به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴ ساعت ۱۹:۴۰
کد مطلب : ۱۸۱۷۹۷
هر اندازه که اروپا برجام را نقض کند ما هم واکنش نشان خواهیم داد

ولایتی: گام دوم ما شانزدهم تیرماه آغاز می‌شود

گروه سیاسی: مشاور رهبر انقلاب در امور بین‌الملل با بیان اینکه، با بیان اینکه گام دوم نیز از شانزدهم تیرماه ۱۳۹۸ آغاز می‌شود و میزان غنی‌سازی اورانیوم از حد 3/67 (سه-ممیز-شصت‌وهفت صدم) درصد جلوتر خواهد رفت و تا هر جایی که مورد نیاز فعالیت‌های صلح‌آمیز ما باشد، خواهد رسید گفت: ایران پس از خروج یک‌طرفه‌ دولت ایالات متحده از این معاهده، فرصتی طولانی به اروپا داد تا اقدامی در جهت انجام تعهداتشان نسبت به برجام انجام دهد. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفتگویی با علی‌اکبر ولایتی، به بررسی اقدامات متقابل جمهوری اسلامی در قبال نقض برجام پرداخته است که متن آن را در ادامه می‌حوانید.
ولایتی: گام دوم ما شانزدهم تیرماه آغاز می‌شود
جمهوری اسلامی ایران پس از خروج آمریکا از برجام فرصتی طولانی به اروپا داد که رئیس جمهوری از آن به صبر استراتژیک تعبیر کرده است؛ برای این که ببینیم اروپا چقدر به تعهداتش نسبت به برجام و منافع اقتصادی جمهوری اسلامی پایبندی نشان می‌دهد. آن‌چه که شایسته و بایسته و مطابق تعهدات بود، تا این‌جا اتفاق نیفتاده. تحلیل شما در مورد تعهدات برجامی اروپا نسبت به اینستکس چیست و این چه نسبتی دارد با آن‌چه که واقعا اروپایی‌ها به آن متعهدند و باید انجام بدهند؟
جمهوری اسلامی ایران به کلیه‌ی تعهداتش طبق برجام عمل کرده ولی طرف مقابل اقدامی نکرده و حتی درست در جهت مخالف آن گام برداشته که قبل از برجام چنین اقداماتی سابقه نداشت و گویی فرصتی پیدا کرده باشند که از برجام سوء استفاده کنند و موارد اضافه‌ای را هم بر آن افزوده‌اند. این که اول آمریکا و بعد اروپایی‌ها مدعی‌اند -و البته اروپایی‌ها کمتر از آمریکایی‌ها- که روی این خواسته‌ غیر قانونی و غیر مشروع تکیه کرده‌اند که ما برای دفاع از خودمان منتظر باشیم که اروپایی‌ها چه نسخه‌ای صادر می‌کنند تا ما سیستم دفاعی خودمان را مطابق همان پیش ببریم و یا مثلا برای حضور ما در منطقه و همکاری با کشورهای همسایه و منطقه‌ برای ما تکلیف تعیین کنند. ‌آن‌ها معتقدند و در این زمینه تبلیغات بسیاری می‌کنند که ایران نباید در منطقه حضور جدی داشته باشد. این‌ها خواسته‌هایی کاملا غیر قانونی، نامشروع و غیر قابل قبول است. بنابر این اگر ما بخواهیم جمع‌بندی کنیم، از رابطه‌ی ما و مجموعه‌ی ۱+۵ البته اگر روسیه و چین را مستثنی کنیم، بقیه نه‌تنها به تعهد خودشان عمل نکرده‌اند، بلکه مقدار زیادی هم توقعاتشان را بالا برده‌اند. گویی به زعم ‌آن‌ها این گام اول بوده که ایران برداشته و حالا باید گام‌های دیگر را هم بردارد! کاملا یک حالت زورگویانه.
