هستند که زنی در این میان شرکت ندارد اما مسائل سیاسی برای زنان برای بدست آوردن برابری در همه ابعاد است.
وی گفت: به عنوان مادر برابری بین پسر و دخترم را از ابتدا شروع میکنم اما ممکن است تبعیض از این نقطه شروع شود که به دخترم میگویم چه لباس قشنگی داری و به پسر خود میگویم میخواهی چه کاره شوی؟. نیازی به رخ دادن انقلاب برای از رفتن چنین تبعیضهایی نیست بلکه رهایی زنان دست خودشان است. تجارب و اتفاقاتی که در فعالیتهای گروهی شکل میگیرد هرگز در فعالیتهای فردی دیده نخواهدشد.این جامعه شناس بیان کرد: زنانی در جامعه هستند که خود ضد زن بوده و برای حفظ جایگاه خود، زنان را کنار میزنند اما باید توجه داشت که با معاون شدن یک زن، مشکلات آنها حل نمیشود. مسئله زنان همبستگی است نه فردی. با افزایش آگاهی، آموزش همبستگی و پیوستگی زنان در جامعه حفظ میشود. در محیط آکادمیک حسادت، رقابت و همکاری وجود دارد. زنان باید یادشان باشد که همبستگی آنها منوط به همکاری همهجانبه خودشان است اما شدت و قدمت این موضوع در همه جای جهان متفاوت است. مسئله زنان هدیهای از جانب آقایان نبوده و نخواهدبود، تا زمانی که خودشان نخواهند، هیچ بهبودی رخ نخواهدداد.
زنجانیزاده گفت: راه رستگاری زنان به دو نکته ربط داده میشود، مجهز شدن به دانش آموزش و مجهز شدن به تفکر انتقادی. این نوع تفکر به معنای شناخت به منظور تغییر و بهبود است. هر چه تشکلهای زنان بیشتر باشد، مبادله اطلاعات و همبستگی زیاد میشود. مادامی که متوجه نقص زن و قانون نشویم و نخواهیم آن را تغییر دهیم جامعه مردان به زنان هیچ هدیهای نمیدهد. در قرن ۱۹ زنان فکر میکردند با مجهز شدن به دانش مشکل آنها حل میشود اما در قرن ۲۰ متوجه شدند باید به تفکر انتقادی تجهیز شوند که بتوانند بشناسند و تغییر دهند. مبارزه برای آزادی زنان قیمت دارد و به راحتی بدست نمیآید اما اگر این مبارزه فردی باشد محکوم به فنا است. جامعه زنان باید دانش و آگاهی را در مردان هم افزایش دهند. تا وقتی که تشکلها به دانش و تفکر انتقادی مجهز نشوند، مشکلات زنان کشور و جهان حل نخواهدشد.وی افزود: قانون بخشی از فرهنگ است. ارزشها، هنجارها و قوانین در گروه فرهنگ قرار میگیرد. زنان بیشتر با حوزه فرهنگی سروکار دارند. معجزه در یک لحظه صورت نمیگیرد بلکه قیمت دارد و زنان باید روی مسائل اساسی خود تمرکز کنند.