درگذشت قهرمان سابق جودوی آسیا بعد از طی 4 سال بیماری اعصاب اتفاق تلخی بود برای جامعه جودوی کشور. کاظم صاحب فن گهواره که شباهتی زیاد به فن «سر و ته یکی» کشتی گیران دارد. با استعداد ناب خود خیلی زود ستاره جودوی ایران در سالهای پایانی دهه 90 میلادی شد. او ميتوانست به موفقیتهای زیادی دست یابد اما دعواهای همیشگی این فدراسیون رزمی دودش فقط به چشم قهرمانانش رفت. امیر قمی مربی ساریخانی از شاگردش میگوید. بغض میکند وقتی از او حرف ميزند و میگوید: «سوختم. پسرم را از دست دادم. هم کاظم و هم بقیه بچههای شهرری. آنها قربانی شدند چون شاگردان من بودند. کاظم استثنایی بود. از همان 10 سالگی که تمرینش را با من شروع کرد، همیشه میدانستم قهرمان میشود. ولی بلایی به سرش آوردند که نابود شود. قبل از المپیک سیدنی مصدومش کردند و با کتف پاره آتیه اش را نابود کردند.»
قمی پیش ميرود تا به ماجرای اعزام ساریخانی به عربستان ميرسد و ميگوید:« یک روز به من زنگ زد و گفت دارم ميروم عربستان. از فدراسیون مربی خواسته بودند و فدراسیون وقت هم کاظم را برای کار معرفی کرد. این بچه وقتی عازم عربستان ميشود و چیزهایی ميبیند که نباید ميدیده. آنها را از روی سادگی به مسئولان فدراسیون ایران ميگوید. آن هم پشت خط تلفن و از همان روز شرایطش به کلی عوض ميشود. خودش ميگفت از آن لحظه به بعد در عربستان با او بد شدند. ميگفت آخرش هم با سیب زمینی سرخ کرده که خیلی دوست داشته مسمومش ميکنند. بعد از آن چند ماهی را با دستبند به همه جا ميبردندش و بعد هم که برگشت ایران، نزدیک دو سال در بیمارستان بستری شد.»
کاظم روزگار شیرین قهرمانی اش خیلی زود ميگذرد. مربیگری برای او اما خوشایند نیست. عربستان نه فقط سکوی پرتابش نمی شود که زندگی اش را به سراشیبی تلخ تنهایی مياندازد. بیماری، مشکلات و بی مهری. او این قهرمان صاحب سبک، زندگی اش با مخارج درمان به چالش کشیده ميشود و... قمی ميگوید:« خرج درمانش کمرشکن شده بود. صندوق حمایت هم آنچنان که باید و شاید هوایش را نداشت. یک روز زنگ زد و گفت با شکایت رئیس صندوق حمایت بردندش کلانتری تا بازداشتش کنند. بنده خدا زود عصبی ميشد. بیماری اش سخت بود و هزینههایش کمر شکن. بی مهری هم که کم ندید. این بچه هیچ چیز در زندگی اش نمانده.
خدا به خانواده اش صبر بدهد. کاظم که در تنهایی رفت کاش فکری برای پسرش بکنند. کاظم کم برای ورزش ایران خدمت نکرده. البته باز من از آرش میراسماعیلی و رستگار تشکر ميکنم که کمی یاد این پسر بودند ولی حیف است که با رفتن کاظم پسرش را یادمان برود. برای پدرش که ورزش ایران کاری نکرد کاش نگذارند پسرش از ورزش متنفر شود که پدرش را از او گرفته. بچه کاظم اینقدر درد داشت که گاهی با قرصهایی که ميخورد اصلا ساعتها و گذشت شان را متوجه نمیشد. یک روز دیدم پاهایش زخم است، گفتم کاظم چه کار کردی با خودت گفت 15 ساعت خوابیده و یکی از پاهایش روی پای دیگر مانده و باعث خونمردگی شده است. او بعد از اتفاق عربستان سختیهای زیادی کشید. خدا بیامرز خیلی زود و تلخ از بین مان رفت. قدرش دانسته نشد و ورزش مان پرپرش کرد.»
هاشمی رفسنجانی میاد کرمانشاه
این مراسم از ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه روز دوشنبه در مسجد جامع کرمانشاه برگزار خواهد شد.
عذر که این خبر اینجا دادم (145959)