چرا سازوکار مالی که اروپایی‌ها از آن صحبت می‌کنند، نسبت به تعهدات برجامی ‌آن‌ها نا کافی است؟
اصلا برجام یک تعهد موافقت‌شده بین جمهوری اسلامی ایران از یک طرف و پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و آلمان از طرف دیگر بود تا ما کار هسته‌ای را به صورت محدود و برای یک مدت مشخصی دنبال کنیم و سقف دستاوردهامان را از حدی که قبلا بوده، کاهش بدهیم به حدی که با ‌آن‌ها توافق کرده‌ایم. یعنی میزان ذخیره‌ی اورانیوم غنی‌شده‌ی ما از ۳۰۰ کیلو بیشتر نشود و میزان پروتونیوم آب سنگین اراک هم مثل گذشته‌اش بیش از اندازه‌ی مورد توافق نباشد و آن هم البته برای مدت محدود. تعهد طرف ایرانی محدود کردن موقت فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای است برای یک مدت مشخص و طرف مقابل در ازای این متعهد شده که تسهیلات لازم برای مبادلات تجاری و پولی ما را به صورت طبیعی فراهم نماید و محدودیت‌های قبلی را بردارد، چون طبیعتا هر کشور مستقلی در دنیا حق دارد که با دیگر کشورها تجارت کند و بفروشد و بخرد و مبادله‌ی پولی هم کند. این‌ها اما به صورت نامشروع به لحاظ قوانین بین‌المللی و با تحریک و پیشتازی آمریکا محدودیت‌هایی را برای ما قائل شدند. مع ذلک قول دادند و مکتوب تعهد کردند که موانع مبادلات تجاری و فعالیت های اقتصادی و پولی ما را بردارند که نکردند و بلکه سخت‌تر از قبل هم شد. بنابراین ما از آن ها کاملاً طلب‌کار هستیم بابت اقداماتی که باید می‌کردند و نکردند، بلکه یک نقاط منفی دیگری را هم بر آن افزودند و کار را به جای غیر قابل قبولی رسانند.
حالا در این فضایی که شاهد نقض تعهدات از طرف اروپایی هستیم و آمریکایی که اساساً خارج شده از برجام، به نظر شما اقدامات بایسته‌ی جمهوری اسلامی پس از انقضای مهلت اروپایی‌ها چه می‌تواند باشد
به همین ترتیبی که مورد اجماع جمهوری اسلامی ایران است و همه‌ی جناح‌های داخلی ما به آن پایبندند، چه مجلس و چه دولت، چه آن‌هایی که مستقیم و غیر مستقیم دخیل هستند، هرکسی که مسئولیتی دارد در جمهوری اسلامی به نوعی و با این کار ارتباط پیدا می‌کند، همه با هم اتفاق نظر دارند در مورد آنچه که انجام شده و آقای روحانی هم روز چهارشنبه به‌صراحت بیان کردند. این نتیجه‌ی اجماع تمام اعضا و ارکان حکومت است و بدون تردید آن‌چه که گفته شده، عمل خواهد شد. یعنی گام اول در مورد میزان اورانیوم غنی‌شده برداشته شده و از ۳۰۰ کیلوگرم جلوتر رفته است. گام دوم نیز از شانزدهم تیرماه ۱۳۹۸ آغاز می‌شود و میزان غنی‌سازی اورانیوم از حد 3/67 (سه-ممیز-شصت‌وهفت صدم) درصد جلوتر خواهد رفت و تا هر جایی که مورد نیاز فعالیت‌های صلح‌آمیز ما باشد، خواهد رسید. مثلا برای این که ما بتوانیم از اورانیوم در رآکتور بوشهر استفاده کنیم، باید غلظتش حدود ۵ درصد باشد و این کاملا یک هدف صلح‌آمیز است که ما از رآکتور ساخته‌شده‌ی مشترک ایران و روسیه برق استحصال کنیم. همچنین برای دیگر نیازمندی‌های عادی، صنعتی و انرژی کشور که کاملا برای ما حیاتی است. لذا این کار را ان‌شاءالله خواهیم کرد تا آن حدی که مصلحت بدانیم و برای کارهای صلح‌آمیز نیاز داشته باشیم.
