شيوع روزافزون اين اختلالات، يك زنگ خطر جدي براي حوزههاي مختلف سلامت به شمار ميآيد؛ رشد 35 برابري اوتيسم در چند دهه اخير و افزايش نرخ شيوع بيشفعالي در كودكان مدرسهاي تا 14 درصد، از جمله آمارهاي تكاندهنده بيماريهاي كودكان در سالهاي اخير است. اين ميزان از شيوع سرطان، ديابت و بسياري اختلالات ديگر كودكان به مراتب بيشتر ميباشد.
از همين رو بسياري از پدر و مادرها ميترسند، نگران هستند و به دنبال علل ايجاد اين اختلالات ميگردند تا بتوانند آنها را كنترل كنند و شايد از بروز اين اختلالات جلوگيري نمايند.
عوامل ژنتيكي
وجود سابقه فاميلي در پدر و مادر شانس بروز اختلالات رشدي و عقبماندگي ذهني در كودك را افزايش ميدهد. علاوه بر آن برخي از اختلالات رشدي كودكان ناشي از جهشهاي ژنتيكي است كه به علت مواجهه مادر باردار با موادي مانند جيوه، نيكل، كادميوم يا پرتوهاي مضر (ايكس، گاما و...) رخ ميدهد. زندگي در مناطق شهري با ارتفاعات بالا و افزايش رطوبت هوا نيز باعث كمبود ويتامين D شده كه رابطه مستقيمي با افزايش جهشهاي ژنتيكي دارد. به علاوه، سابقه خانوادگي يك اختلال ژنتيكي در خواهر و برادر يا بستگان درجه اول كودك، شانس ابتلاي وي را زياد ميكند. سابقه خانوادگي عقبماندگي ذهني ميتواند منجر به بروز مجدد آن يا منجر به اختلال ديگري مانند اوتيسم شود. لذا به زوجين توصيه ميشود در صورت وجود اختلالات ژنتيكي در خانواده مانند اوتيسم، عقبماندگي ذهني يا حتي اختلالات روانپزشكي حتماً از مشاوره ژنتيك و تستهاي تشخيصي زودهنگام استفاده شود.
عوامل محيطي
اين فاكتورها در دوران بارداري و بعد از تولد كودك منجر به بروز اختلالاتي در وي ميشوند. براي مثال، عفونتهاي دوران بارداري، ضربه به سر نوزاد تا سن دوسالگي و در معرض پرتوهاي مضر قرار گرفتن از عواملي هستند كه با كمي دقت ميتوان آنها را به راحتي كنترل نمود. گاهي اوقات اين عوامل منجر به بروز اختلالاتي مانند فلج مغزي ميشود كه به نوبه خود اختلالات رشدي ثانويه را در نوزادانشان ايجاد ميكند.
وضعيت اقتصادي و تحصيلي خانواده
مطالعات اخير حاكي از آن است كه بروز برخي بيماريها مانند اختلال اوتيسم در خانوادههايي با سطح تحصيلي و اقتصادي بالا بيشتر ميباشد. از طرف ديگر برخي بيماريها مانند فلج مغزي و عقبافتادگي ذهني بيشتر در خانوادههاي با سطح تحصيلات و وضعيت اقتصادي پايين ديده ميشود.
استرس دوران بارداري
دوران بارداري، دوران پراسترسي براي والدين مخصوصاً مادر ميباشد؛ مادران بايد بدانند كه استرس نه تنها تأثيرات مخربي بر رشد مغز كودك در دوران بارداري دارد بلكه رشد نوزاد پس از تولد را نيز تحت تأثير قرار ميدهد. اين استرس ميتواند شامل استرس روند بارداري، زايمان، وقايع ناگوار مانند سيل، زلزله، از دست دادن شغل يا مرگ يكي از بستگان باشد. لازم به ذكر است كه زنان باردار بايد تكنيكهاي كاهش استرس مانند انقباضات عضلاني و تنفس صحيح را ياد گرفته و آن را در موارد لزوم به كار گيرند. اين تكنيكها نه تنها به آرامش بيشتر مادر و افزايش اكسيژنرساني جفت كمك ميكند بلكه نوزاد نيز به طور غير مستقيم از آن سود ميبرد.
سن والدين
اگرچه تاكنون تأكيد زيادي روي سن مادر بوده است ولي سن پدر نيز در سلامت نوزاد مؤثر است. تحقيقات اخير نشان دادهاند كه افزايش سن مادر در بروز اختلال عقبماندگي ذهني و افزايش سن پدر در بروز اختلال اوتيسم ميتواند تأثيرگذار باشد. بنابراين بايد والدين از همان اوايل شروع زندگي يك برنامهريزي دقيق براي زمان بارداري داشته باشند تا از تأثيرات مخرب سن بر ايجاد اختلالات رشدي كودكانشان جلوگيري كنند.
