گروه بینالملل: بیبیسی در گزارشی به مناسبت فوت محمد مرسی رییسجمهور سابق مصر نوشت:
کسی که آرزوی هشتاد ساله اسلامگرایان مصر را برای دستیابی به قدرت برآورد و نخستین رهبر مصر شد که با صندوق رأی به قدرت رسید، نامش نه تنها در تاریخ این کشور بلکه بر پیشانی اسلام سیاسی نقش خواهد بست، هرچند دستیابی اش به این جایگاه را باید به پای تصادف و تقدیر نوشت.
محمد مرسی را پیش از آنکه نامزد اخوان المسلمین برای ریاست جمهوری شود، کمتر کسی میشناخت. اگر نامزد اصلی اخوان، خیرت شاطر با منع قانونی به سبب تابعیت آمریکایی مادرش روبرو نمی شد، شاید مرسی همچنان در گمنامی میماند. پیروزی اش در انتخابات هم با اکثریتی اندک و آن هم پس از کشیده شدن رأی گیری به دور دوم بود. درست در هفتمین سالگرد همان روزی هم جان سپرد که در دور نخست انتخابات، یکی از دو نامزد پیشتاز شده بود. ریاست جمهوری یکساله اش، دورانی آشفته بود: هرج و مرج بازمانده از انقلاب همچنان حاکم بود و بی تدبیریهای اسلامگرایانی که تجربه ای در کشورداری نداشتند، اعتراض برمی انگیخت اما علاوه بر اینها کارشکنی هم علیه مرسی فراوان میشد و چوب لای چرخ حکومتش زیاد میگذاشتند. نقشه کشیدن برای به زیرکشیدنش از قدرت، از همان روزی آغاز شد که به قدرت رسید.
رسانه های مصری عموما در مالکیت سرمایه دارانند و صاحبان سرمایه دل خوشی از مرسی نداشتند. رسانه ها در سراسر دوران حکومت محمد مرسی شمشیر را علیه او از رو بسته بودند. در فرهنگ لطیفه پرداز مصری، بازار طنز و مسخره مرسی هم داغ بود. خودش هم البته کم سوژه به دست طنز آوران و هجویه پردازان نمی داد. هر از گاهی هم بحران اقتصادی مشکوکی به پا میشد. سرانجام جنبشی به نام تمرد به راه افتاد که از فضای مجازی به خیابانها رسید و جمعیتی انبوه را که کم از انقلاب مصر نبود، بسیج کرد. تیر خلاص را هم ارتش با کودتا زد.
پیروزی محمد مرسی در انتخابات، اسباب خشنودی آیت الله خامنهای رهبر ایران شد که از جوانی دلبسته اخوان المسلمین بود و انقلاب مصر را هم، با آنکه به اذعان خود اخوانالمسلمین، اسلامگرایان نقشی در آن نداشتند، بیداری اسلامی نام نهاده بود. اما تصور ایران که مرسی به قهر سی ساله دو کشور پایان میدهد، باطل از آب درآمد. محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت در سفر به مصر جز تحقیر ندید. مرسی را هم که به تهران دعوت کردند، جز تحقیر میزبان رهاوردی نداشت. بیش از چند
همسر خیرت شاطر، یکی از اعضای بلندپایه اخوان المسلمین میگفت در زمان حسنی مبارک وقتی برای ملاقات با همسرم به زندان میرفتم، زندانبانان با احترام با من رفتار میکردند چون اخوانیها را مردمی دیندار و شایسته احترام میدانستند اما اکنون که دوباره شوهرم زندانی شده، هر گاه برای ملاقاتش به زندان میروم، همچون کفار با من برخورد میکنند!
ساعت در تهران نماند و حاضر نشد به دیدار آیت الله خامنهای برود. با علم به ناخشنودی شیعیان از ابوبکر و عمر و عثمان، در سخنرانی در جمع سران جنبش عدم تعهد در تهران، به ستایش از این سه خلیفه پرداخت، حال آنکه ستایش از خلفا حتی بر منابر متعصب ترین سخنرانان مذهبی اهل سنت هم رسم نیست. سپس سخنانش را با انتقاد تند از سیاست ایران در سوریه ادامه داد.
علاوه بر این دهن کجی، در عمل هم علیه ایران گام برداشت. کوشید قاهره را مرکزی برای مخالفان سوری کند. جدایی خواهان عرب خوزستانی در قاهره همایش برگزار کردند و معاون محمد مرسی برایشان سخنرانی کرد. اقلیت کوچک شیعیان مصر در دوران ریاست جمهوری او آماج آزار و خشونت شد و در یک مورد، چهار نفر شیعه را در قاهره کشتند و تکه تکه کردند. با این حال، جمهوری اسلامی از سرنگونی حکومت محمد مرسی ناراحت شد. سالها بعد فاش شد که هنگامی که رهبر ایران خبردار میشود که سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، از سقوط مرسی ابراز خوشحالی کرده، نارضایتی خود را به او ابلاغ میکند و پیام میدهد: درست است که اینها (اخوان المسلمین) اشتباه کردند اما به هر حال تجربهای هشتاد ساله در مصر شکست خورد.
موضع گیری های این چنینی در ایران و تبلیغات ضد اخوانی پس از سقوط محمد مرسی در مصر، در هر دو کشور این باور غلط را آفرید که گویا مرسی به ایران نزدیک بوده و رابطه دو کشور در زمان او بهبود یافته و رو به دوستی رفته است، حال آنکه درست برعکس، پس از کودتا علیه مرسی، روابط ایران و مصر گرچه عادی و دوستانه نشد اما از آن تنشزدایی شد. اگر حکومت محمد مرسی ادامه مییافت، بویژه با توجه به اینکه میخواست مصر را هم در جبهه سوریه فعال کند، چه بسا رابطه دو کشور روندی خصمانه هم به خود میگرفت اما در پی کودتا علیه مرسی، مخالفان فعال سوری از مصر اخراج شدند، سفارت سوریه در قاهره بازگشایی شد، آزار شیعیان متوقف شد و مصر از هر گونه اقدام تنش آمیز علیه ایران خودداری کرد.
سقوط محمد مرسی، جنبشی ریشهدار و تاریخی همچون اخوان المسلمین را وارد تاریکترین دوران حیات خود کرد. این جنبش که حتی در اوج سرکوبگریهای جمال عبدالناصر فعال مانده بود، از سویی آماج کشتار و بازداشتهای گسترده و مجازاتهای سنگین هواداران و اعضایش شد و از سوی دیگر، چنان موجی از تبلیغات علیه آن به راه افتاد که در ذهن بخش عمده ای از مردم مصر چهره ای منفور و شیطانی یافت. همسر خیرت شاطر، یکی از اعضای بلندپایه اخوان المسلمین میگفت در زمان حسنی مبارک وقتی برای ملاقات با همسرم به زندان میرفتم، زندانبانان با احترام با من رفتار میکردند چون اخوانیها را مردمی دیندار و شایسته احترام میدانستند اما اکنون که دوباره شوهرم زندانی شده، هر گاه برای ملاقاتش به زندان میروم، همچون کفار با من برخورد میکنند!
اینکه نخستین رئیس جمهوری که با انتخابات بر سر کار آمده، در دادگاه جان بسپارد، در هر کشوری میتوانست موجی از خشم بیافریند و رخدادی بزرگ رقم بزند اما در چنین فضائی که علیه اخوان المسلمین در مصر شکل گرفته، بازتاب مرگ محمد مرسی را بیشتر در خارج از کشورش و در بیان کسانی چون رئیس جمهور ترکیه میتوان دید که او را شهید توصیف کرده است.