فعلا اقدامات متقابل جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب معاهده‌ی برجام است. آیا در میان‌مدت استراتژی خروج از برجام هم ممکن است مورد بررسی قرار بگیرد؟
قطعا ما هیچ کاری را ابتدا نخواهیم کرد، مگر این که طرف مقابل این کار را بکند. تاکنون طرف مقابل ما قدم به قدم و آمریکایی‌ها مستقیما و اروپایی‌ها غیر مستقیم برجام را نقض کرده‌اند، لذا به نسبتی که ‌آن‌ها در جهت نقض برجام پیش بروند، ما هم در همان جهت واکنش نشان خواهیم داد؛ یعنی ‌اگر آن‌ها از تعهدات خودشان کم کنند، ما هم کم ‌می‌کنیم. درست در جهت عکس. اما اگر ‌آن‌ها برگشتند به انجام تعهداتی که قبول کرده بودند، ما هم برمی‌گردیم. در غیر این صورت کارها ادامه پیدا می‌کند و یک مجموعه فعل و انفعالاتی با سیر معقول و تدریجی صورت خواهد گرفت.
به چین و روسیه نیز اشاره کردید. بحث خرید نفت چینی‌ها از ما این روزها خیلی در رسانه‌ها مطرح است. مواضع این دو کشور در معاهده‌ی برجام و تعهداتی که دارند و نوع تعامل ما با این دو کشور را چگونه می‌بینید؟
قطعا مواضع روسیه و چین با چهار کشور دیگر عضو برجام متفاوت است، یعنی ‌آن‌ها ما را تحریم نکرده‌اند و هر نوع همکاری مورد توافق دو طرف را انجام داده‌اند. چین به خرید نفت از ما ادامه داده و خواهد داد که البته میزان آن به توافق بین مقامات چینی و وزارت نفت بستگی دارد، ولی تا کنون رفتارشان دوستانه بوده است. حتی گام اول که برداشته شد توسط جمهوری اسلامی ایران در بالا بردن سقف تولید اورانیوم غنی‌شده، مسئولین روسیه علناً و به اشکال مختلف از این اقدام جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند و مقصر را آمریکا و نیز غربی‌ها دانستند که موجب عدم انجام این تفاهم‌نامه شده‌اند و در عمل آن را خدشه‌دار کرده‌اند و گامی برای انجام تعهدات‌شان برنداشته‌اند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز حق دارد چنین اقدامی را انجام دهد. لذا موضع‌گیری چین و روسیه صرف نظر از بعضی مسائل مقطعی، جمع‌بندی‌اش این است که با ما روابط دوستانه و رو به افزایش دارند؛ هم به لحاظ دوجانبه و هم منطقه‌ای و ‌بین‌المللی.
استراتژی تحریم علیه جمهوری اسلامی یک استراتژی قدیمی است که از ابتدای انقلاب ما شاهدش بوده‌ایم. به نظر شما تاب‌آوری جمهوری اسلامی در مورد تحریم‌ها تا چه حدی است؟ 
در این باره باید این بحث را مطرح کنیم که هیچ تحریمی در دنیا علیه کشوری صورت نگرفته که بتواند کاملاً و مطابق آنچه که طراحی کرده‌اند، عملیاتی شود. حالا چه یک کشوری حقش باشد به لحاظ ‌بین‌المللی که تحریم شود یا ناحق تحریمش کنند. به هرحال کشورها می‌توانند راه‌های متعددی را بیابند. ما هم در این مورد تجربه‌ی طولانی چهل ساله داریم. یک زمانی در دوران طولانی جنگ تحمیلی عراق به ایران، ما باید دفاع می‌کردیم و در مقابل گلوله باید گلوله می‌داشتیم و تفنگ و تانک، لیکن کشورهای مختلف شرقی و غربی به عراق کمک و حمایت می کردند، تا اندازه ای  که هواپیماهای پیشرفته‌ سوخو۲۴ و میگ ۲۹ و میراژ ۲۰۰۰ به صدام دادند و تانک تی ۷۲ و تی ۸۴ و نیز سلاح‌های شیمیایی آلمانی و هلندی و توپ‌های دورزن انگلیسی و فرانسوی که با پول عرب‌های منطقه مانندسعودی، کویت و دیگران برای عراق خریداری می‌شد. همه نوع عراق را تجهیز کردند؛ حتی به لحاظ آن دسته از تجهیزات جنگی که کاربردش ممنوع و خلاف مقررات ‌بین‌المللی است. مثلا بر اساس قرارداد سال ۱۹۲۵ ژنو، بعد از جنگ جهانی اول کاربرد سلاح شیمیایی ممنوع شده و جنایت جنگی به حساب می‌آید، اما همین‌هایی که واضع این قراردادها بودند و امضا کردند، خودشان آن را نقض کردند و به عراق سلاح شیمیایی دادند و عده‌ی زیادی از هم وطنان ما و حتی مردم بیگناه خود عراق قربانی این سلاح‌های شیمیایی ممنوعه شدند.