جنسيت كودك
برخي از اين اختلالات در پسران بيشتر از دختران ديده ميشود. مثلاً اوتيسم، بيشفعالي و اختلالات خواندن بيشتر در پسران ديده ميشود ولي در صورت بروز در دختران از شدت بالاتري برخوردار هستند. عامل جنس قابل كنترل نيست ولي علم به آن ميتواند در تشخيص و درمان به موقع و در زمان مناسب مؤثر باشد.
فرزند اول
بروز برخي بيماريها مانند اوتيسم در اولين فرزند خانواده بيشتر از ديگر فرزندان ديده ميشود. آگاهي به اين موضوع توجه والدين را در ارزيابيهاي اوليه بيشتر جلب خواهد كرد.
طول مدت بارداري
نوزاد زودرس (تولد پيش از 37 هفته حاملگي) بيشتر در معرض مشكلات و اختلالات رشدي قرار دارد. توصيه ميشود والدين با نكتهبيني و دقت بيشتري اين نوزادان را زير نظر بگيرند تا در صورت مشكوك شدن به وجود علامتي در وي هر چه سريعتر آن را با پزشك معالج در ميان بگذارند.
شرايط نوزاد
وزن، قد، دور سر، وضعيت تنفس يا رنگ پوست نوزاد از عواملي هستند كه ميتواند پيشبينيكننده نيازهاي آينده نوزاد باشد. مثلاً نوزادي كه با كمبود اكسيژن به دنيا آمده است مستعد اختلالات عقبماندگي ذهني و مشكلات ديگر مانند توجه و تمركز ميباشد. بنابراين والدين بايد از شرايط پزشكي نوزاد خود آگاه بوده و بدانند كه اين شرايط در رشد كودك تأثيرگذار خواهد بود. براي نمونه يك نوزاد ميتواند در اثر تشنج به تأخير رشدي دچار شود، تا سه ماهگي گردن نگيرد يا در نشستن و ايستادن دچار تأخير شود. هر چند ضرورتاً تشنج باعث تأخير رشد نميشود ولي بايد والدين اين نكات را جدي بگيرند. همراهي اختلال اوتيسم با تشنج در30 درصد موارد شاهد همين مدعاست.
فقر محركهاي محيطي
گاهي اوقات نوزاد متولد شده در محيطي قرار ميگيرد كه عاري از محركهاي محيطي است. با توجه به اينكه نوزاد در محيط اطراف خود شروع به كسب تجربه و مهارت ميكند، عدم وجود اين محركها فرصت تجربهاندوزي را از نوزاد گرفته و وي با تأخير رشدي مواجه ميشود. توصيه ميشود كه والدين از محركهاي صوتي، بينايي و لامسه براي نوزادشان استفاده كنند تا وي از اين محركها كه پايه كسب مهارتهاي بعدي است محروم نباشد. بايد توجه داشت كه شدت اين محركها در حدي باشد كه كودك از آنها لذت برده و آزرده نشود.
و...عوامل ذكر شده ممكن است به تنهايي چندان نگران كننده نباشند اما با افزايش و تجمع عوامل خطر، شانس بروز اختلالاتي مانند اوتيسم و عقبافتادگي ذهني به طور جدي افزايش مييابد. با توجه به دشواريهاي تشخيصي در سال اول زندگي كودك توصيه ميشود بر اساس جدول زمانبندي كسب مهارتهاي كودك نرمال، هر چند وقت يك بار به ارزيابي كودك خود بپردازيد تا در صورت مشاهده هرگونه تأخير رشدي يا علامت غيرعادي به پزشك مراجعه كرده و اقدامات لازم مانند مداخلات پزشكي، توانبخشي و روانشناختي را آغاز كنيد. مداخلات را ميتوان از سنين بسيار پايين براي اين كودكان آغاز نمود. كادر پزشكي بر اساس اختلال موجود داروهايي تجويز ميكند كه منجر به مهار برخي علائم بيماري ميشود.
متخصص تغذيه توصيههاي غذايي لازم و روانشناس در جهت بهبود مشكلات رفتاري كودك، حمايت از خانواده و كاهش استرس وارده به آنها اقدامات لازم را انجام ميدهند. همچنين توانبخشي ميتواند به كسب استقلال در مهارتهاي روزمره زندگي كمك كند. در پايان لازم به ذكر است كه والدين بايد عوامل خطري كه مستعدكننده نوزادشان به اختلالات رشدي ميشود را بشناسند و در صورت امكان از آنها اجتناب كنند ولي در صورت بروز اختلال، تلاش كنند با برنامهريزي درست، راهكارهاي مؤثري براي بهبود شرايط بيابند. هر چند كودكان مبتلا به اختلالاتي مانند اوتيسم مشكلات فراواني به همراه خود دارند اما زندگي با آنها يك فرصت استثنايي است كه ميتوان از آن بهره بسياري برد.