در پاسخ این اظهارات، اشاره به چند نکته لازم است:
۱. طبق اسناد موجود، نه تنها مردم کشور ما، بلکه سیاستمداران دنیا نیز به سیّاس و زیرک بودن آقای هاشمی رفسنجانی، معترف اند و اذعان دارند.
۲. شریعتمداری در حالی آقای هاشمی را متهم به ساده اندیشی میکند که حتی همه دوستان ایشان نیز هوشمندی را از اوصاف ویژه او میشمارند؛ به طوری که اگر کسی در اینترنت جستجو کند به موارد بیشماری بر میخورد. اکنون تنها به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
* سلیمی نمین: «هاشمی چپ و راست را بازی داد.»
* ترقی: «هاشمی ۸۴ ولایتی را بازی داد و الآن روحانی را!»
* عزتالله مطهری: «هاشمی اجازه نمیداد ساواک با او بازی کند و با هوشمندی بازجوها را میپیچاند.»
* حسین فدایی: «من فکر میکنم آقای هاشمی به لحاظ سیاسی فرد زیرکی است.»
۳. روزنامه کیهان، در سال ۱۳۸۲ مصاحبهای ۱۶ ساعته با آیت الله هاشمی ترتیب داد که مجموعه آن مصاحبه در کتابی با عنوان «بیپرده با هاشمی رفسنجانی» از سوی مؤسسه کیهان منتشر گردید و آقای شریعتمداری در مقدمه آن کتاب نوشت: «... هاشمی، اگرچه از قدرت تحلیل و هوش سرشاری برخوردار است و کمتر اتفاق میافتد که در استدلال و احتجاج کم بیاورد...»
۴. آقای شریعتمداری همچنین در بخش دیگری از همین مقدمه نوشته است: «او (آقای هاشمی ـ لابد ساده اندیش موجّه ـ)، از نخستین روزی که جرقه انقلاب اسلامی زده شد تا هنگام پیروزی و از آن پس، طی ۲۵ سال گذشته، همواره در اولین حلقه یاران امام (ره) و در شمار تعداد کمشمار مسئولان عالیرتبه نظام بوده است. شخصیت مطرح و مؤثر در مبارزات منجر به پیروزی نهضت امام خمینی (ره)، عضویت در شورای انقلاب، ریاست مجلس شورای اسلامی، فرماندهی جنگ در سالهای پرتبوتاب، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله مسئولیتهای ثبت شده در کارنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی (ساده اندیش!) است... و البته، باید مسئولیت اثرگذار، امّا تعریف نشده دیگری نیز به این فهرست افزوده شود... او تاریخ انقلاب اسلامی را با بسیاری از جزئیات آن در سینه داشت و علاوه بر سرفصلها، سایهروشنهای راه طی شده را نیز میشناخت.»
روشن است که این حضرات، از هوشمندی و سیاست هاشمی در بیاثر کردن تخریبها و خدعههایشان آگاهند و از اینکه تمام نقشههای چندین سالهشان در حذف او از گردونه انقلاب، برآب شده، بینوا و مستأصل شدهاند. پس اگر میبینید که به «ساده اندیشی» متهمش میکنند، نه اینکه بر آن باور دارند، بلکه اینها همه برای فرو نشاندن خشم است و خالی کردن دل از دشمنی و کینه!
اما به فرموده حضرت امام (قدّس سره): «باید توجه به این معنا بکنید که ما یک روز دیگر هم داریم (قیامت و یوم الحساب). این را شک نکنید. ما یک روز محاسبه داریم، از همه چیزها محاسبه مىشود. آن روز خود انسان خودش را محاسبه مىکند، آن روز قلمها مىآیند شهادت مىدهند، دستها شهادت مىدهند، چشمها شهادت مىدهند. انسان خودش آن روز محاسبه خودش را مى کند. ما یک همچنین روزى را داریم. دیر و زودش خیلى مهم نیست، اما هست یک چنین روزى...»
(سخنرانی در جمع کارکنان روزنامه کیهان ـ خرداد ۱۳۶۰)
«... شما هیچ کس را دشمن خودتان حساب نکنید. نمىگویم صدام را هم دشمن حساب نکنید اما اینهایى که الآن متکفل امور کشور هستند، هیچ کدام دشمن نیستند با هم؛ سلیقههاى مختلفى دارند. این سلیقههاى مختلف، روى یک ـ مثلا ـ انگیزههایى که هست در نفس انسان، این سلیقههاى مختلف به صورت مخاصمه درمىآید. روزنامهها نباید صورت مخاصمه با کسى داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمىشود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پاى انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد؛ براى اینکه اصلاح بشود جامعه...» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۴۰۱)