از آن طرف ما اگر پول هم می‌دادیم، سلاح به ایران نمی‌دادند. لذا از آن زمان یاد گرفتیم که چگونه می‌شود تحریم‌ها را بی اثر کرد. بعد هم توانستیم بخش عمده‌ای را هم با خودکفایی و خوداتکایی به جایی برسانیم که امروز میزان پیشرفت ما در حوزه‌ی دفاعی زبانزد خاص و عام است. آخرین نمونه‌اش هم برخورد با همین هواپیمای فوق پیشرفته‌ی آمریکایی‌ها بود که ساقط شد. بنابراین ما امکان مقابله با این اقدامات و توطیه ها را خواهیم داشت. در موارد اقتصادی هم  آمریکایی‌ها همواره دشمنی و توطئه کردند، پول ما را حبس و توقیف کردند و بعضی از متعلقات، دارایی‌ها و املاک ایران در دنیا و به‌خصوص در آمریکا را ناحق به تصرف درآوردند و ما را از ‌آن‌ها محروم کردند. البته فشار آمد، ولی ضمن این که یک کار منفی است، اما به لطف و عنایت الهی این مقاومت ادامه پیدا کرد و ما توانستیم در زمینه غذایی، تکنولوژی، تسلیحاتی و ...خودکفایی پیدا کنیم. به طور نمونه برای اولین بار و در سال‌های اخیر در گندم خودکفا می‌شویم و این نکته‌ی مهمی است، حال آن که قبلا و در زمان رژیم گذشته ۵ تا ۶ میلیون تن گندم و دیگر مواد غذایی وارد می‌شد، اما امروز بخشی از گندم را صادر می‌کنیم و باید تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد.
 تأثیر دو موضوع اقتدار نظامی و نفی جنگ‌طلبی در کنار هم، چه تاثیری بر ارتقاء امنیت ملی جمهوری اسلامی دارد؟
نفی جنگ‌طلبی جمهوری اسلامی ایران و تأکید بر اراده‌ی کشورمان در دفاع از تمامیت ارضی و هویت ملی و دینی و این که ما به کسی تجاوز نمی‌کنیم، ولی اگر کسی به ایران تعدی کرد، پاسخ محکم ما را خواهد دید، امروز دیگر یک امر قطعی است و برای همه‌ نظام بین‌المللی پذیرفته و محرز است. مثل همین واقعه‌ی اخیر و هواپیمای جاسوسی و بدون خلبان ‌آن‌ها که وارد مرزهای هوایی ما شد و علی‌رغم اخطارها به مسیرش ادامه داد و با عکس‌العمل قاطع ایران مواجه شد. بنابراین ما ابتدا به هیچ کشوری نه تعدی و تجاوز می‌کنیم و نه قصد چنین کاری را داریم، اما جمهوری اسلامی ایران  در دفاع از خود به هیچ عنوان کوتاه نمی‌آید و حمله از طرف هر کسی را با قاطعیت پاسخ خواهد داد. اما قطعا بر اساس این قاعده که مقام معظم رهبری فرموده‌اند و اصل قطعی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است این که به هیچ وجه جنگ‌طلب نیستیم و به هیچ کشوری چه همسایه، چه دوردست تجاوز نخواهیم کرد.
