درهمین ارتباط جلال میرزایی اظهار داشت: افزایش حضور نظامی امریکا در منطقه با توجه به اقداماتی که در یک سال اخیر انجام داده و نیز تهدیداتی که مرتب بیشتر میشود، قدری مخاطره آمیز به نظر میرسد و علاوه بر نگرانیها، تأثیرات خود را در اقتصاد ایران نیز میگذارد.وی گفت: تحریمهای همه جانبه از سوی آمریکا، به چالشی برای ما تبدیل شده و ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم؛ اما اینکه ما با این چالشها باید چگونه برخورد کنیم و راهبرد ما برای برون رفت از این مشکلات چه باید باشد، مهم است. به نظر من، ما در خصوص این موضوع در محافل سیاسی و اتاق فکر زیاد کار نکرده ایم.این نماینده مجلس ادامه داد: اغلب رسانههای داخلی ما عمدتا تحلیلهایی که اتاقهای فکر وابسته به مؤسسههای پژوهشی امریکایی و اروپایی نیستند را ترجمه میکنند و بیرون میدهند؛ برای مثال تحلیل آنها درباره گام بعدی آمریکا و واکنش ایران مدام از سوی این پژوهشکدهها منتشر میشود.طبیعی است که آنها با نگاه به منافع خود، موضوعات را تحلیل میکنند؛ اما ما با نگاه به منافع ملی تحلیلهای راهبردی نداریم، جلساتی هم که در این مدت در مجلس برگزار شده، فاقد این ویژگیها بوده و هیچ زمانی درباره ابزارهای در دسترس و یا اینکه از این ابزارها به چه نفع استفاده میکنیم، بحث نشده است.
وی همچنین یادآور شد: با مرور موضع گیریهایی که طیفهای مختلف و مسئولان داشتند، میتوان این استنباط را کرد که با توجه به یکسری مفروضات، راهکارهایی ارائه میشود. بسیاری بر این باورند، هم اکنون زمان مذاکره نیست، چون این کار در این موقعیت به معنای تسلیم است. برخی نیز صحبت از انتخابات ۲۰۲۰ میکنند تا ببینند در امریکا چه اتفاقی خواهد افتاد و عدهای دیگر نظر به ادامه مقاومتها دارند.برخی هم از دور زدن تحریمها دفاع میکنند و در این میان عدهای دیگر نیز روی کمک کشورهایی همچون چین و روسیه حساب کرده اند. این در حالی است که فرض را بر این گذاشته ایم جنگی نخواهد شد و آن را به مانند یک جنگ هراسی تلقی میکنیم و با توجه به همین مفروضات راهکار ارائه میدهیم و می گوییم آمریکا توان مقابله با ما را ندارد و در این بین از چین و روسیه و برخی اروپاییها انتظار داریم به کمک ما بیایند. اما اینکه این مفروضات چه میزان با واقعیتهای موجود مطابقت دارد، جای بحث است!
میرزایی گفت: اگر میخواهیم برنامه ریزی کنیم، باید احتمال هر چیزی را بدهیم و حتی گزینه جنگ را هم نباید دور از ذهن بدانیم و متناسب با آن برنامه ریزی داشته باشیم. آمریکاییها به دنبال این هستند که با استفاده از سیاست ایجاد تنش، راهی برای مذاکره پیدا کنند؛ سیاستی که در مورد کره شمالی نیز اعمال شد، ولی کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و ژاپن که در اطراف کره شمالی هستند، هیچ یک خواهان جنگ نبودند و همین باعث میشود جنگی در آن منطقه رخ ندهد، ولی موضوع درباره ایران کاملا متفاوت است.وی در ادامه افزود: کشورهایی مانند عربستان و امارات در خلیج فارس، خود از حامیان جنگ هستند و بعید نیست آنها سناریویی طراحی کنند و آمریکا را در یک عمل انجام شده قرار دهند و او را وادار به جنگ با ما کنند. ما قبلا نگران این بودیم که سرمایه گذاری خروجی در کشور کم شود، ولی قطع شده است. قبلا نگران این بودیم که ریسک سرمایه گذاری خارجی کم شود، ولی الان دیگر اصل سرمایه گذاری نداریم. ما باید نرخ بیکاری و افزایش قیمتها و بحران اقتصادی در کشور را که ناشی از این تنش هاست، بپذیریم.وی در پاسخ به این که هم اکنون چه باید کرد، گفت: در این مدت، اروپاییها غیر از اظهار تأسف، هیچ کار دیگری نتوانستند انجام دهند. چینیها هم حتی واردات نفت خود از ما را کم کردند و روسیه هم به همین شکل و همه به فکر منافع خود هستند.
باید با در نظر گرفتن همه راهکارها به سمت منافع و امنیت کشور حرکت کنیم، یکی از راهکارها بالا بردن انسجام در کشور است. به باور من، افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی باعث بالا رفتن این انسجام در میان مردم و حتی نخبگان خواهد شد و اگر اتفاقی در داخل رخ دهد که باعث از بین رفتن این انسجام شود، موقعیت ما را در مذاکرات ضعیفتر خواهد کرد.وی گفت: منتقدان دولت میگویند اگر سال گذشته موضوع دی ماه ۹۶ رخ نمیداد، آمریکا از برجام خارج نمیشد، اما پس از حوادث دی احساس کردند که تحریمها اثر داشته و تصمصم گرفتند که خارج شوند. اگر در آینده ما حوادثی از این دست داشته باشیم که کشور دچار درگیری شود، موقعیت ما را تضعیف خواهد کرد.وی در پاسخ به این که به نظر شما باید به سمت مذاکره با آمریکا برویم یا خیر، گفت: مذاکره، گاه راهبرد است و گاه تاکتیک. امروز ما باید برنامه مشخصی داشته باشیم و اگر میخواهیم مذاکره کنیم، زمان را در نظر بگیریم و موقعیت سوزی نکنیم، و برنامه ریزی کنیم و بدانیم چه کاری ما را در موقعیت بهتر برای مذاکره قرار میدهد.مذاکره به عنوان تاکتیک در شرایط موجود، میتواند ریسک اقتصادی را پایین بیاورد و فعالان را برای آینده امیدوار کند و این گونه هم تلقی نشود که مذاکره به معنای تسلیم است؛ من مذاکره را تسلیم شدن نمیدانم.