 اشاره کردید اقداماتی که جمهوری اسلامی در واکنش به اروپایی‌ها انجام داده، مورد اجماع مسئولین ارشد کشور است. با این که طبیعتا سلایق و نگاه‌های مختلفی در حوزه‌ی سیاست خارجی ما وجود دارد، ولی امروز ظاهرا همه‌ی سلایق مختلف درون ساخت سیاسی جمهوری اسلامی حول راهبرد مقاومت اجماع پیدا کرده‌اند. دلایل این امر چیست؟
رهبر معظم انقلاب همواره و از ابتدا بر اساس نگاه استراتژیک خودشان مبنی بر استمرار و تقویت مقاومت تاکید داشته‌اند و البته دیدگاهی هم وجود داشت که  مذاکره انجام شود، لذا مقام معظم رهبری بارها فرمودند هرچند که من هیچ اعتمادی به آمریکایی‌ها ندارم و می‌دانم از مذاکره با آمریکایی‌ها چیزی حاصل نمی‌شود، اما بر اساس راهبردهای تعیین شده اقداماتی در این خصوص انجام شد و البته این‌ها هیچ‌گاه از ابراز دشمنی با ملت ایران پرهیز نکرده اند. بارها وزرای دفاع وقت آمریکا یا روسای جمهور و حتی همین رئیس‌جمهور فعلی آن‌ها گفته‌اند که ملت ایران ملت تروریست است. یعنی این‌ها فقط با حکومت جمهوری اسلامی ایران مشکل ندارند، بلکه قطعا با خود ملت ایران مشکل دارند. این حکومت از بطن این مردم بیرون آمده و بار آن بر دوش آحاد مردم است و دیگر آن تحریفات و ادعاهای منحرفی که داشتند که مردم یک چیزی می‌خواهند و حکومت یک کار دیگر می‌کند، رنگ باخته لذا رسما و بارها گفته‌اند که مردم تروریست هستند.
علت اجماع کنونی این است که همه به این نتیجه رسیده‌اند که وجه مشترک آمریکا و نوچه‌هایش در اروپا و مزدورانش در منطقه، دشمنی با جمهوری اسلامی است. البته ایران  کاری با ‌آن‌ها ندارد، اما نفس واقعیت انقلاب اسلامی و استمرار جمهوری اسلامی ایران در مدت چهل سال و بعد تاثیرگذاری‌اش در منطقه و بر کشورهای اسلامی مانند یمن، لبنان، سوریه، عراق و افغانستان، بی‌تردید برای آن‌ها سنگین و آزاردهنده است. مردم هوشیار جهان اسلام خیلی روشن در جریان امور قرار می‌گیرند و می‌بینند آن کشورهایی که حکامشان مزدور و وابسته‌اند و خوش‌بینی افراطی نسبت به غرب دارند، هیچ نتیجه‌ای عاید ملت های آنان نشده است.
 یک زمانی ما در کشورهای اسلامی افرادی مثل عبدالناصر داشتیم، مثل ژنرال احمد سوکارنو را در اندونزی داشتیم و افراد صاحب‌نام، مبارز و مخالف با توسعه‌طلبی غربی‌ها، مثل بومدین در الجزایر و مرحوم حافظ اسد در سوریه. این‌ها یک زمانی رجالی بودند که در مقابل توسعه‌طلبی و استعمار غرب می‌ایستادند و تا زمانی که ایستادند، نتیجه گرفتند. برای اولین بار در تاریخ مثلا آسیای جنوب شرقی شما اندونزی را دارید با بیش از ۵ میلیون کیلومتر وسعت بیش از ۱۷۰۰۰ جزیره که همه متحد شدند و یک کشور تاسیس کردند در سایه‌ی مبارزات مردم اندونزی و زیر پرچم اسلام. بعد اگر حکومت‌ها عوض شدند و حکومت مقاوم قبلی جایش را به حکومت سازشکار بعدی داد، مردم آن کشورها دیدند که ضرر کردند.
امروزه می‌بینید که این تاثیرگذاری و مقاومت جمهوری اسلامی ایران و تقویت خط مقاومت در برابر صهیونیست‌ها کم‌کم در دنیای اسلام جا افتاده و بعد از گذشت پنج سال از حمله‌ی عربستان و متحدینش، یمنی‌ها قوی‌تر از روز اول در مقابل هر تهاجم عربستان کار خودشان را می‌کنند و توانسته‌اند در سلاح‌های تدافعی  به خودکفایی برسند. همین طور یک جنگ ‌بین‌المللی علیه سوریه با شرکت حدود ۸۰ کشور انجام شد، اما مردم سوریه توانستند این‌ها را شکست بدهند و غلبه کنند. سوریه امروز با سوریه‌ی قبل تفاوت اساسی و جوهری دارد که  در صحنه‌ی مقاومت آبدیده شده است. این زنجیره‌ی مقاومت که از تهران شروع می‌شود و تا بغداد، دمشق، بیروت، فلسطین و غزه ادامه پیدا کرده و به یمن ‌رسیده، این حاصل ادامه‌ی راه مقاومت با محوریت و پرچمداری جمهوری اسلامی ایران در کل منطقه است. این خط مقاومت امروز قوی‌تر از همیشه است و ان‌شاءالله بیش از این هم تقویت خواهد شد و این زنجیره  گسسته نخواهد  شد. لذا امروز اگر کسانی قصد تعرض به ایران را داشته باشند، می‌دانند که کل منطقه به خروش می‌آید و دفاع می‌کند.
 آیا می‌شود بحث معامله‌ی قرن را با این توصیفاتی که می‌فرمایید، از پیش شکست‌خورده دانست؟
ذلیلانه‌ترین طرحی که مطرح شده، همین معامله‌ی قرن است. این رئیس جمهوری کنونی آمریکا یک آدمی است که ظاهرا خیلی اهل تدبر و تعقل نیست. یک راه و یک نقشه‌ای را برایش ترسیم می‌کنند و فکر می‌کند که همه‌ی دنیا منتظرند ببینند که وی چه می‌گوید تا تبعیت کنند. این طور نیست. در دوحه این کنفرانس تشکیل شد، اما تعدادی از کشورهای اسلامی شرکت نکردند. همچنین صاحبان اصلی قضیه و فلسطینی‌ها چه انقلابی ها و چه میانه‌رو‌ها اعم از دولت موقت فلسطین به ریاست فتح و چه جنبش های حماس و جهاد اسلامی و همه‌ی فلسطینی‌ها با سلایق گوناگون  با آن مخالفت کردند. پس حداقل ۵۰ درصد از قضیه که فلسطینی‌ها هستند، مخالف بوده‌اند.
کشورهای مهمی مثل ایران، ترکیه و عراق هم مخالف هستند، مثل پیمان‌های اسلو یا مادرید یا کمپ‌دیوید و ایریور  و به نتیجه  نخواهد رسید. همه‌ی این‌ها متولدنشده شکست خوردند و این هم به سرنوشت بقیه مبتلا خواهد شد و قطعا شکست خورده است و مرکب آن بر روی کاغذ خشک نشده که شکست را اعلام خواهند کرد. اتفاقا در نهایت به نفع جبهه‌ی مقاومت است. یعنی مردم مسلمان در سراسر جهان اسلام به‌وضوح می‌بینند کسی که دنبال این است که فلسطین را به خاک کشورهای اسلامی بازگرداند و صاحبان اصلی را بر آن‌جا مسلط کند، غاصبین را ریشه‌کن کند و قبله‌ی اول مسلمین را از سلطه‌ی صهیونیست‌ها نجات بدهد، همین محور مقاومت است. بقیه با فروختن خودشان و منافع کشورشان به صورت ذلیلانه‌ای از آمریکا تبعیت می‌کنند، ولی سرنوشت منطقه پیش از این که به دست بیگانگان و مزدورانشان باشد، به دست صاحبان اصلی منطقه و همین جبهه‌ی مقاومت است.